کودکان موجوداتِ اسرارآمیزی نیستند
اولف بواِته نییوس
برگردان: رباب محب
سالها پیش بِپه وُلگر اینگونه سروده است: « کودکان مردمی هستند ساکنِ سرزمینِی بیگانه». این شعر با همکاریِ اوله آدولفسون آوازی کودکانه شد برسرِ زبانها. اما نه فقط منتقدانِ ادبیات کودکانه بلکه بسیاری با این آواز از سرِ مخالفت برخاستند: آیا کودکانی که ما دوروبرمان میبینیم، آدمهایِ غریبی هستند؟ آیا آنها دقیقأ از جنسِ ما نیستند و فقط کمی ازما بیتجربهترند؟
پِری نودلمنِ کانادائی نویسنده و محقق ادبیات کودکان در کتاب خود « بزرگسالیِ پنهان: تعریفِ ادبیاتِ کودکان» از خود میپرسد: اگر چنین است پس چه نیازی به ادبیاتِ کودکان هست؟
نودلمنِ یکی از تئوریسینهایِ خوبِ معاصراست که در کتاب تازه منتشرشدهاش بحثهایِ جالبی در حوزهیِ ادبیات کودک مطرح میکند. به نظرِ نودلمنِ چه بخواهیم وُ چه نخواهیم ما بزرگسالان با کودکان تفاوت داریم. و از همین روست که میانِ ادبیاتِ بزرگسالان و کودکان تفاوت هست. واین اختلاف، اختلافی درجهای نیست و این دو نوع ادبیات بطور ریشهای و پایهای از هم متمایزند. اولین وجه مشخصهیِ ادبیات کودک این است که توسط بزرگسالان نوشته میشود، اما مخاطبِ نویسنده به گروهی تعلق دارد، که نویسنده خود متعلق به آن نیست. به عبارت دیگر همیشه فرد بزرگتری وجود دارد که برایِ بچهها حرف میزند. نودلمنِ در این رابطه مینویسد: این فقط "صحنهیِ ابتدائی و اولیهیِ" ادبیاتِ کودکان است.
نودلمنِ هنگامِ ارائهیِ تعریفش از ادبیاتِ کودک، به این اکتفا نمیکند که کتابهایِ کودکان درکتابخانهها و کتابفروشیها در ردیفِ قفسههایِ خاصِ کتابِ کودک قرار میگیرند، بلکه او کتابها را خوانده وبررسی میکند. او معتقد است که متونِ ادبیاتِ کودکان و نوجوانان به هم شبیه است، در حالیکه ادبیاتِ کودک در نگاه او نوعی ادبیاتِ ویژه است.
به راستی وجه یا وجوهِ مشخصهیِ ادبیاتِ کودک کدام است؟ نودلمنِ برایِ پاسخ به این پرسش از شش مرجع استفاده میکند و در پنج صفحه دلایلِ انتخابش را خلاصه میآورد: «کوزهیِ ارغوانی» اثرِ ماریا اِدجوُرس معرف قرن نوزدهم و اثرِ کلاسیک « آلیس در سرزمین عجایب» از لویس کَرول، « دکتر دولیتل» اثر مشهور هاگ لوفتین. این سه اثر درفاصلهیِ جنگ جهانی اول و دوم نوشته شده اند در حالیکه سه اثر بعدی در طی قرن بیستم منتشر شدهاند: « هِنری هاگینس» از بِوِرلی کلری، « برفِ اول» کتاب مصور اثرِ اِزرا جک و رومان« شهرِ بیتزویر» از ویرجینیا هامیلتون که برای نوجوانان نوشته شده است.
نودلمنِ به شعر کودک نمیپردازد و بالاجبار محدوهیِ مطالعاتش را بر گِردِ کتابهائی که به زبان انگلیسی نوشته شدهاند خلاصه کرده است، به هر روی او معتقد است که این کتابها میتوانند نمانیدهیِ کلِ ادبیات کودک باشند. وی با مهارتِ تمام این شش اثر را با هم مقایسه میکند و میگوید اولین وجه تشابه این کتابها این است که خوانندهیِ آنها یا کودکانند یا افرادی که از نویسندهگان کم سن و سالترند.
