شنبهی خونین، شنبهای که گذشت ، سیام خرداد ۱۳۸۸ از میان انبوه عکسها و تصاویر پخش شده در اینترنت، همه صحنههای خون و کشتار مردم بی پناه تهران ، دو فیلم کوتاه چند ثانیهای اما جایگاه خاصی یافتند. دو فیلم کوتاه(هر کدام کمتر از یک دقیقه) از دختری که با گلولهی شبه نظامیان لباس شخصی(به گفته شاهدی حاضر در محل دو موتورسوار بسیجی) از پا درمیآید. این دختر جوان که ندا صالحی آقا سلطان نام داشت یکی از بی شمار تظاهرکنندگان کشته شدهی آن روز بود. ندا، دانشجوی ۲۶ سالهی فلسفه با معلم آواز و دوستانش در یکی از خیابانهای فرعیی امیر آباد قدم میزد که مورد اصابت گلوله قرار گرفت و جان باخت. تصویر وحشتناک است. دخترک در برابر دوربین جان میدهد. فیلم توسط موبایل گرفته شده است. فیلمبردار با موبایلش به طرف دختر میدود، دور او چرخیده به بالای سرش میرسد. مردی با موهای سپید (معلم آواز) دست خود را بر روی زخم سینهی دختر فشار داده و فریاد میزند: «ندا نترس... ندا نترس». دختر آرام و بی صدا بر آسفلت خیابان دراز میکشد و به آسمان نگاه میکند. ثانیهی بعد خون سرخ است که از دماغ و دهنش به بیرون فوران میزند. مرد بلندتر و بلندتر فریاد میزند:«ندا بمون.. ندا بمون». چهرهاش غرق در خون شده است.نگاه دختر به دوربین خیره میماند. فیلم قطع میشود. این فیلم چند ثانیهای به سرعت در سراسر جهان از همهی ایستگاههای تلویزیونی پخش شد. چهرهی خونین ندا با نگاه مظلومانهاش عکس روی جلد و صفحهی اول روزنامههای پرتیراژ دنیا شد.
فردای آن روز عکس ندا در دست ایرانیان لوسآنجلس، ایران، آلمان و سراسر جهان است. در تظاهراتها، میتینگها و مقابل سفارتخانهها . در داخل کشور فیلمش با ایمیل یا از طریق موبایل میان مردم پخش میشود. جنبش خودجوش مردم ایران در راه آزادی و عدالت اکنون سمبولی پیدا کرده است و خانوادهی آقا سلطان در امیرآباد تهران دردی جانکاه.
-
عصر روز یکشنبه ، یکروز پس از این جنایت، ترانهی جانی مادلین در یوتوپ پخش میشود. ترانهسرای کانادایی در مقابل دوربین کامپیوترش ترانهای را که برای ندا سروده، با گیتارش مینوازد و میخواند. جانی مادلین مربیی معلولان جسمی است. کاری در کمک به انسانها که نشان از قلبی مهربان و روحی حساس دارد. جانی اما در کنار کار روزانهاش هنری هم دارد. او نوازندهی گیتار، ترانه سرا و خواننده است. (Singer-Songwriter ) آنچه جانی در برابر دوربین کامپیوتر، با حداقل امکانات و سادهترین لوازم ضبط صدا و تصویر اجرا میکند ترانهای است معترض(protest song) از نوع مرثیه (Ballad). چنین ترانههایی در فرهنگ انگلیسیزبان قارهی آمریکا پیشینهشان به قبل از جنگ دوم جهانی و موسیقیی محلی بازمیگردند . در دهه ۴۰ و پنجاه ترانهسرایان بزرگی چون پت زگر و وودی گاتری که هر دو در زمینهی موسیقی محلی