یکشنبه
پادشاه حروف

شعر:ادیب کمال الدین
ترجمه:حمزه کوتی

(1)

نقطه نقره است
وحرف تکه ای طلا
خوشا به سعادت من
که پادشاه حروف ام.

(2)

نقطه لبخند است
وحرف خنده
خوشا به سعادت من
که پادشاه قهقهه ام.

(3)

نقطه بخور است
وحرف رقص جادوگران
خوشا به سعادت من
که پادشاه جنیان ام
وبالی سبز وبزرگ دارم.

(4)

نقطه مرگ است
وحرف جرم قتل
خوشا به سعادت من
که گردنکش این عصرم.

(5)
نقطه ژاله است
وحرف اشک
خوشا به سعادت من
که عا شقی بزرگ ام.

(6)
نقطه شعر است
وحرف ترانه
خوشا به سعادت من
که سرانگشتانی طلایی دارم.

(7)

نقطه بدعت است
وحرف کفر
خوشا به سعادت من
که گوگردسرخ ام.

(8)

نقطه بلا ست
وحرف طوفان
خوشا به سعادت من
که همه چیز را دید.

(9)

نقطه دف است
وحرف طبل
خوشا به سعادت من
آن کولی که گوشواره
در گوش می گذارد
ودستبندبه دست
درمیان زنان می رقصد.

(10)

نقطه می است
وحرف پیاله
خوشا به سعادت من
ابونواسی که توبه نمی کند.

(11)

نقطه طنز است
وحرف هجو
خوشا به سعادت من
که الحطیئه وابن رومی
والاحوص وابن هرمه ام.

(12)

نقطه کودکی است
وحرف عید
خوشابه سعادت من
آن کودکی که شب عید
به انتظار خورشیدرنگین اش نمی خوابد.
(13)

نقطه برهنگی است
وحرف تن
خوشا به سعادت من
که کزنوای قاره هایم.

(14)

نقطه عروس است
وحرف عروسی
خوشا به سعادت من
که لباس سفید پوشیده ام
وبرآن گلی سفید نهاده ام.

(15)

نقطه محرومیت است
وحرف وحشت
خوشا به سعادت من
که به زندان ابدی محکوم شده ام.

(16)

نقطه افسانه است
وحرف اسطوره
خوشا به سعادت من
که سرور روزگاران ام.

(17)

نقطه باء و نون است
وحرف الف
خوشا به سعادت من
که از آن من است
خورنق وسدیر
وگوسفند واشتر پیر.

(18)

نقطه خون است
وحرف قلب
خوشا به سعادت من
که همواره شکنجیده ام
وتا مرگ به صلیب آویخته.

(19)

نقطه تهی است
وحرف تهی
خوشا به سعادت من
که غرق شده ای
بی نام وبی معنا وبی مکان ام.

(20)

نقطه اشک است
وحرف چشم
خوشا به سعادت من
که نوحه گر در هرخانه ام.

(21)

نقطه حرف است
وحرف الفبا
خوشا به سعادت من
که پهلوان کلمات ام.

(22)

نقطه بدرود است
وحرف واپسین اشاره ی دست
خوشا به سعادت من
که جدایی افکن
میان گروه ها
و در هم شکن لذت هایم.

(23)

نقطه تراوش خون است
وحرف رود
خوشا به سعادت من
که بر رود فرات کشته شده ام.

(24)

نقطه دیدار است
وحرف بوسه ها
خوشا به سعادت من
آن نوجوان پر خطر.


(25)

نقطه چاقو ست
وحرف گلوله
خوشا به سعادت من
که بزرگترین وهم زده ام.

(26)

نقطه نقطه است
وحرف حرف
خوشا به سعادت من
آن بچه خیابانی
که هیچ نمی داند.

(27)

نقطه نور است
وحرف هور
خوشا به سعادت من
آن موحد پریشیده به نور بصری.

(28)

نقطه تظاهرات است
وحرف گروهک ها
خوشا به سعادت من
که حاء حب وحریت
را تا آخرین رمق
فریاد می کشد.

(29)

نقطه عینک است
وحرف منتقد
خوشا به سعادت من
که همه چیز رابا خط کش می سنجم.

(30)

نقطه حشیش است
وحرف سیگار
خوشا به سعادت من
که حشیشی روی زردم.


(31)

نقطه گدازه است
وحرف گدازه
خوشا به سعادت من
که سرور تبلیغات این عصرم.

