-,Cristina Viti
Translated by Ziba Karbassi
داغان کردن کفش سرخ
شعر از کریستینا ویتی
برگردان از زیبا کرباسی
---
-
برای شنیدن شعر با صدای زیبا کرباسی
اینجا را کلیک کنید(فارسی)
برای شنیدن شعر با صدای کریستینا ویتی اینجا را کلیک کنید(انگلیسی) -
روز تانگوی سامورای از راه میرسد
یک قدم------یک زندگی
در تقاطع خیابان اُکی کُرال که آفتاب چرکین میشود
اما قبل از آن------باید شجاع باشی
در رو در روی انگشتران شیشهایی چشمکزن جاکشان شهر معاصر
برای کش رفتن سارافون مادران نوجوان دلخواهشان
سیمهای چهارچرخهی زوار در رفتهای را داغ کنی
در بروی------جا خالی دهی------گلولههایی را که پسانداز کرده بودند
برای زدن------حرف آخر با دختران بد
روز چاقوی قایم زیر جوراب نایلونی هم از راه میرسد
کشیدن چاقو و بنگزدن به هدف
درست از پشت سرت
وقتی چشمانت دارد همینطور غرق میشود در...
اما قبل از آن------باید وروره جادوی رمئوی زیر سن قانونی را قورت دهی
که روی میز کنار تختش تاسی ششسویه دارد
با سرباز دل افتاده روی بیبیی خشت
با دستش پیچیده دور کمر باریک معشوقهات
چنان با او میرقصد انگار سورهی رحمت میخواند در گوش کفش سرخ داغانش
روی اسب بیپالان ایستاده باشی در سیرک
شب پشتِ شب
خانمها ------آقایان
دخترها------پسران
اسب بال دربیاورد تا ستارهها بپرد هم از راه میرسد
اما قبل از آن باید------انعکاس چهرهات را ببینی در حوضچهی سبز که هفت سال در گریه بود درگیر افسانهی قدیمی منتظر پری پری که یادش رفت سری به داستان بزند چرا که در رقص بود
تن خواهد بود هم از راه میرسد نه سنگین نه اشباع شده
مثل آخرین علمی که ترا تا ته لذت میبرد
اما قبل از آن باید زمان بپردازی
در مرز شهرهای بینام
در حومه زنی یوگایی که کارما را بیرون میکشد از بدن
مثل آبکشیدن پارچهای سفید
زهر را بالا میکشد از نیی باریک به وقت غروب
و به راه میآوردش در آبیی طاووسیی راه گلویش
فیگورهای قدیمی برمیگردند هم از راه میرسد
مثل برق از زیر چشم
بعضیها میریزند مثل ریتمی خالص آنسوی صدا
در مرکز تمرکز انرژی
اما لکنت بگیری روی برادههای چوب
مثل طناببازان کوفتهی پائین شهر
مرگ از راه میرسد
در کفش سرخ داغان و حلقههای نقرهایبا شیرینترین لبخند رندی که ها----- عزیزم بیا برقصیم
-
-