-
دو شعر از فریبا صدیقیم
شعر اول:
-------------------------------------تکهای از پتویت را برایم بفرست
سکهای پرت میکنم به طرف آسمان تو
طرح دستهایم روی آن
نزدیک
.........نزدیکتر
آن قدر که بیفتد دستهایم روی سینهات
و بلند بلند بخنداندت
ایستادهای وارونه توی استکان چای
با قاشق به هم میزنیام
شیرین میشوم
برقص کمی با من
وقتی حاضر غایبت میکنم آنجا باش
حاضر!
نزدیکتر از من به من چشمک میزنی با لبخندی که افتاده روی سقف، وقتی که افتادهام روی تخت و چشمهایم درست قالب چشمهایت شده است
حاضر!
وقتی دوش میگیرم و با آب مخلوط میشوم، تو، به شکل قطرههای پریشان از شیشهی حمام سر میخوری پایین
حاضر!
وقتی میبافمت بلند بلند با میلهای بافتنیام که کش بیایی مثل شال، دور من و حولهی حمام بچرخی، دور سرخ شدنم کنار شومینه، گرم شدنم، دور هستی گنگت که از آسمان به پنجره میکوبد ودور شعلهی باریک و ظریفی که کمر درد گرفته از پیچ و تاب خوردن، آنجا، کنار من
بیا کنارم بنشین
بگذار حاضر غایبت کنم
وقتی من و دلتنگی غلت میزنیم، و تو حی و حاضر نشستهای روی مبل، گوشهی اتاق و نگاه میکنی آنقدر که محو شوی و باز بیایی و در چایم حاضر شوی و من بریزم تو را توی گلویم که غش غش بخندد از تو
پشت دیوارها پنهان شوی اگر
پیدایت کنم، سک سک
و کتت را مثل روزنامهی صبح بکوبم به دیوار
زندانیات کنم در باغهایی که به دستهایم باز میشوند و به چشمهایم که گر چه سیاه، اما نمیدانی، تویش خوابیدن دارد
حاضر باش!
من و ترسم هم بالش میشویم اگر بروی
یخ تکه میکنم پشت سرت، حسرت آه میکشم و هوا سرد میشود، آنقدر که سکه قل میخورد پایین وزندگی مثل جیبهایم خالی، خالی، مثل تکهای از ماه که جدا شود از آسمانش و گریه کند توی ایوان خانه و تکهای ابر بیاید و سر بخورد بالای سرم، سیاه و سورمهای
نرو!
نرو که سیاه بپوشم و انگور بپلاسد از عزا و چای یخ کند و چشم من و سیگار کور شود از دود
اگر خواستی غایب شوی
تکهای از پتویت را برایم بفرست
که توی دستم بگیرم و با آن به خواب روم
-
-
شعر دوم:
مجلس ختمی برای دستهایت گرفتهام
سیبها را قاچ کردهام
قهوه حاضر است
و صندلیها نشستهاند دور نبودنت
سیاه نمیپوشم
گریه کار بچههاست
میخواستم سرم روی شانههای تو بچگی کند
و دستهای تو موهایم را آرام
دیگر برو
برو که ملافه لرزه بگیرد از سرما
آسمان بیفتد از پشت بام
و روشنایی کرکره از من بگذرد
دیگر برنگرد
حتی اگر بیایی
حافظ فالهایش را به یاد نمیآورد
و فرش قرمزی که زیر پایت پهن کردهام
..................................................پاره پاره راه میرود
........................اسم من در شناسنامهات خط خورده است
-
-
-
-
Az shar ha lezat bordam. ghalamro haye bayani ye jadidi ke male khode shomast goshoude shodeand.zarbahang vaje ha va bazi anha ba rouhe khanande, faghat az baziye honarmandane ba zaban nashi nashodeand. man poshte harfhaye honarmandane va zibayi shenassi ye hessi ye shoma, fekr amigh va chand janebe ham mibinam.
hamishe gooya va pouya bashi.
Shirindokht