(32)

نقطه بازی است
وحرف سیرک
خوشا به سعادت من
که دلقک بزرگ ام.

(33)

نقطه بوسه است
وحرف زن
خوشا به سعادت من
که سرور وهم زدگان ام.

(34)

نقطه فلوت است
وحرف ارکستر
خوشا به سعادت من
که چایکوفسکی
سرشار از تندبادان بهارم.

(35)

نقطه سرفه است
وحرف مردی پیر
خوشا به سعادت من
که درآینده ای نزدیک
از سل در اتاق تاریک اش
می میرد.

(36)

نقطه عقل است
وحرف تیمارستان
خوشا به سعادت من
آن دیوانه ای که
به عقل همه ی شما می خندد.

(37)

نقطه گلوله است
وحرف مرگی رایگان
خوشا به سعادت من
که درآینده ای نزدیک
به دست جلاد
یا ماشین تاجر جنگ
می میرم.

(38)

نقطه آب است
وحرف دریا
خوشا به سعادت من
که دریا را برای مادرش برد:زن برهنه.

(39)

نقطه وحی است
وحرف تنزیل
خوشا به سعادت من
که اشارت حروف
درمیان چشم هاش دارد
ودستار شهید بر سر می گذارد.
........................................
1-حب(عشق) و حریة(آزادی).م
-
-----------------------------------------------
-
دوگانه
شعر:ادیب کمال الدین
ترجمه:حمزه کوتی

(1)

بوسه آهوست
و وعده
دوچشم وبیابان وتفنگ.

(2)

بوسه شعری عاشقانه است
و وعده
ضربه ای درشکم.

(3)

بوسه پروانه است
و وعده
ماهی طلایی.

(4)

بوسه مهری شگفت است
و وعده
بستری بزرگ.

(5)

بوسه عید است
و وعده
کودکانی شادمان
درخیابان های پر ازکالسکه ی اسبان .

(6)

بوسه ابهام است
و وعده
کوششی برای گشودن معماها.

(7)

بوسه دروغی کوچک است
و وعده
شاهدی اجباری.


(8)

بوسه فراق است
و وعده
ترانه ای درستایش فراق.

(9)

بوسه لبخندی خاموش
برلب مست است
و وعده
تکه های جام.

(10)

بوسه اسطوره است
و وعده
کنفرانس جهانی اساطیر.

(11)

بوسه عین عید است
و وعده
نون خواب.

(12)

بوسه انتظار است
و وعده
شعرهای انتظار
نوشته شده به زبان میخی
سانسکریتی وعربی
بر سنگنبشته ی وجود.

(13)

بوسه کندو است
و وعده
باغ سرشار ازعسل.

(14)

بوسه کرانه ای سبز است
و وعده
شاعری که ازدود کردن امید
دست برنمی دارد.
(15)

بوسه ستارگان است
و وعده
آسمانی دردست زنی عاشق.

(16)

بوسه یکی غرق شده است
و وعده
دریایی بی نهایت ژرف.

(17)

بوسه مژه ی شگفت انگیز توست
و وعده لبخند تو
که هر شب مرا به مرگ لذت بخش
راه می برد.

(18)
بوسه نقطه ی نون تو
و نون نقطه ی گم شده ی توست
و وعده الفبایی
که طلسم های جهان را
کشف کرد
اما نمی داند
که چگونه تو را به خانه
بازگرداند.

(19)

بوسه دوستی است
و وعده
پیوندی تا وقت مرگ.

(20)

بوسه صندلی است
و وعده بستر.

(21)

بوسه کلید است
و وعده تن.


(22)

بوسه ویولون است
و وعده
رقص عاشقانه.

(23)

بوسه اشک است
و وعده
بارشی تند
که عاشقان رادرباغ شادی
خیس می کند.

(24)

بوسه فریاد است
و وعده
توطئه ای عاشقانه.

(25)

بوسه اتاقی سبز است
و وعده
پرده هایی بسته.

(26)

بوسه خواب است
و وعده
حاءخواب
ولام خواب
و میم خواب.

(27)

بوسه ترانه است
و وعده
چنگی وآهنگ ساز وشاعر
که برجمال آهنگ وکلمات
گریه کردند.

(28)

بوسه غوغایی خوش است
و وعده
پیاده روهای رازآمیزبیدها.