کتابهایِ فوق از کودکان (یا از بچه حیواناتی شبیه کودکان) میگوید ، اما اغلب، شخصیت اول کتابها یک جوانِ بزرگسال است که نگاهش به هستی و پیرامونش کودکانه است. این درحالی است که واقعیت از دریچهیِ نگاه فرد بزرگسال ترسیم میشود و به عنوان تلقیهایِ کودکانه ارائه میگردد. کودکی سرزمینِ اتوپیائی است و داستانها همهگیِ پایانِ خوشی دارند؛ باغِ عدنی رویائی. نغمهای شبانی. ایام کودکی در خانههایِ امن. اما ناشناختهها و خطراتِ آن سویِ خانه کودک را به خود جلب میکند. بدین ترتیب اساس داستان بر پایهیِ خانه – دنیای بیرون – خانه ریخته میشود.
و خانه برای کودک مکان محدودی است، آنجا فرد بزرگسال او را زیر نظر دارد، پناه میدهد و از خطرات بیمرز دنیای بیرون – یعنی آنچه که در ادبیات بزرگسالان موجود است – در امان میدارد. تضاد و دو پهلو بودن مایهیِ اصلیِ همه متون است. مخاطب فقط کودکان نیستند، بلکه بزرگسالان را نیز مورد خطاب قرارمیدهند. کتابها به زبان ساده نوشته شدهاند و پر از حادثهاند. واز«متون سایهای» موج میزنند؛ آنچه که در متن نیست و ناگفته مانده است، پیچیدهگی زندهگی است که به اعتقاد فرد بزرگسال کودک از پسِ درک و فهمش برنمیآید. ادبیات کودک سانسور میشود، مسائلی کنار گذاشته و نادیده قرارمیگیرد بطور مثال: سکس و سکسوالیته.
اینجا اینطور به نظر میآید که نودلمنِ از ادبیاتِ نوجوانان و جوانان غافل مانده است و تنها به آن بخش که مربوط به کودکانِ کم سن و سال میشود پرداخته است. گویا او فراموش میکند که ادبیات کودکان شامل ادبیات نوجوانان و جوانان – که متونی پیچیدهتر و وسیعترند، هم میشود. نودلمنِ وقتی در بارهیِ رومانِ «شهرِ بیتزویر» قضاوت میکند، اقرار میکند که این کتاب از سایر کتابها متمایز است و در این کتاب میان کودک و بزرگسال مرزی نیست وفقط میگوید شاید ادبیات جوانان حرکتش را از ادبیات کودکان آغاز میکند و تصاویر اولیه را زیر سؤال برده و دوباره میسازد.
حق به جانبِ نودلمنِ است؛ واقعیت در کتابهای کودکان محدود میشود و«متون سایهای» یکی از مواردِ بحث انگیزاست که نودلمنِ به آن شاره میکند، همواره هنگام خواندن هم از جانب خواننده بزرگسال و هم توسط کودکان حس میشود. به نظر نودلمنِ کودکان آنطور هم بچهگانه نیستند که ما بزرگترها تصور میکنیم و از راهِ ادبیات میخواهیم به آنها بگوئیم چه هستند. کودکان و نوجوانان درمییابند که فرد بزرگسالی جائی در گوشهای پنهان است. آنها به «متون سایهای» پی میبرند و باید این تصور که انها متن را به گونهیِ دیگری میفهمند، خاتمه داد.
با این حساب نودلمنِ با محقق کودکان و نویسندهیِ اسرائیلی زُهرا شاویت که میگوید ادبیات کودکان دو خوانندهیِ متفاوت دارد: بزرگسالان و کودکان و هر یک از این دسته به دو شکل با متن برخورد میکنند- موافق نیست. به نظرِ نودلمنِ هم کودک و هم بزرگسال میتوانند نقش خوانندهیِ بیگناهی را که متن از آنها میخواهد، بازی کنند – و میتوانند کلِ داستان را نیز زیرِ نظر ببرند (حال شاید همهیِ بچهها موفق به این کار نشوند). از کودکان خواسته میشود در لباس مبدلی درآیند که نه متعلق به آنها است و نه واقعی است و کتابها میکوشند با زبانیِ جالب به کودکان بیاموزند کودک باشند.
