یکشنبه
شعری از لیلا کردبچه
-

زرافه ها را نديده ام
اما مي دانم اگر عاشق شوند
با شاخ هايشان ابرها را جابجا مي كنند
گوزن ها را نديده ام
اما شنيده ام عاشق اگر باشند
شاخ هايشان شكوفه مي دهند

آدم ها را ولي ديده ام
كه چطور دست دلتنگي هاشان را مي گيرند و قدم مي زنند
و شب ها با دلتنگي هاشان به خواب مي روند
درست شبيه تو
كه دلتنگي هايت را هر صبح
رأس ساعت هفت بيدار مي كني
و ساعت هاي خانه ات با وسواسي عجيب
تنهايي ات را اندازه مي گيرند

محبوب من !
گاهي براي دلتنگي هايت
قصه اي از دنياي بزرگ زرافه ها و گوزن ها بگو
و براي خودمان
دنياي كوچكتري آرزو كن
كوچك
شبيه دنياي عروسك هايي
كه زير حباب هاي شيشه اي عاشق مي شوند
و جايي براي تنهايي ها و دلتنگي هايشان
پيدا نمي كنند

شهريور 1387
2 Comments:
Anonymous ناشناس said...
ahsant be leyla kord bache \
ali bood
alii

Blogger Yashar Ahad Saremi said...
این شعر به این خاطر زیبا می شود که آدم در هنگام خوانش به هنگام سرایش آن نگاه می کند. طبیعی ، راحت ، و سیال . دمای جمله بندی های هنگام سرایش هم گرم و ولرم است.

ارسال یک نظر

خواننده‌ی گرامی،
نظر شما پس از بررسی منتشر می شود.
نظرهایی که بدون اسم و ایمیل نویسنده باشند، منتشر نخواهند شد.

Webhosting kostenlos testen!
Webhosting preiswert - inkl. Joomla!