سایت دو زبانه‌ فارسی-آلمانی
سایت دو زبانه فارسی-آلمانی
Monday

اکنون در دو راهی وقت
( رؤیای مکان و کمی درباره ی پروین حبیب شاعر ، پژوهش گر و روزنامه نگار بحرینی )
حمزه کوتی


(1)
پروین حبیب شاعر بحرینی ـــ متولد 1969 ـــ از جمله شاعرانی است که در عرصه ی فرهنگ و پژوهش فعالیت چشم گیری دارد . از وی تاکنون یک کتاب شعر ، تحت عنوان « مردانگی ترسان تو ، کودکی کاغذین من » (1) به سال 2001 ، و کتابی پیرامون شعر نزار قبانی به نام « تکنیک های بیان در شعر نزار قبانی » (2) در سال 1999 منتشر شده است . کتاب شعری با عنوان « او همچون من است » (3) و هم چنین پژوهش نامه ای درباره ی تلویزیون تحت عنوان « صاحبان تصویر » (4) در دست انتشار دارد .
پروین حبیب را من شاعری پژوهنده ـــ به معنای لغوی کلمه ـــ یافتم ؛ و یکی از دلایل گزینش شعرهایش برای ترجمه کردن همین است . شاعری که خود در شعرهایش چنین صفتی را ندارد ، و یا چنین طرحی را دنبال نکند ؛ پرواضح است که از جهان پیرامونی خویش اطلاعی ندارد . شعر نه تنها از حیرت ، آگاهی و تعهد ( نه به معنای ایدئولوژیکی آن ) سرچشمه می گیرد ؛ بلکه از پژوهش در جهان و ماده می آید . پژوهیدن کار اصلی شعر است . پژوهیدنی که بر « عقل هر روزه » ، به تعبیر خیام ، می شورد . (5)
مکان شعر ، اصلی ترین موضوعی است که بسیاری از شاعران عرب درگیر آن اند . گشتن برای پیدا کردن مکانی برای شعر در غربت الغربیة جهان آفرینش ، محوری ترین تفکر در شعر امروز عرب است . اما آیا شعر را مکانی جغرافیایی هست ؟ آری . پروین حبیب پاسخ می دهد که : « شعر در ژرف ترین مکان های هستی است . شعر ، مکانی رؤیایی است ، که با زیبایی خاصی آفریده می شود » * . از جهتی دیگر، همان گونه که این مکان شهر بزرگی مثل نیویورک ، پاریس ، واشنگتن ، مکه ، بیروت و بیت المقدس می تواند باشد . نیز می تواند روستاهای گم نامی مثل جیکور (6) در شعر بدر شاکر السیاب ، و ابوچلاچ در شعر دکتر عباس عباسی طائی (7) باشد .
لیکن مکان مختص شهر یا روستا نیست . این مکان می تواند خرابات حافظ ، کارگاه کوزه گری خیام و خانقاه مولوی باشد . حتی می تواند رود هم باشد . مثل دجله وفرات در شعر ادیب کمال الدین (8) ، کارون در شعر مجید زمانی اصل (9) ، بُوَیب (10) در شعر بدرشاکر السیاب . یا جاهای خاصی چون دسکرة ابونؤاس (11) ، محل ابوالعلاء المعری (12) و هیچستان سهراب سپهری . پیشتر بروم و بگویم که تن زن نیز می تواند همین بهشت موعود باشد . همانگونه که در شعر نزار قبانی ، که مکان آخرین و نقشه ی جغرافیاست . (13)
اما این مکان رؤیایی کجاست ، که پروین حبیب از آن سخن می گوید ؟ گاه شاعر به خلق مکان و شهری می پردازد که بر هیچ نقشه ای ، آن را نمی توان یافت . مانند شهر رؤیایی « اورفالیس » که جبران خلیل جبران در کتاب جاودانه اش « پیامبر » ، به خلق آن پرداخت (14) . این شهر ، اتوپیای جبران خلیل جبران است . مدینه ی فاضله ای است که فارابی و افلاطون درصدد بنیان گذاری آن بودند . یا مانند شهر کیکلوس گاوین بنتاک در کتاب « ایکور » (15) . آری ، مکان شعر آن جاست که رؤیای شاعر ، چون مرغی راه گم کرده بر درخت آن ، آشیان می سازد .
به پرسش قبلی بازگردیم و دوباره آن را مطرح کنیم . مکان در شعر پروین حبیب کجاست ؟ او می گوید : « تشخیص دادن مکان در شعر سخت است . جداکردن مکان از آنچه با آن در آمیخته ، دشوار است . چرا که مکان در شعر من آمیزه ای از اتفاقات افتاده و حوادثی است که در حافظه ، تخیل و کلمات رخ خواهند داد . مکان ، زمین جست وجو گری در گستره ی تخیل است » * .
ولی هر چه هست باید گفت که مکان ، در شعر پروین حبیب ، از دریا و خلیج نشأت می گیرد و تا منامه ، دبی و قاهره امتداد می یابد . او می گوید : « هر مکان رؤیایی ، بناگزیر نشانه ها ، ویژگی ها و تصویرهای جهان واقعی را به دنبال خود می کشاند » * .