فعال بودند، با ذوق ادبی و بینش بینظیر سیاسی آثاری جاودانه خلق کردند و راه را بر نسل بعد از خود هموار نمودند. وودی گاتری خود جدا از دلبستگی به ادبیات و موسیقی، فعالی سیاسی بود. او با ترانههایش جنبشها و ایدههای پیشرو سیاسی و انساندوستانه زمان خود را تقویت میکرد. در متن ترانههایش ردپای اشعار والت ویتمن به چشم میخورد. اینها الگوی باب دیلن و بسیاری از جوانهای دههی ۶۰ شدند.اما از دهه ۵۰ و ۶۰ با قدرت یافتن جنبشهای اجتماعی، این نوع ترانهی معترض هم قدرت و محبوبیت خاصی پیدا کرد و علنن از ترانهی محلی به صحنهی مبارزات اجتماعی و سیاسی کشیده و به صدای جنبشهای مدنی بدل شد. ترانهی معترض آمریکا از آن زمان وارد مرحلهای تازه شد و تشخصی خاص پیدا کرد. ترانهسرایانی چون باب دیلان و جان بائز جوان در دفاع از جنبش ضد جنگ ویتنام و برای جنبش دانشجوییی خواندند و بدل به وجدان بیدار و صدای معترض روزگار خود شدند.. ایندو تاثیری ژرف بر ترانهسرایان پس از خود گذاشتند. جان بائز در دهه ۷۰ «مرثیه ساکو و وانستی» را به یاد دو فعال جنبش کارگری دهه ۲۰ آمریکا نوشت. (بائز دو ترانه برای ساکو و وانستی نوشته و خوانده است.اینجا) اثری در نوع خود بینظیر که پس از آن به اکثر زبانهای زندهی دنیا ترجمه و تا کنون توسط بسیاری از ترانهخوانان جهان اجرا شده است. این نوع از ترانه که منشی معترض دارد در دهه ۶۰ متاثر از دو شاخهی متفاوت موسیقی در آمریکا شکل گرفت: «راک » و «موسیقی محلی آمریکا» و واکنشی بود به بحرانهای سیاسی و اجتماعیی دورانش. نیکولو ساکو و بارت وانستی دو آنارشو کمونیست و رهبر اعتصابها و جنبش کارگری دههی ۲۰ آمریکا یودند. این دو مبارز آمریکایی که در اصل از مهاجران ایتالیایی بودند قربانیی دسیسهای شوم شدند و بخاطر قتلی که انجام نداده بودند توسط پلیس بازداشت و بعد در دادگاه محاکمه گشتند. ساکو و وانستی بر روی صندلی برق به قتل رسیدند. ۴۰ سال پس از آن «قتل قوهی قضائیه» مرثیهی زیبای جان بائز منجر به تقویت دادخواهیی آنان شد تا سرانجام فرماندار ماساچوست(همان جایی که محکوم و اعدام شده بودند) در سال ۱۹۷۷ یعنی ۵۰ سال پس از اعدام آنها رسمن از خانوادهشان عذرخواهی کرد و حکم برائتشان را صادر نمود. تاثیر باب دیلان، جان بائز و دیگر ترانهسرایان معترض دههی ۶۰ آمریکا تنها محدود به کشورهای انگلوساکسون نبود اثرشان را میتوان در کار ترانهسرایان اروپا و حتی آسیا نیز دید. همزمان با همین جریان مهم در موسیقی انگلیسیزبان، جریانی نیز بنام «ترانه نو» (Nueva canción) در آمریکای لاتین توسط کسانی چون ویولتا پارا ایجاد شد که آنهم با ریشه در موسیقیی محلیی شیلی، از جنبشهای اجتماعی و سیاسی دورانش تاثیر فراوان گرفته بود. ترانهی نوی آمریکای لاتین که از شیلی آغاز شده بود به سرعت سراسر