(29)

بوسه کودکی گم شده است
و وعده
عروسی که بربخت نگون اش
گریه می کند.

(30)

بوسه خوابِ بیداری است
و وعده
کفر و توهم.

(31)

بوسه شعری والا ست
و وعده کتاب عشق
که هرسطر آن حرف تو
وهرحرف نام تو.

(32)

بوسه پنجره است
و وعده
خانه ای روستایی
که بر خورشید ومرغابی
می گسترد.

(33)

بوسه لذت است
و وعده
فراخوانی برای نوشتن آن
به عنوان مرگی ژرف
که شفانمی پذیرد.

(34)

بوسه چشم های خواب بین توست
و وعده
لب های تو
که دریغ شگفت خود را
ترک گفتند.

(35)

بوسه ساعت عشق است
و وعده
شب عروسی
و شمع های عروسی
ولباس سفید عروسی.

(36)

بوسه نون توست
و وعده
حروف من
که با نون تودرخشش یافتند
واز آن ها
زنگ زدگی وخاک را کنار زدند.

(37)

بوسه توهستی
و وعده
نیز تویی.

..................
1-خواب=دراصل(حلم) است.م
-
---------------------------------------
-
حوریان بهشت
شعر:ادیب کمال الدین
ترجمه:حمزه کوتی

(1)

اشکم را لمس کردم:
با صداقت بود چون صاد،چون قاف.
کودکی ام را لمس کردم:
برهنه بود چون یکی گدا.
و روزگاران ام را لمس کردم :
زمهریر زمستان .

(2)

برهنگی ام را لمس کردم :
پریشان گردبود.
پریشیدگی ام را لمس کردم:
مشتی از زنان بود.
ونون مادینگی ام را لمس کردم:
مشتی از خاک بود.

(3)

خاک ام را لمس کردم :
جداگرآتش بود
با من ودربرابرم
در جلوی من ومیانه ی حروف ام
جلوس کردم
و گذشته ام را لمس کردم
و از سپیدی ریش ام
و پهنی خرقه ام
و ناتوانی ام
به هراس آمدم.

(4)

فصل هایم را لمس کردم:
یمین بودند چون یمین
وشمال بودند چون شمال
وآنچه نمی آید دیگرنمی آید
وتنها آنچه دیده نمی شودبه دیده می آید
و از تن خویش
درآمدم
مرده ای در پوشیدارزنده
وزنده ای درتابوت مرده.

(5)
فرات ام را لمس کردم:
غریب بود.
وغربت ام را لمس کردم:
دریایی از تاریکی بود.
وتاریکی ام را لمس کردم:
ودر شکاف گورم افتادم.

(6)

وگورم را لمس کردم:
گرم بود چون انگشت کودک
وخاک از آن بیهوده می ریزد
با شادی می ریزد.
منم که حاءشادی رانشاندم
وحاءآزادی ومهر وعشق را.
نزدیک گورم می نشینم
وبا مرغانی سپیدبازی می کنم
می خوابم وبیدارمی شوم
به درمی آیم وبیرون می شوم
لبخند می زنم ومی لرزم
ومرغان من فراز گورم اوج می گیرند
به سان حروفی ازنور.

(7)

بخت خود را لمس کردم :
بر بلایم یاری ام کن.
فریادزدم:
یاری ام کن
بر کودکی عشق ام وداد تن ام
یاری کن
بر غرابان شب ام وفرهشتن حروف ام
یاری کن
بر خشکی گلویم وپریشانی روزم
روزگارانی من بخت ام را لمس کردم
تا که بر دروازه ی دوزخ به سجده افتادم
وحوریان بهشت را نفس می کشیدم .
.........................................
1-پریشان گرد(هباءاًمنثوراً-قرآن کریم)-ازدکترمحمدمهدی فولادوند به عاریت گرفتم.م
2-یمین=راست-سمت راست.م
3-شمال =چپ-سمت چپ-جهت شمال.م
4-شادی(فرح)،آزادی(حریة)،مهر(حنین)،عشق(حب).م
-
-
-
0 Comments:

ارسال یک نظر

خواننده‌ی گرامی،
نظر شما پس از بررسی منتشر می شود.
نظرهایی که بدون اسم و ایمیل نویسنده باشند، منتشر نخواهند شد.

Webhosting kostenlos testen!
Webhosting preiswert - inkl. Joomla!