(2)
پروین حبیب در بحرین تحصیلات آغازینش را تا فوق لیسانس ادامه داد ، و در قاهره ، در زمینه ی نقد ادبی دکترا گرفت و عنوان پایان نامه اش « شعریت تفاوت : پژوهشی در شعر زن خلیجی از سال 1975 تا 2000 » است . او از سال 1988 وارد تلویزیون بحرین شد . آنگاه از سال 1999 به کار در تلویزیون دبی پرداخت و به اجرای برنامه های گوناگونی از جمله « مساء الخیر یا دبي » ، « صواري » و « نلتقي » همت گماشت .
او ، نخستین شعرهایش را در بحرین ، دُبی وقاهره نوشت . در مکان ها و زمان هایی گوناگون . در آن زمان که جهان ـــ به عنوان یک مکان کلی ـــ برای او آغوش باز کرد .
شعر از دیدگاه پروین حبیب « محدود به قالب خاص ادبی نیست . چه بسا شعری کلاسیکی ، صد مرتبه از شعری که امروزه نوشته می شود ، زیباتر و پرمعناتر باشد . قالب مهم نیست . مهم این است که شعر حامل زیبایی و اندیشه ای باشد » * . این زیبایی هم حد ومرزی ندارد ، و این اندیشه ممکن است تاملاتی درباره ی مرگ باشد و یا افکاری درباره ی زندگی در جهان امروز . زندگی ای که گاه ابهام آگین است . پروین حبیب می گوید : « هرگونه ابهامی در شعر ، خود ابهامی است که در عینیت های جهان وجود دارد » * .
به نظر من ـــ صرف نظر از برخی شاعران ، که کم دانشی و بی اطلاعی خود را با ابهام گویی می پوشانند ـــ ابهام در نگاه است . به قول آندره ژید : « ناتائیل ، ای کاش عظمت در نگاه تو باشد ، نه در چیزی که به آن می نگری » (16) ؛ و شعر بیان این ابهام است . ابهام همان است که خیام ، از آن به « حیرانی در چرخ ِ فلک » نام می برد . (17)

( 3)
شعر زنان حوزه ی خلیج ، توانست صدای مؤنث خود را به اثبات برساند . تاثیر شعر واندیشه ی نزار قبانی بر روند شعر زنان این حوزه بسیار است . نزار قبانی در شعر خود ، بعد مهمی از تاریخ دیرینه سال عرب را هدف قرار داد وآن ، « تاریخ بردگی » بود . تاریخی که حتی مرد را نیز به زنجیر کشانده است . اگر چند تفکر بردگی ، هنوز سایه ی خود را بر بسیاری از کشورهای جهان سوم گسترانیده است . با اینهمه ، زن توانست هم پای مرد بیاید . در شعر خلیج ، شاعرانی چون : حمده خمیس ، سعاد الصباح ، نجمة ادریس ، پروین حبیب وغیره کارهای موفقی ارائه داده اند .

