دوشنبه
Ezzat-Partow Nooriala
-
پرتو نوری علا
به چشمداشت کدام ستاره؟ 

تقدیم به جوانان مبارز ایران

با یاد جانهای خفته در خاکِ خاوران
---

به چشمداشت کدام ستاره

آبی‌ترين فاصله را نشان کردی

تا کلاغان
به وسوسه ی چيدن زَبَرجَدهايت

----------منقار بگشايند؟

غافل از بی‌قراری ی باد وُ
سرگشتگی‌ی ابر

به‌جلوه ی پاره‌‌آفتابی بی‌رمق

شعله ی زربفت فانوست را
در ظُلمت کُشتی

و رؤيایی مهتابی را
در سنگی کبود.

--
بی‌که عدالت را
جز سنگپاره‌ای خونين

در جنون ِ قديّسان ديده باشی

بوی نان وُ بوی عشق

به هر زبان، فرياد کردی
. اما، عاشقانه‌ترين کلماتت را

چنان به سوزش تازيانه‌ها دوختند

که کينه، زیباترین
گردنْ‌آويزِ رؤيايت گشت.
-

وقتی بلوغ زودرَسَت

بر شانه‌های سرد خاک

تا پشتِ ميله‌های زنگ خورده
---------------بدرقه می‌شد

اندوه، باوری
در گُل ِ سوخته ی گونه‌هايت بود،

و تاول پايت
در هذيان ِ جاده،‌ سر باز می‌کرد.
-

تا بازت بشناسم

(به طلسم هر ساحری که درآيی)

از گنبد شعر، در دفترم

 علامات ظاهر می‌شود؛

در شهر فرشتگان

در رَپ رَپ ِ سياهان

در عطر سودايی‌ی

بازارهای چينی

در عدالتی زخمی
ورق‌هايی سوخته 

کتابی به آب شسته
در تاريخی که منم.
-
تکرارم مکن!

بر امواجم بران.

اسارت را جاودانه مگير

از شريان آبی ی رگ‌هايم بنوش.

-
بر مَرکَب ِ توفانم بنشين

و به تنپوشت

رَدای کهنسال ام، نو کن.
-
تا خويشتن را در زلال انديشه
از کينه ی خاموش ِ چرکْ ‌تاب

 مطهر کنی

بر پشت سنگی‌ام بايست

و به رازِ بزرگ آدمی

و رويش ِ گلی کوچک

در لابلای سنگفرشی شکسته
شهادت ده.
---
از مجموعه شعر "سلسله بر دست در برج اقبال"
در کتاب "چهار رویش" برگزیده اشعار، چاپ اول، انتشارات سندباد، لس آنجلس، 2005
-
-
-
-
-
0 Comments:

ارسال یک نظر

خواننده‌ی گرامی،
نظر شما پس از بررسی منتشر می شود.
نظرهایی که بدون اسم و ایمیل نویسنده باشند، منتشر نخواهند شد.

Webhosting kostenlos testen!
Webhosting preiswert - inkl. Joomla!