جمعه
سه شعر ترکی از رسول یونان
ترجمه‌ی فریاد ناصری
-
-
"یک شعر بی‌نام"

لوله ي تانك‌ها
هم به بهشت راه دارند
هم به جهنم
بي هيچ شبه‌اي
سربازها به بهشت مي‌روند
ديكتاتورها
به جهنم.

"آد سیز بیر شعر"
-
تانكالارين بوروسوندان
هم جنته يول وار
هم ده جهنمه.
شوبهه سيز
عسگرلر جنته گئده جك‌لر
ديكتاتورلا ر، جهنمه.


"بالن"

از وقتي كه دوستت دارم
دنيا زيبا شده
شبهايم
ديگر سياه نيست
روشن‌تر از روشن است
شب‌ها
ماه
مثل بالن سفيدي
بردرخت خواب‌هايم
مي‌نشيند.

بالون""
-
سني سؤندن
دونيا گوزللشيب!
گئجه لريم
آرتيق قارانليق دئييل.
ايشيقدان ايشيق دير.
گئجه لر
آي بير بالون كيمي
يوخومون آغاجينا قونور


"مرگ سفید"
-
پدرم در تابستان مرد
مرگ آبي بود
پائيز بود كه ليلا مرد
مرگ زرد بود
ياشار
در بهار مرد
مرگ سبز بود
حالا من
بدهكارم
به مرگي سفيد!

"آغ اؤلوم"
-
آتام يايدا اؤلدو
اؤلوم ماوي ايدی
پاييزدا اؤلدو ليلا
اؤلوم ساري ايدي.
ياشار
باهاردا اؤلدو
اؤلوم ياشيل ايدي.
ايندي من بورجلويام
بير آغ اؤلومه!
-
-
-
3 Comments:
Anonymous ناشناس said...
سلام. شعرهاي رسول عزيز با ترجمه خوبي كه شده درست متن زندگي رو هدف گرفته همونجايي كه آدمي خودشه و به آن آگاه نيست. ممنون

Anonymous ناشناس said...
سلام. شعرهاي رسول عزيزبا ترجمه ي خوبي كه شده درست متن زندگي رو هدف گرفته اند همونجايي كه آدمي خودشه اما به اون آگاه نيست. ممنون

Anonymous alireza bakhshali said...
چه زیبا حال من بدهکارم به مرگ سپید

ارسال یک نظر

خواننده‌ی گرامی،
نظر شما پس از بررسی منتشر می شود.
نظرهایی که بدون اسم و ایمیل نویسنده باشند، منتشر نخواهند شد.

Webhosting kostenlos testen!
Webhosting preiswert - inkl. Joomla!