دوشنبه
Farhangh Kasraie-2Essay
-
دو قطعه از فرهنگ کسرایی*
-

به هر انگشت ِ دستش حلقه­یست
وَ هر حلقه به زنجیری وً هر زنجیر به میخی وَ هر میخ به دیوار رفته فرو
به گوشهایش حلقه­یست
وَ هر حلقه به زنجیری وَ هر زنجیر به میخی و هَر میخ به دیوار رفته فرو
به دماغش حلقه­یست
وَ آن حلقه به زنجیری وَ آن زنجیر به میخی وَ آن میخ به دیوار رفته فرو
به آلتش حلقه­یست
وَ آن حلقه به زنجیری وَ آن زنجیر به میخی وَ آن میخ به دیوار رفته فرو
به هر زانویش حلقه­یست
وَ هر حلقه به زنجیری وَ هر زنجیر به میخی وَ هر میخ به دیوار رفته فرو
به هر انگشت پایش حلقه­یست
وَ هر حلقه به زنجیری وَ هر زنجیر به میخی وَ هر میخ به دیوار رفته فرو
وَ میگوید او باز:
" مَلَکا ذکرَ تو گویم که تو پاکی و خدائی نروم جز به همان ره که تواَم راهنمائی"
-

-
-

***
سیب را با میخ به تخته­زده بودند
کنارش دستِ بریده­ای با میخی در مچ
و دورترک کره­ی چشمی با سوزنی در مردمکَش.
9 صبح بود، زنگِ طبیعی
" گفتم حس بویائی مار کجاست پسرجان !"
پسرک سرش را پائین انداخته بود و پاهایش را نگاه میکرد.
" با توام مارمولک !"
سکوت.
خط­کش روی لبِ پسرک میشکَنَد
لب پاره میشود
در این هنگاه زنگ میخورد
وَ بچه­ها با داد و غال دوان از کلاس بیرون میروند.
معلم سیب و دست و چشم را در کیفِ چرمی­اش میگذارد
وَ دو حبه نبات کفِ دستِ پسرک،
لبش را میبوسد و میرود.
پسرک هم میرود
تو هم میروی.
من هم رفته­ام
همه رفته بودند.

-
-
-
به‌سوی دیگر آثار فرهنگ کسرایی در اثر
-
-

-
این قطعه‌ها چنانچه مورد نظر نویسنده است، در سمت چپ صفحه قرار می‌گیرد*
-
-
-

0 Comments:

ارسال یک نظر

خواننده‌ی گرامی،
نظر شما پس از بررسی منتشر می شود.
نظرهایی که بدون اسم و ایمیل نویسنده باشند، منتشر نخواهند شد.

Webhosting kostenlos testen!
Webhosting preiswert - inkl. Joomla!