بله، حتا کودکان متوجه میشوند که میانِ دنیایِ بزرگسالان و آن واقعیت محدود شده تفاوت هست. با این وجود «متون سایهای» همیشه حاضر، اندکی ماجراجویانه احساس میشود. آیا واقعأ ما این کتابها را اینگونه میخوانیم؟ آیا «متون سایهای» فقط درچشمهایِ پیر و دانایِ خوانندهگانی چون نودلمنِ نقش بستهاند؟
نودلمنِ از نظرات جک دریدا الهام گرفته است. جک دریدا معتقد است تفاوتها و تمایزات همواره ادامه مییابند و از انچه متمایز میشوند، رنگ میگیرند، زیرا که تصورِ کودک بدونِ بزرگسال و تصورمتون ادبیات کودک بدون «متونِ سایهای» ناممکن است. وقتی نودلمنِ به بررسیِ چند زوجِ متضاد میپردازد، به نظریهیِ فوق برمیگردد. به نظرِ او تعدادِ جفتهایِ مخالف بهقدری زیاد است که ضرورت ادبیات کودک را فراهم میسازند. حرکتِ همهیِ جفتهایِ مخالف از همان صحنههایِ ابتدائی و تضادِ میانِ نویسندهیِ بزرگسال و خواننده و شنوندهیِ کم سن و سال آغاز میشود. این تضادِ ریشهای تضادهایِ دیگری را نیز به همراه دارد، از جمله: خانه/بیرون خانه، بیگناه و بیتجربه/باتجربه، جهل/دانائی،احساس/عقل، وحشی/متمدن، بیقدرتی/قدرتمندی.
در این بازی همیشه خانه، عقل؛ تمدن، نظم و از این قبیل است که پیروزو غالب میشود؛ یعنی آنچه که قطب بزرگسال معرفِ آن است. اما به نظرِ نودلمنِ این پیروزی همیشه هم محتوم نیست. پیروزمند به ناچارو پیوسته با سایهیِ بازنده همراه است. از این جهت مبازره باید ادامه یابد. و این کشش میان قطبها است که مهم است. و از همینروی است که ادبیات کودکان از تکرارو گوناگونی موج میزند.
نودلمنِ میکوشد نظرات خود را با تئوریهایِ پییر بوردیوس مرتبط کند. ادبیات کودکان تنها یک نوع ادبیات خاص نیست، بلکه حوزهیِ ادبیِ محدودی است که نویسندهگان هریک جایِ خاصی را به خود اختصاص میدهند. اما در واقع نودلمنِ علاقهای به مالکیتِ فصلی سمبولیک نشان نمیدهد. او این حوزه را دقیقأ آنطور که در متون میآید مورد مطالعه قرار میدهد: تنوع و گوناگونی هم میتواند بخشی از این حوزهیِ ادبی باشد. کتاب مصورِ « سرزمینِ وحوش» اثرِ مایوریس اِستنداک که پس از نشر آشوبِ بزرگی به پا کرد این تنوع را به خوبی به نمایش آورده است. آیا ما مجازیم خشونت و وحشیگری را در کتاب کودکان به نمایش درآوریم؟ بله، اِستنداک با شکستن رسم و آئینِ این حوزهیِ ادبی جای خاصی را به خود اختصاص داده است.
ادوارد سعید یکی دیگر از تئوریسینهائی است که نودلمنِ از او تأثیر گرفته است. بسیاری از این تصور که ادبیات کودکان باید بچهها را تربیت کند، فاصله گرفتهاند ( به نظرِ بسیاری از شرکتکنندهگان میزگرد سوئدی دربهار گذشته) و معتقدند که ادبیات کودکان کاری هنری است. اما نودلمنِ معتقد است حتا اگرنویسندهگان بکوشند بارتربیتی کتابهایشان را از نظر خواننده پنهان کنند، به هرحال آنها به تربیت خوانندهگانشان میپردازند. نودلمنِ به کلمهیِ تربیت اکتفا نمیکند. به اعتقاد او مسئله برسرِ نظم و قوانین استعماری است: بزرگسالان با کمکِ ادبیاتِ کودک و با کمکِ تصاویر و اندیشههائی که علایقِ آنها را نشو و نما میدهد، کودکان را تصاحب میکنند و به استعمار در میآورند.
