جمعه

دو اندرزنامه برای زنان
رویا فتح اله زاده

اندرزنامه و اندرزنامه نویسی ریشه ای عمیق در فرهنگ مردم ایران دارد ، اندرزنامه ها با دیدی ارشادی و اخلاقی سعی در بیان باید ها و نبایدها در جهت زندگی بهتر انسانها دارند. اندرزنامه نویس خود را در مرتبه ای برتر ازنظرتربیت، سواد، ایمان و تجربه می بیند و به همین دلیل به نصیحت و پند دیگران می پردازد. قابوس نامه اثر عنصرالمعالي ، کیمیای سعادت محمد غزالی و آثار سنایی و نظامی نمونه های برجسته اندرزنامه نویسی در فرهنگ ایرانی هستند. یکی از کاملترین تعاریف درباره اندرزنامه را فریدون آدمیت ارئه می دهد ، به گمان او " اندرزنامه تاریخچه ای کهن دارد و میراث آن به فرهنگ اسلامی می رسد ، بخش مهمی از ادب پیشینیان را می سازد و حوزه گسترده ای را دربرمی گیرد که شامل تنظیم زندگی فردی، امور خانوادگی و اجتماعی،تعلیم اخلاقی و دینی،دستور سیاسی در دادپروری و دولتمداری و حکمرانی است؛ گرچه نظام تعلیم اندرزنامه متمایز از فلسفه اجتماعی و سیاسی است ، اما پیوستگی آن را با تعقل مدنی نمی توان دور دانست. به تعبیر دیگر فکر پندنامه ها وجهه نظر کلی را نسبت به بنیان های اصلی مدنی (خانواده ،اخلاق،دیانت و سیاست) تا حدودی منعکس می کند" (آدمیت،2536 ش،11)
نوشته پیش رو نیز می کوشد به معرفی دو اندرزنامه معروف که هر دو درباره زنان نوشته شده اند ، بپردازد. این دو پندنامه و در قالب پندنامه عقاید النسا و تادیب النسوان نام دارند. گرچه اندرزنامه ها و رساله های گوناگون هر یک بخشی را به موضوع رفتار با زن و فرزند اختصاص داده اند که بررسی آنها در این مجال نمی گنجد.

آدمیت، اندرزنامه ها را به دو نوع تقسیم می کند. برخی معرف فکر متحجر محض است و برخی لحن انتقادی آمیخته به طنز و کنایه دارد. او سپس کتاب عقاید النسا را یکی از کهن ترین اندرزنامه ها نام می برد(همان،12)
بنابراین کتاب عقاید النسا نوشته آقا جمال خوانساری ، نمونه اندرزنامه ای با دیدگاه طنز و لحن انتقادی نسبت به اعمال و خرافات زنان دوره خویش است و کتاب تادیب النسوان که در دوره قاجار نوشته شده ، نمونه نوعی از اندرزنامه با دیدگاهی متحجر و عقب مانده است . از سوی دیگر کتابی به نام معایب الرجال که در واکنش به این رساله است اولین واکنشها را نسبت به اندرزنامه های خطاب به زنان نشان می دهد.
لازم به توضیح است که قصد جانبداری در مورد هیچ یک از آثار در اهداف این نوشته نمی گنجد.
عقاید النسا و مرات البلها
«آقاجمال خوانساری» از فقها و علمای دوره‌ی صفوی است که برخلاف بسیاری از همعصران خود، مردی بود شوخ‌طبع و آزاداندیش. کتاب «عقاید‌النساء»ی او ، به صورت رسالات فقهی است که مراجع تقلید، برای راهنمایی مقلدان می‌نویسند . در این کتاب «کلثوم‌ننه» جای مجتهد را گرفته و همراه سه پیرزن دیگر، در باره‌ آیین شوهرداری، حمام رفتن، آرایش‌کردن، مقابله با مادرشوهر، هوو، و غیره نصایحی به زنان می‌دهند.آقا جمال خوانساری ، در کتاب عقاید النسا و مرات البلها به هجو اعمال و رفتار زنان اصفهانی که زندگی شان سراسر خرافه بود، می پردازد. کتیرایی که محصص این اثر بوده در مقدمه کتاب درباره تاریخ عقایدالنسا آورده است که" این کتاب به سیصد سال پیش - زمان شاه سلیمان صفوی- برمی گردد" .در ادامه نمونه هایی از نوشته های کتاب آورده می شود.
در جایی از کتاب خطاب به عروس و در نصیحت اونوشته شده است
«عروس باید با مادرشوهر و خواهرشوهر و زن برادر شوهر که جاری یا یاد گویند ، دشمنی کند و همچنین آنها ... و اگر در دل با هم دوست باشند در ظاهر با هم دشمنی بکنند ، که از جمله واجبات است... عروس واجب است که در شب و روز دروغ و افترای بی شمار از قول شیطان ملعون به شوهر نقل کند و هر وقت که مادر شوهر از عقب عروس بگذرد، واجب است بر عروس که او را پنجه کشد و کلثوم ننه گفته هرگاه مابین آنها نزاع واقع شود باید که اعضای یکدیگر را به دندان بگیرند و در نهایت شدت و غضب بکنند» ( خوانساری، 1352، 23)
این کتاب در مورد دایره زدن نیز چنین طنزی را به کار می برد
« بدان که دایره زدن ثواب عظیم دارد، خصوصاً چهل حلقه و هر چه وسیع تر باشد ثوابش بیشتر است و هیچ یک از علما اختلاف نکرده اند و واجب است که در هر خانه دایره بوده باشد و اگر نباشد ،کلثوم ننه گفته که در عوض در و پنجره و کرسی و سینی می توان زد و اگر هیچ یک از اینها یافت نشود هر دو دست را بر هم زنند و این خالی از قوه نیست» (همان :20)
و در باب اختلاف زنان و بحث برسرمسائلی پیش پاافتاده می نگارد:
«... اول سمنو، بدان که در وجه تسمیه سمنو اختلاف است، بی بی شاه زینب و خاله جان آقا را اعتقاد آن است که وقتی سمنو را وضع کرده اند، سی من آرد و یک من گندم بوده است و آن دو نف رقائلند " سه من " است که از کثرت استعمال سمنو شده است ، چنانکه در رساله جداگانه متن و حاشیه تصریح نموده اند . کلثوم ننه گفته که سی من آرد و یک من گندم معلوم نیست و این سمنو بدون "ی " واقع دشه است و وجه تسمیه آن ، آن است که چون مصالح و اجزای آن سه چیز است که آن آنرد و یک من گندم معلوم باشد که از این جهت سمنو گفته شده است. بعضی بحث کرده اند که پنج چیز است و گردو و بادام نیز دارد و بعضی گفته اند دو چیز، وقتی که واضع وضع کرده بود ندانسته ، بلکه در آخر تصرف کرده اند و ظاهراً این قول اصلح است» (همان:24)