نکته ی پایانی :

اولین شعری که از پروین خواندم . شعر « ناله های یک زن » بود . شش سال پیش . که حس کردم با شاعر خوبی روبه رو هستم ـــ شاعر خوب را با یک شعر هم می توان شناخت ـــ . چنین شد که من در پی دیگر شعرهایش رفتم . اما آنچه یافتم آن تعداد نبود که بشود ویژه نامه ای برایش درآورد . تا که دوست ام نوری الجراح شاعر سوری (18) ، مجموعه ی « مردانگی ترسان تو، کودکی کاغذین من » را برایم فرستاد ، که همین جا از او تشکر می کنم . در پایان لازم است از دوست روزنامه نگار و اندیش مندم ، شاهرخ رییسی ، سردبیر محترم سایت اثر ، سپاس گزاری کنم ، که نخستین کسی بود که پیشنهاد ویژه نامه ها را به من داد ، و مرا هرچه بیشتر به این کار ترغیب کرد .
شعرهایی که از پروین حبیب می خوانید از کتاب « مردانگی ترسان تو ، کودکی کاغذین من » انتخاب شده اند ، که من با اجازه ی شاعر ، عنوان « زنبقی در وحشت سپیدی » را برای آن برگزیدم .

..........................................................................................................
یادداشت ها :

* جملات درون گیومه از پروین حبیب است . این گفته ها ، از گفت و گویی که سایت وزین « الوطن الثقافي » در تاریخ 9 دسامبر 2006 ، با وی کرده ، اقتباس شده اند . این گفت وگو بدون نام مصاحبه گر منتشر شده است .

1: رجولتُک الخائفة طفولتي الورقیة ، المؤسسة العربیة للدراسات والنشر 2001

2: تقنیاتُ التعبیر في شعر نزار قبّاني ، المؤسسة العربیة للدراسات والنشر 1999

3: کأنّها کأنّي ــــ

4: أهلُ الصور ــــ

5: مطلع این رباعی : تاچند اسیر عقل هر روزه شویم . رباعیات خیام ــ از روی نسخه ی محمد علی فروغی ــ انتشارات ربیع ، چاپ اول 1373

6: جیکور ، روستایی در جنوب عراق و زادگاه بدر شاکر السیاب از پیش آهنگان شعر نیمایی عرب معروف به شعر التفعیلة است . آدونیس در مقدمه ای که برگزینه شعرهای بدرشاکر السیاب نوشته ، می گوید : « جیکور بازپسین مکان آرامش است . جیکور خانه است . پناه رؤیا و دژ خواب بین (...) جیکور جهان آغازین است .» و ناجی علوش در دیباچه ای که بر آثار کامل بدرشاکر السیاب نوشته ، چنین می گوید : « جیکور در شعر بدر هم رمز زندگی است : « یا شمس أیامي .. أما من رجوع ؟ » ( ای آفتاب روزانم ! آیا راه بازگشتی هست ؟ ) و هم نماد مرگ : « جیکور نامي في ظلام السنین » ( جیکور ! در ظلمات سالیان بخسب ) ». بدر شاکر السیاب در سال 1926 در جیکور متولد شد .از آثار او می توان به « شکوفه ها واساطیر » ، « معبد غرق شده » ، « سرود باران » اشاره کرد . نخستین مجموعه شعر خود را با عنوان « شکوفه های پژمرده » در نیمه ی ماه دهم سال 1947 منتشر کرد . او در سال 1967 در کویت درگذشت . نازک الملائکة از دیگر پیش آهنگان شعر مدرن عرب ، می گوید که من شعر « کولیرا » ی خود را در اول ماه دهم سال 1947 منتشر کرده ام . یعنی قبل از بدر شاکر السیاب به نوشتن و انتشار شعر نیمایی عرب پرداخته . اختلاف میان این دو شاعر ، و اثبات کردن این مسئله که چه کسی نخستین بار شعر مدرن عرب را به راه انداخته ، موضوع پژوهشی مفصل است .