نودلمنِ ادبیات کودک را با اورینتالیسم (شرق به مثابه مستعمرهیِ غرب) برابرمیداند. اورینتالیستها (شرقیها) مردمی بیگانه و غریباند که آقایِ خود نیستند. نگاهِ انسان غربی به شرقیها همانند نگاهِ بزرگسالان است به کودکان. انسان غربی و بزرگسالان نمانیدهیِ تمدن، نظم، عقل و علم میباشد و کودک و انسانِ شرقی نقطهیِ متضادِ آن. و در عینِ حال هم کودک و هم انسانِ شرقی به نظر غریب و بیگانه و اسرارآمیز میآیند. راهِ شناخته شدن به عنوان بزرگسال و یا انسان غربی جداکردنِ خود از آن دیگریِ عجیب و غریب ودستنیافتنی است.
خلاصه اینکه نودلمنِ میکوشد ما را متقاعد کند که ما به کودکان به چشم مردمی بیگانه نگاه کرده و از ادبیاتِ کودکان به عنوانِ ابزارِ استعمار استفاده میکنیم. اما آیا به راستی نودلمنِ به دنبالِ چیست؟ آیا ما باید این انسانِ به استعمار کشیده را به حال خود رها کنیم و بگذاریم خودش از پسِ مسائل خودش برآید و رویِ ادبیاتِ کودکان خط بطلان بکشیم؟ اینجا زبانِ نودلمنِ مبهم است. او اعتراف میکند که کودکان به کمک و راهنمائیِ بزرگسالان نیازمندند و این اصولِ محافظهکارانهیِ ریشهدار ادبیات است که مورد انتقادِ اوست. او بیش از هر چیز میخواهد طرزِ نگاه به کودک را تغییر دهد. طبق نظراو بچهها آنطورها هم جاهل و ناآگاه و بیگناه نیستند که کتابها میکوشند به ما تلقین کنند. ما وقتی از نیازِ کودک به پناه و یاری میگوئیم دچارِ زیادهگوئی و مبالغه میشویم. و او در واقع فسخ شدنِ ادبیات کودک را نمیخواهد، بلکه تقاضایِ تغییر و بهبود آنرا دارد. و در خاتمه نودلمنِ همانقدر دوپهلو و متناقض میشود که ادبیات کودکانی که او شدیدأ مورد انتقاد قرار میدهد. اما علیرغمِ همهیِ انتقاداتِ نودلمنِ از ادبیات کودک، او خود نویسندهیِ کتاب کودکان است و به این نوع ادبیات تعلق دارد و « لذت بردن از ادبیات کودک» عنوانِ آخرین اثراوست.
------------------------------------------------
این مقاله به تاریخ ششم دسامبر دوهزار و هشت در روزنامهی سونسکا داگ بلادت SvD – در بخش فرهنگی صفحهیِ 15 منتشر شده است.
اولف بواِته نییوس پرفسور در رشتهیِ ادبیات دانشاهِ استکهلم است.
اسامی:
Ulf Boëthius – Beppe Wolger – Perry Nodelman – Olle Adolfsson – Maria Edgeworth – Hugh Lofting – Lewis Carroll – Beverly Cleary – Ezra Jack – Virginia Hamilton- zohra Shavit – Maurice Sendak – Jacque Darrida -Edward Said
عنوان کتابها (برگردان: رباب محب):
- The Hidden Adult: Defining Children, s Literature (The Johns Hopkins University Press, 408 p).
- The Purple Jar
- Alice i underlandet
- doktor Dolittle
- Den första snön
- Plain City
- Pleasures of Children’s Literature
http://www.beppe.se/- -------------------------------
-
-
-
-