پنجشنبه
Fashion and Feminism



فشن[1] یا فمینیسم
فرزانه بدیعی

اواخر سال 2008 برگزاری مسابقات ملکه زیبایی دانشگاه لندن با اعتراض زیاد فمینیست های دانشجو روبرو شد. دخترهای عصبانی با کت های ضخیم فریاد می کشیدند دانشگاه برای درس خواندن ماست نه برای انزال (ارضا شدن) شما.
[2]
قضیه مهمی که همان سال توجه بسیاری را به خود جلب کرد مسئله جدال همیشگی فمینیسم و فشن بود و اینکه آیا باید از بین این دو یکی را انتخاب کرد؟ آیا فشن به صورتی که در این دوران ارائه می شود بر خلاف چارچوب های فمینیستی است یا می توان هم مصرف کننده فشن و کیف گوچی و سرخاب بود و هم یک فمینیست واقعی؟
ضد فشن بودن فمینیستی را فمینیست های موج دو ترویج دادند. یکی از عناصر جنبش موج دوم فمینیسم، مبارزه با صنعت فشن و زیبایی بود و هدف را در این می دید که زنان را ابزاری برای لذت جویی مردان نسازد. فمینیست های ضد فشن در دهه هفتاد مدعی بودند که فشن تصویری غلط از زنان ارائه می دهد و سعی کردند تا تصویری واقعی از زنان ارائه دهند. تصویرزنانی که تنها دغدغه شان زیبا شدن برای مردان نبود.
[3]
در دو دهه اخیر دو اندیشه دیگر نیز به فشن و فمینیسم پرداخته اند. اندیشه فمینیسم موج سوم و اندیشه هپبورنیسم یا پسا فمینیسم.
فمینیست های موج سوم معتقدند فمینیسم ضد سرخاب و سفیداب و لباس های عریان از میان رفته و حتی دیگر استفاده ای ندارد . زیرا فشن و فمینیسم جمعشان بلا مانع است.
کیتی رویف در مورد اعتراض به مسابقات ملکه زیبایی می گوید :"... من فکر می کردم فمینیسم قدیمی که وحشیانه مخالف کفش پاشنه بلند و ماتیک بود از بین رفته است . این یک تصویر منقرض شده از فمینیسم است که شما نمی توانید هم به لباس خود اهمیت دهید هم کتاب بخوانید. و بهرحال ناراحت کننده است که فمینیسم قدیمی همین طور تکرار می شود."
[4]
«راهنمای فمینیستی دختر شیطون ها» به نوعی می خواهد فمینیسم و فشن را تلفیق کند و موج نویی از فمینیسم به وجود بیاورد. " در گذشته برای فمینیست بودن باید به عقاید تعیین شده ای پایبند می بودید که حتی نحوه لباس پوشیدن و چگونگی رفتارها را هم تعیین میکرد. ولی دختر شیطونا راه جدیدی در پیش گرفتن. یک حالتی مثل این که شما می تونید فمینیست باشید ولی اون قسمت هایی از فمینیسم رو انتخاب کنید که بیشتر بهش اهمیت می دین.".[5]
اسکات در کتاب «رژلب فرانسوی» می گوید که مکتب فکری ضد زیبایی موج دوم فمینیست ها که توسط بوردو نائومی ولف و سوزان فلودی پرورش یافته بود خودخواهانه و نخبه گرایانه است. اسکات اضافه می کند که جنبش های یک رنگی که برای ترغیب معیار های معمولی زیبایی به وجود آمده در حقیقت اجباربه پوشش یک شکل بدون تنوع است.[6]
پسافمینیست ها یا هپبورنیست ها اصولا معتقد به مرحله گذار از فمینیسم هستند. آن ها معتقدند که فمینیسم دین خود را به حقوق زنان ادا کرده وبحران تمام شده و دیگر جنبشی نیاز نیست. هپبورنیست ها استریو تایپی را در نظر می گیرند که آدری هپبورن در فیلم هایش ارائه می کرد.
آدری هپبورن در فیلم هایش نه اسیر زنانگی است و نه زنانگی را نفی می کند. درست مثل نسل قبل از فمینیسم با این تفاوت که زنان بعد از فمینیسم راجع به زندگی واداره کردن ان ازادنه تصمیم
می گیرند که از فمینیسم نشات می گیرد. هپبورن شاید دستی به سر و رویش بکشد ولی نه صرفا برای این که شوهری پیدا کند.
[7]
زنانی که بیمار گونه به هپبورنیسم اعتقاد دارند بر این باورند که فمینیسم ماموریت خود را به پایان رسانده و آنها می توانند بازگردند به دوران قبل از فمینیسم .
فیلم ها ی آدری آرمان شهر افلاطونی را به نمایش میکشد که زنان هیچ دغدغه ای ندارند یا اگر دارند با تدبیر ( هر چند که آن تدبیر اکثر مواقع توسط مردان ارائه می شود) پیش می روند. زنی که در فیلم های آدری است در چارچوب یک زن سنتی قرار نمی گیرد. اما این چارچوب شکنی از حد از درخت بالا رفتن یا پسری را بر ترکه دوچرخه نشاندن فراتر نمی رود.
-