7: أبوچلاچ ـــ روستایی از توابع بستان در دشت آزادگان خوزستان ، و زادگاه دکتر عباس عباسی طائی است . او در کتاب شعر خود ـــ هذا هو الحب ، نشر شادگان ، چاپ اول 1384 ـــ درباره ی این روستا شعری نوشته است که در آن می گوید : « یاأبوچلاچ التي عشت بها / طائرا ً من زهرها مرتشفا / أتهادی من رُباها حاملا ً / حبّها بین الحنایا مصحفا » یعنی : « ای روستای ابوچلاچ که در آن چون مرغی به سربردم/ که نوشاک از شکوفه هاش می نوشیدم / از تپه هاش می سُریدم / حامل مِهرش در کناران چونان که مُصحفی » . دکتر عباسی طائی در سال 1320 در همین روستا زاده شد .فوق لیسانس خود را در رشته ی ادبیات عرب در قاهره اخذ کرد . دکترای او در زمینه ی نقد ادبی است . او دارای فوق لیسانس ادبیات فارسی نیز هست . غیر از این کتاب، کتاب شعر دیگری به نام « قافلة الحب و الموت » دارد ، که شامل 400 بیت است ، که در آن حادثه ی مهمی از تاریخ خوزستان را روایت می کند . علاوه بر این ، شعرهایی نیز به زبان فارسی دارد . از دیگر آثار او می توان به فرهنگ لغت « المرشد » ، « مأساة الحلاج » ، « العروض وإشکالیات الشعر المنثور » و مقالاتی به زبان عربی وفارسی اشاره کرد . دکتر عباسی بیشتر شعر کلاسیک می نویسد . اگر چه شعرهای نیمایی موفقی به زبان عربی وفارسی دارد . شعر« یامحبوبة » ، که به زبان بومی عربی نوشته شده ، از مهم ترین کارهای اوست . شعر او بیان گر تاریخ ودردهای تاریخی عرب ، و مکان وجایگاه گم گشته ی این مردم در جهان امروز است .

8: پیش از این ، در سایت اثر ، بخش ادبیات عرب ، ویژه نامه ای برای ادیب کمال الدین منتشر شده است .

9: مجید زمانی اصل در سال 1337 در لشکرآباد اهواز زاده شد . آثار شعری او عبارت اند از : وعابری به جای من گریست ، خوابی در آینه ، مزامیر پیاده رو ، من از عشیره سوسن هایم و چکامه های پنجاه سالگی . مقالات انبوهی ازوی درباره ی شاعران بزرگ جهان در مجلات وروزنامه های ایران منتشر شده است . شعر او آمیزه ای از طنزی تلخ و اندوهی جانکاه است . مجید زمانی اصل ، شاعری است که همراه با حوادث روزمره ی زندگی پیش می رود وشعر خود را می آفریند . او از شاعران عرب فارسی گوست .

10: بُوَیب : رودی در جنوب عراق ، که در شعر بدرشاکر السیاب جایگاه ویژه ای دارد . آدونیس در مقدمه ای که بر گزینه شعرهای بدرشاکر السیاب نوشته ، در نقد شعر رود ومرگ از السیاب می گوید : « آب مادری است ، و مرگ در آب بازگشت به مادر است » .

11: حسن بن هاني معروف به أبونؤاس الحکمي ( 145 – 199 ه ق) ، شعر او به شعر شراب و شاهدگرایی مشهور است . به شراب نگاهی فلسفی داشت . او از شاعران تجدد گرا و متفکر قرن دوم هجری است .