یا در جای دیگر در مورد مراسم عروسی می نویسد:
« در وقت عروس آوردن، شمع عروسی باید محاذی روی عروس باشد و از عروس بیش از یک ذرع و یک چارک دورتر نباشد؛ و خاله جان آقا تا سه ذرع دورتر را تجویز کرده؛، و نقاره و سرنا و کسانی را که از عقب عروس می آیند ، بی بیشاه زینب و خاله جان آقا و کلثوم ننه واجب می دانند. و اهل خانه عروس را با داماد باید شربت بدهند و کلثوم ننه واجب می داند و باجی یاسمن گفته که عروس را در خانه خودش مادر یا خواهر یا دلاله نصیحت کند و تعلیم او نماید که با شوهر حرف نزند و چیزی نخورد تا شوهر به او چند چیز ببخشد و یا به گردن گیرد و این را به اصطلاح دندان گلی گویند و هیچ یک از علما در این باب اختلاف نکرده اند»(همان:11)
لحن آقا جمال خوانساری در این کتاب بیشتر انتقاد آمیخته با طنز است و کمتر قصد استهزا قشر خاصی در آن احساس می شود، با دیدی همه جانبه می توان گفت که هدف او انتقاد از رواج خرافه پرستی و انحراف از اصول اساسی دین اسلام در دوره صفویه است.

رساله تادیب النسوان
رساله تا دیب النسوان" در سال 1270 خورشیدی و در دوره قاجار توسط فردی ناشناس نوشته شد و نمونه مهمی از پندنامه با فکر متحجر است . نویسنده این کتاب به پند و اندرز زنان در چگونگی رفتار با شوهر و فرزند می پردازد و نوعی آیین شوهرداری محسوب می شود. آنچه از عنوان کتاب برمی اید تادیب النسوان رساله ای ست در جهت تربیت و ادب کردن زنان به منظور رسیدن به سعادت در زندگی!