Audrey Hepburn

-
هپبورن ظرافت های زنانه ی مرد پسند و لباس های زیبا را کنار نمیگذارد و پسا فمینیست ها می گویند این همان شهر افلاطونی است. همان شهری که زنان می توانند آزادانه از درخت بالا روند و به مردهای دلخواهشان برسند و سرخاب و سفیداب مصرف کنند تنها برای زیبایی خود و نه برای مردان. و در این شهر عدم مساواتی نیست و حقوق زن از همه لحاظ رعایت می شود.
عدم اطلاع از زندگی آدری هپبورن به عنوان یک همسر ، یک مادر ، یک مطلقه و همچنین عدم اطلاع از زجرهای زنانه ای که در زندگی اش کشیده است ، نشانگر این است که پست فمینیست ها چشم خود را برروی واقعیت پوشیده اند و تنها هدفشان این است که به آرمان شهر افلاطونی پسا فمینیسم که در حقیقت همان شهر قبل ازپیدایش جنبش فمیننیسم است این بار بدون نا حقی هایش برسند. شهری که در فیلم های آدری به چشم می خورد. عدم اطلاع آنها تنها نشان گر یک چیز است :
بی پایه بودن پست فمینیسم و رویای تمام و کمال داشتن همه چیز،هم حقوق زنان و هم زنانگی ظاهری.
[8]

هردومکتب چه هپبورنیسم چه فمینیسم موج سوم تحت تاثیر رسانه ها به طرفداری از مدل ها و خواننده های بی استعداد زیبا می پردازند وعروسک سازی را نوعی اقتدار زنانه می دانند. رسانه به زنان می گویند اگر پ.ستان هایتان بزرگ باشد و دماغتان کوچک و لب هاتان درشت میتوانید میلیون ها میلیون در آمد داشته باشید و فراتر از آن قدرت و شهرت.
سوزان فلودی رسانه ها را بانی پسرفت حقوق زنان می داند. او می گوید افسانه سرایی در مورد زنان آنها را بازمی گرداند به نقش عاشقان شکننده، معشوقه ی مردان یا بچه پس اندازهای منفعل.

او حتی تبلیغ های رسانه ای را جنبشی علیه حقوق زنان می داند و معتقد است که هرچند این جنبش به شکل سازمان یافته‌ای علیه زنان نیست ولی بسیار موذیانه و با بوقلمون صفتی کارهایش را از پیش می برد و زمانی بیشترین نفوذ را دارد که در ذهن زن لانه کند.[9]
افسانه سرایی درباره اقتدار مدونا یا آزادگی هپبورن یا پیشرفت های کیت ماس ، عروسک هایی می سازد که تنها راه نجات خودرا در پستان ها و پایین تنه شان می بینند.
عامه زنان خود آگاه بازیچه رسانه ها قرار می گیرند و به نظر می رسد که سلیقه و فرهنگ انها را تغییر می دهد. این تغییر حتی با مقابله فرهنگ عامه یا نخبگان نیزمواجه نمی شود.
[10]
صنعت فشن و زیبایی تا زمانی که به این شکل بر زنان متمرکز است و از آنان عروسک های اجتماعی ثروتمند یا بردگان ظاهر می سازد، در چارچوب اعتقادات فمینیستی نمیگنجد .

-------------------------------------------------


[1] فشن به طور کلی در دیکشنری های مختلف این طور تعریف شده : رواج دادن و محبوب کردن شیوه ای به خصوص در امر لباس پوشیدن. در اینجا مقصود از فشن رایج کردن شیوه های خاص لباس پوشیدن و ارایش کردن و همچنین به وجود اوردن مد پرستی و ظاهر پرستی است. کلمه فشن البته سوپر مدل ها شوهای لباس و دیزاین را نیز شامل میشود.
[2] http://women.timesonline.co.uk/tol/life_and_style/women

/the_way_we_live/article5358135.ece
[3] Hollows, J ((2000Feminism, femininity and popular culture , Manchester University Press, p.139
[4]
http://women.timesonline.co.uk/tol/life_and_style/women/the_way_we_liv

e/article5358135.ece
[5] http://women.timesonline.co.uk/tol/life_and_style/women/the_way_we_live/art

icle5358135.ece
[6]Scott, L, Mcmillan, P, Fresh Lipstick, Redressing fashion and feminism(2006)http://feministreview.blogspot.com/2006/12/fresh-lipstick-redressing-fashion-and.html
[7] Molseley, R (2003) Growing Up with Hepburn, Manchester University Press, p.208
[8] Ibid, p.205
[9] Flaudi, S, (1993) Backlash: The Undeclared War Against Women, Crown Publishing, New York.p.180
[10] Kennedy, D (1992) Sexy dressing ETC, Essays on the Power of Politics of Cultural Identity, Harvard Law School, P.1311






0 Comments:

ارسال یک نظر

خواننده‌ی گرامی،
نظر شما پس از بررسی منتشر می شود.
نظرهایی که بدون اسم و ایمیل نویسنده باشند، منتشر نخواهند شد.

Webhosting kostenlos testen!
Webhosting preiswert - inkl. Joomla!