12: أبوالعلاء المعرّي : احمد بن عبدالله بن سلیمان التنوخي از قبیله ی تنوخ یکی از قبایل یمن . وی در معرة النعمان شهری میان حماة وحلب سوریه در روز جمعه بیست وهشتم ربیع الأول سال 363 هجری ( 973 م) متولد شد . پدرش عالمی برجسته و پدربزرگش قاضی معروفی بود . از چهار سالگی نابینا شد . شعر او به نقد جهان و خلایق می پردازد . ابوالعلاء المعری بیشتر مرگ اندیش بود . به ازدواج تن نداد . او در سال449 هجری درگذشت و وصیت کرد که بر سنگ گورش این عبارت را بنویسند : « هذا ما جناه أبي / وماجنیت علی أحد » ( این جنایت پدر من است و بر هیچ کس جنایتی نکردم ) . شعراو از تصویرهای معمول در شعر دیگر شاعران تهی است . اندیشه و شعر او را می توان با شعر واندیشه ی ناصر خسرو مقایسه کرد . گفتنی است که ناصرخسرو در سفرنامه اش ذکر می کند که به دیدار ابوالعلاء المعری هم رفته است .

13: به شعر « جسمُک ِ خارطتي » ـــ پیکر تو نقشه ی جغرافیایی من است ـــ یا به ترجمه ی آن در کتاب گران سنگ « از سرود باران تا مزامیر گل سرخ » با گزینش وترجمه موسی اسوار ــ انتشارات سخن چاپ اول 1381 ــ مراجعه شود .

14: جبران خلیل جبران ( 1881ــ 1931 ) از پیشگامان تفکر مدرن عرب است . او در یازده سالگی همراه مادرش کامله رحمه و دوخواهرش ، سلطانه وماریا وبرادر ناتنی اش پتروس ، به آمریکا مهاجرت کرد . در آنجا همراه با میخائیل نعیمه ، نصیب عریضه ، ویلیام کاتسفلیس ، ایلیا ابوماضی ، رشید ایوب و عبدالمسیح حداد ، انجمن قلم را تأسیس کرد . جبران خلیل جبران از نخستین نویسندگان عربی است که در آثار خود به صلح جهانی و هماهنگی اضداد پرداخت . آثار او ، به ترتیب سال های نشر از 1905 تا 1933 ، عبارت اند از : موسیقی ، عروسان مرغزار ، جان های سرکش ، بال های شکسته ، اشکی ولبخندی ، مواکب ( کاروان ها ) ، تندبادها ، تازه ها وطرفه ها ، دیوانه ، پیش تاز ، پیامبر ، ماسه وکف ، عیسی فرزند انسان ، زنخدایان زمین ، سرگردان و باغ پیامبر . که هشت کتاب اخیر به زبان انگلیسی و بقیه به زبان عربی نگاشته شده اند . جبران علاوه بر شعر ونویسندگی ، نقاش نیز بود ، و همانگونه که در شعرش ، به رمانتی سیسم متمایل بود . رودن نقاش بزرگ فرانسوی ، او را ویلیام بلیک قرن بیستم لقب داد . در زبان انگلیسی شیوه ای در نویسندگی وجود دارد که به جبرانیسم معروف است .

15: ایکور ، گاوین بنتاک ، ترجمه احمد میرعلایی نشر یوشیج ، چاپ اول 1382 . شهر کیکلوس ، ذات سرگردان شاعر است . بنتاک می گوید : « یا شاید کافی است که بگویم که تن من خود کیکلوس است / هرکجا که من باشم وآیا مغز من معبد هاتف شهر است ؟ / پس شهر من خانه به دوشی است و من هرجا که هستم
در آنجا ساکنم » .

16 : مائده های زمینی ، آندره ژید ، ترجمه پرویز داریوش ــ جلال آل احمد ، انتشارات رز چاپ سوم 1353 .

17 : مطلع این رباعی : این چرخ فلک که ما درو حیرانیم . رباعیات خیام ( از روی نسخه محمد علی فروغی ) انتشارات ربیع ، چاپ اول 1373 .

18 : قبلا ً دو ویژه نامه برای نوری الجراح ، در سایت وزین اثر منتشر شده است .




0 Comments:

ارسال يک نظر