قارهی آمریکای جنوبی را دربرگرفت. ویکتور خارا از جملهی ترانهسرایان برجستهی همین عرصه بود که جانش را بر سر این کار گذاشت. ویکتور خارا در جریان کودتای آمریکایی پینوشه با دهها هزار شهروند دیگر سانتیاگو دستگیر شد. در میان بازداشتیان آن روزهای پس از کودتا دگراندیشان سیاسی، فعالان چپ، هنرمندان، روشنفکران و طرفداران آلنده به چشم میخوردند. بازداشت شدگان را به همراه ویکتور خارا به استادیوی سانتیاگو بردند. در آنجا دستها و انگشتان گیتارنواز مردم شیلی را شکستند تا دیگر نتواند گیتار بزند. ویکتور خارا پس از آن با دستان شکسته ترانهی «ما پیروز خواهیم شد» را خواند. ترانهای که از جملهی آثار معترض و انقلابیی شیلی بود. همانجا او را با مسلسل به رگبار بستند. وولف بیرمن ترانهسرای معترض برجستهی آلمان در دهههای ۶۰ تا ۸۰ ترانهای بیاد حزب اونیداد پوپولار شیلی و جانباختگان این کودتای کثیف آمریکایی سروده است بنام «مرثیهی مرد فیلمبردار». در آلمان نیز ترانهی معترض در همان دههی شصت با تلاش کسانی چون ارنست بوش، فرانتس یوزف دگن هارت، وولف بیرمن، هانس وادر، کنستانتین وکر، رینهارد مای و دیگران شکل گرفت و تقویت شد. فرانتس یوزف دگن هارت که ترانهسرایی اندیشمند و صاحب سبک بود، ترانهی «بچههای کثیف» را در انتقاد از بورژوازی و برخورد متکبرانه با کودکان بی سرپرست پس از جنگ ساخت. اثری قدرتمند که نوآوریهای هنری بسیار دارد و محتوایی سخت انتقادی نسبت به بی عدالتی اجتماع. دگن هارت از جمله صداهای جنبش دانشجویی آلمان دههی شصت بود.
ترانهی معترض آلمان چون همهی مثالهای دیگر جهانی در آن دههها از دل فرهنگ «چپ» بیرون آمد و بالید. ترانهسرایان معترض آلمان دههی ۶۰ ملهم از برتولت برشت بودند. برشت خود ترانههایی ساخته بود و اپرای سه پولی اش الهامبخش بسیاری از شاعران و ترانهسرایان نسلهای بعد شد. ارنست بوش بر «مرثیه هانا کش» اثر برتولت برشت آهنگی ساخت و آنرا خواند. اجرایی از «مرثیه هانا کش» را در میتوانید در اینجا ببینید.
در آن روزگاران (دهه ۵۰ تا ۸۰) شانسون فرانسه که به گمان نگارنده این جستار اوج پر شکوه خود را تجربه میکرد شاهد انتشار شانسونهای سیاسیی چون «مرثیه ژان ژوره» از ژاک برل یا «آنارشیست» اثر لئو فره بود.
ترانهسرایان معترض آن روزگار از اندیشهورزیی چپ و زیباییشناسیی مارکسیستی برخورد نقادانه ،عدالتخواهی و جسارت آزمودن فرمهای جدید هنری را آموخته بودند.
حاصل کارشان خلق شاهکارهایی شد که اکنون پس از چند دهه هنوز هم تازه و بدیع مینمایند.
جالب اینکه همزمان با این تحولات در ایران اواخر دههی ۴۰ خورشیدی «ترانه نوین» با تلاش کسانی چون شهریار قنبری، ایرج جنتی عطایی، واروژان، اسفندیار منفرد زاده، فریدون فروغی، منصور تهرانی، گوگوش و فرهاد و دیگران...شکل گرفت.