نویسنده گمنام می نویسد:
« زن باید هرگز از مرد گله نکند،هرچند صد ناملایم از مرد ببیند، گله ،گله می آورد...» (جوادی و دیگران، 1371،45)
«پس [زن] بايد ابداً حرف تلخ نگويد و اگر مرد را در حال تغيير ببيند، حسابي يا بي حسابي بجا يا بيجا تا تواند به گفتار نرم و ملايم، مرد را از آن تغيير فرود آورد كه گفتار نرم چون آب است بر آتش و هر چند [زن] گناهي نكرده باشد، درمقابل مرد اسناد گناه به خود دهد واز روي عذرخواهي برآيد و به تملق و چاپلوسي پيش آيد... كه يك كلمه بدكردم، غلط كردم، بهتر است تا در مقابل صف آرايي كردن و دست بر هم زدن و تغير كردن و سخنان زشت گفتن و شنيدن و سالها مايه كدورت شدن»(همان)
نویسنده ناشناس قاجاری می نویسد:
«زن باید هرگز قهر نکند ،هرچند صدمات کلی ببیند ،اگر خوب باید صابر باشد» (همان،49)
« زن باید برسر سفره روی گشاده و خوش بنشیند و به دو زانو بنشیند. از بد و خوب هرچه شد با روی گشاده بخورد، در سرسفره حرف نزند... بر فرض هم اگر مرد برای بدبودن غذا تغیر کند ، باید قسمی به زبان خوش رفع تغیر مرد کند» (همان،57)

«اگر چه بنا بر احادیث از خوب و بد زن باید پرهیز کرد و ابداً چشم توقع از خوب و بدشان نباید داشت،توقع را باید شخص از عاقل بکند و این طایفه را خدا و ائمه طاهرین فرموده اند که ناقص العقلند» (همان،33)

« باید فنای محض در اطاعت مرد باشد و چون و چرا نداشته باشد و آنچه بگوید اطاعت کند و فرمانبرداری مرد را واجب داند ... و اگر فی المثل دستش را گرفته به آتش اندازد ، آتش را گلستان و باغ و بستان شمارد و تخلف از فرمان مرد به قدر یک نفس کشیدن جایز نداند که یک دم خلاف یکسال اثر می کند و باعث کدورت کلی می شود» (همان،38)

اما با توجه به تحولاتی که در دوره قاجار در موقعیت فرهنگی و اجتماعی زنان ایجاد شد ، دیگر زنان در برابر چنین پندنامه هایی به مانند گذشته سکوت اختیار نمی کردند ، از جمله این زنان که پاسخ سنجیده وی به رساله تادیب النسوان زبانزد است ، بی بی فاطمه استرآبادی نام دارد. او در پاسخ به رساله تادیب النسوان رساله ای می نویسد بنام معایب الرجال ؛
رساله معایب الرجال که در سال 1313 هجری نوشته شده است ضمن پاسخگویی به خرده گیریها و خواسته های مولف تادیب النسوان از زنان، آگاهی سیاسی و اجتماعی بی بی فاطمه را به وضوح نشان می دهد.
در پاسخی کلی به نویسنده قاجاری می نویسد:
« نه هر مردی از هر زنی فزون تر است و نه هر زنی از هر مردی فروتر» (جوادی و دیگران، 1371، 42)
نمونه ای از پاسخهای او و اعتراضاتش به کتاب تادیب النسوان را میخوانیم.

«چون انواع و اقسام از خواص و عوام، زن و مرد، خوب و بد، هر دو می باشند، صفات حمیده و رذیله، از همه و همه مشاهده می شود. اگر باید تربیت بشوند، همه باید بشوند. تربیت هم موقوف به تمام قوانین تمدن، تدین، ملتیه، و دولتیه، شرعیه و عرفیه، کشوریه و لشکریه می باشد.»(همان، ص 64(
نویسنده تادیب النسوان گله کردن زن از مرد را بد دانسته است و از زنان می خواهد که همیشه با بوی مطبوع پیش شوهر ظاهر شوند و بی بی فاطمه این گونه پاسخ می دهد:
«گله از روی محبت و مودت برمی خیزد و هیچ کس از بیگانه و مدعی و دشمن گله ننماید ... اگر مردان از روز اول به همان وضع که در اوان عروسی و زمان دامادی به طور مهربانی رفتار و کردار نمایند، گفتار و رفتارشان را تبدیل و تغییر ندهند ، خوی خوش گرفته و بوی ناخوش هرگز به مشامشان نرسد» (همان، 125)

