-
دو شعر از شهرام عدیلیپور
-
-
خيال رنگين تو
در انتهاي مداد فرود مي آيم
و غرقه مي شوم در خواب جادويي واژه ها
غرقه مي شوم در نسيم اندوه
كه از پشت درختان صبح مي وزد .
من در انتهاي جهانم
و يك جرعه نگاه تو را
با ارتفاع آسمان عوض نمي كنم
من در انتهاي جهان ام
و تا سكوت سوزان اين شعر سرد
پياده خواهم رفت.
روز به سر مي رسد
شراب تمام مي شود
و نفس تنگي هاي من از خيال رنگين تو
خيس خيس مي شود
بايد به آهوي سرگردان
سلام كنم
بايد به اتاق خالي
و پرده هاي بنفش
سلام كنم
بايد پنجره را ببندم
و گل هاي شمعداني
را تا انتهاي ديوار
شماره كنم .
شعور بهار
در تو زبانه مي كشم
اي شعور سبز بهار
در تو زبانه مي كشم
تا سر انگشت شاخه ها
و ارتفاع ستاره گان .
ماه نقره اي
به خواب پلك هاي ام پا مي گذارد
آرام آرام
و من
به سختي از دستان بي رنگ مرگ
مي گريزم .
شهرام عديلي پور
Sh_adilipoor@yahoo.com
-
-
-
-