ترانه «یار دبستانی» از زنده یاد منصور تهرانی توسط نوازنده ای در حاشیه خیابان تهران، در فضای اعتراضات مردمی پس از انتخابات دهمین دورهی ریاست جمهوری، نواخته میشود. «یار دبستانی» یکی از بهترین ترانه های معترض در دورهی ترانهی نوین پیش از انقلاب بود که هنوز هم در تجمعات معترض ایرانیان داخل و خارج کشور خوانده و اجرا میشود. - ترانه معترض (Protest song) به ترانه ای گفته میشود که در ساحت معنایی به نقد موضوعی سیاسی یا اجتماعی پرداخته و مناسبات قدرت حاکم در اجتماع را به چالش میکشد. ترانهسرای معترض با اتوریتهها سر جنگ دارد. ترانهی معترض ژانر یا فرم موسیقیایی مشخصی در موزیک نیست بلکه همان ترانه یا شعر خوانده شده همراه موزیک است که میتواند در سبک پاپ، راک، هیپ هاپ، پانک -راک، رپ و یا حتی موسیقیی کلاسیک، محلی یا سنتی اجرا شود. تاریخ جنبشهای سیاسی و اجتماعی معاصر در جهان با تاریخ ترانه پیوند خورده است. موزیک در چنین شرایطی نه تنها بیانگر احساسات و افکار قشر خاصی است(انقلابیون، رفورمیستها یا معترضان)، بلکه میتواند سازندهی احساس همبستگی و اتحاد آنان باشد. موزیک در اینچنین جایگاهی میتواند برانگیزانندهی توجه دیگران و تحریک کننده اذهان شنوندگان، از هر قشر و گروهی شود و کارکردی سیاسی بیابد.
ترانهای که از دل برخاسته باشد بر دل مینشیند. اکنون ترانهسرایی از آن سوی کرهی زمین، در عصری که به شکرانهی اینترنت قطع ارتباط دیگر ناممکن است با دیدن فیلم کوتاهی در یوتوپ، ترانهی معترضی سروده با حداقل امکانات اجرا و در همان یوتوپ منتشر کرده است. ترانه جانی مادلن هم این روزها به صدر سیزدهمین فیلم پربیننده یوتوب کانادا رسیده است. جانی ترانهسرایی «حرفهای» به معنای متداول نیست. یعنی موزیک و ترانه منبع درآمدش نیست. پس نه دغدغهی فروش کارش را دارد و نه چانهزدن با تهیهکننده را. هنرمندان واقعی در موقع خلق اثر نه به مخاطب فکر میکنند و نه به تهیهکننده. به همین دلیل هم حاصل کارش اصیلترین و حرفهای ترین اثر میتواند باشد و چنین هم هست. «ندا (مردم را شکست نمیتوان داد) » اثر جانی مادلن که در منتهای بی ادعایی، سادگی و البته ذوق و مهارت ساخته، اجرا و در یوتوب منتشر شده ترانه معترض است به هنری ترین شکل ممکنش. یکروز پس از انتشار ترانهی جانی با او تماس گرفتیم. به صمیمیت و همان سادگی و بی آلایشی که تصورش را میکردیم ما را پذیرفت و به پرسشهای ما پاسخ داد. تماس با فرزانه، محسن، زیبا، هژیر، امین و مهران ادامه کار بود.حاصل تلاش عاشقانهی این دوستان ویژه نامهای است که پیش روی شما است. به دلیل ضرورت حاضر در ۳ روز تهیه و منتشر شده است. کمترین کاری است که میشاید و میباید انجام داد.
- باب دیلن و جان بائز دههی ۶۰
- ویژهنامه در حال تکمیل شدن بود که پیام جان بائز به مرم ایران در اینترنت منتشر شد. این پیام هنرمندی پیشرو و انسانگرا است از آن سوی جهان به ندا و نداهای ایران زمین:
به مردم ایران
جهان با دیدن شما به قدرت رفتار غیر خشونت آمیز پی برد. زمانی که با آرامش در مقابل ترس نشسته بودید، ما صدای غرش شما را از میان سکوتتان شنیدیم و آن را در چشمانتان دیدیم. شجاعت شما ما را تحت تاثیر قرار داده است و فداکاری تان الهامبخش مان است.من از اینکه زنده ام تا شاهد این جنبش باشم، احساس خوشبختی می کنم. دعا ها، عشق و حمایتم را بسویتان می فرستم.