در جایی دیگر مولف تادیب النسوان در مورد لباس زنان نوشته است:« اگر زن شلوار گشاد و بلند گلچه دار خوش آیند به پا کنند و به سرنهند خیلی خوب است»
و به نظر بی بی خانم زنان هرقدر هم مطابق میل مردشان بپوشند باز هم مورد توجه وی قرار نمی گیرند. حاصل این امر که :« هر زنی باید به طریقه و سلیقه مرد خود رفتار نماید و کردار خود را از قرار میل شوهر بنماید» را این چنین می داند که «از لباس و اثاث باز طرف میل مرد نگردند، به جهت خوی بد آن ناسپاس خدا نشناس، و بسیار زنان انواع لباسهای قیمتی ظریف و لطیف از مال خود برای خود و شوهر خود می خرند و می برند و می دوزند و می پوشند و می پوشانند و با وجود این هیچ در نظر مرد بدبخت نمی آید و آن زن بیچاره همیشه تباه کردار و سیاه روزگار در انظار ایشان خوار و زار است» (همان،139)
در بخش آخر نیز جوابیه وی به کتاب تادیب النسوان بیانی طنزگونه به خود می گیرد و چهار فصل را به تعریف مجالس مردانه با دیدی طنزآمیز می پردازد.یکی از مجالس مربوط به مجلس قمار مردان در آن دوره است .
« مجلس دوم مجلس قماربازيست:... ياران چون صاحبخانه را مشفق و مهربان و مردی چرب زبان ديدند و مرفه الحال و فارغ البال داخل خانه گرديدند، بعد از نشستن می گويند: برادرجان! دوشين چنين بلائی بر سرما آمده است. از شما متوقعيم که يکی را مستحفظ در قرار بدهيد تا آسوده باشيم. صاحبخانه می گويد هيچ کس حق ندارد بدون اذن و اجازه داخل خانه من بشود. شما آسوده باشيد و خاطر جمع مشغول بازی شويد، از اسباب و آلت قمار هرچه بخواهيد از قبيل شطرنج و تخته نرد، آس و ترن و گنجفه و غيره حاضر است. چون شطرنج بازی مشکلی است، دو حريف دانا و اتاق تنها می خواهد، تخته نرد هم مشکلست، چون برد حريف به آمدن طاس است. چنان که گفته اند طاس اگر نيک نشيند همه کس نراد است. پس آن گروه نسناس می شوند مايل آس ناس. دسته ای سرگرم ترن زدن، جمعی مشغول گنجفه بازی کردن، به قسمی که تا بعد از زوال فرصت بول کردن و غذاخوردن نمی کنند. هرگاه از خانه يکی از ايشان خبر بياورند که پدرت به رحمت ايزدی پيوست، گويد که در خانه امانتش بگذاريد. اگر گويند که رئيست تو را خواسته می گويد بگو بيمار و مردنيست. اگر گويند طلبکار بر در است گويد خيلی خر است که اين زمان پول می خواهد. امروز صبر کند انشاء الله فردا تمام طلبش را می دهم، اگر نقشم بياورد. و گر گويند ضعيفه شما اکنون فارغ شده يک پسر آورده و کره ندارد، گويد خدا قدمش را مبارک گرداند تا فردا پستان مادرش شير می آيد. القصه معايب ايشان زياد است....» (همان )

منبع و ماخذ
1- خوانساری ، آقا جمال ( بی تا) عقاید النسا و مرآت البلها ، محمود کتیرایی (تهران، کتابخانه طهوری)
2- معایب الرجال به همراه تادیب النسوان (1371) ، بی بی خانم استرآبادی، به کوشش حسن جوادی و منیژه مرعشی (آمریکا، کانون پژوهش تاریخ زنان ایران)
3- آدمیت ، فریدون(2536) . ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران (تهران،انتشارات پیام)
-
-
-
-
2 Comments:
Anonymous نیستان said...
نیستان با مقاله زن بودن در نوشتار زنانه با محور قرار دادن آثار نویسندگان زنان وبلاگها به روز است. از شما گرامی که توجه ویژه ای به تفکرات زنان دارید با احترام دعوت می شود

Anonymous s_mortezataheri@yahoo.com said...
سلام.سال جدید رو خدمت شما تبریک عرض می کنم.من همه داستانهای خان فتح الله زاده رو خوندم و خیلی لذت برده ام.من نمی دونم خانم فتح الله زاده این نظرات رو می خوند یا نه. چگونه می تونم با خود ایشان از طریق ایمیل در ارتباط باشم.البته ایشان من را می شناسند
آدرس اینترنتی اینجانب:s_mortezataheri@yahoo.com
از مرکزدبا.
لطفا در صورتی که با ایشان مکاتبه دارید یفرمایید که برای من یک ایملیل بزنند.
ممنون.طاهری

ارسال یک نظر

خواننده‌ی گرامی،
نظر شما پس از بررسی منتشر می شود.
نظرهایی که بدون اسم و ایمیل نویسنده باشند، منتشر نخواهند شد.

Webhosting kostenlos testen!
Webhosting preiswert - inkl. Joomla!