-
چند شعر از آرش اخوت
-
تون
تون
تون
بات
بات
باتون
باتون
تون
تون
تون
باتون
درِ ک.ون
بیخ رون
پسِ پشت
پشت کله
تون
تون
تون
باتون.
بچه جون! بچهچوپون! سر پدرت سلامت! این که دستت است چوپ چوپونی نیست. باتون است. ما هم بره نیستیم. آدمیم بابا. آدمیم.
میزنند
میزنند
میزنند
همه را میزنند
همه جا میزنند
تون
تون
باتون.
آرش اخوت. اصفهان. 25 خرداد 88
برای رادیو بی بی سی فارسی
-
گاز اشکآور گزیده گلوی ما را
آقا این کراوات شما خیلی خوشگل است
گزیده تون تونِ باتون درِ ک.ونما را
آقا این کت وُ شلوار شما حرف ندارد جان خودم
سرباز گارد، چوب چوپانیاش را بیهوا پایین میآورد
میزند
میگزد
آقا چه سِتی زدهاید! دمتان گرم! ستی شده جان شما این کت وُ شلوار وُ کراوات شما با این گلهای قرمز درشتاش که اندازهی لکههای خونمُردگی روی باسنِ گزیدهی دخترهای این شهر است.
آقا میزنند
آقا میزنند
کراواتتان را لطف میکنید بگیریم دم دماغمان تا نگزد این گاز لامصّب
این گاز، گزیده ما را
گای.یده ما را
چشیدهاید؟
بفرمایید گاز!
آقا این کراوات شما با من یک کاری میکند
بدهید بکنم افسار این بچه چوپونهای تازه شهر آمده که باتون میزنند انگار چوب چوپونی درِ ک.ونِ گوسفندها.
این کراوات خوشجنس است آقا. پاره نمیشود. بدهید بکنم افسار این بچه چوپونها که عصر با کلاهخود و موتور و چوب چوپونی میآیند خیابان.
آقا به این بچه بگویید این باتون است. اگر بگزد دمار در میآورد
بگزد که بگزد
میزند که بگزد
گاز میگزد چشم وُ حلقمان را
باتون میگزد دست وُ پَرمان را
لکههای خونمردگیِ ک.ونهای ما عمرا که به خوشگلی گلهای کراوات شما باشد آقا.
آرش اخوت. اصفهان. خرداد 88
زخمرود
-
زخمیم
زخمیم
زخمیم.
زخم از شهر میگذرد.
زخم
زخم
زخم
زخمِ پا
زخمِ گُرده
زخمِ شهر.
دریده و بریده شهر را زایندهرود خشک
در زایندهرود خشک فرار میکنیم
زخمیم
زخمیم
زخمیم.
زایندهرود
لبریز ما
جاری ما
زندهی ما زندهرود.
«رودخانهی زلال ملت» ماییم، خاشاک!
تا زخم نزنید
تا زخممان نزنید بیش از این
فرار میکنیم در زایندهرود خشک.
زندهرود خشک
لبریز این همه زخم
این همه زخم
زنده
جاری
زلال...
زخمیم
زخمیم
زخم
زخم
زخم
زخمِ سر
زخمِ گونه
زخمِ سینه
زخمِ دل.
آرش اخوت. تیر 88
فضای نوشتاری شما شباهت شگفتی داشت به برخی کی بُرد نوشته هائی که از خانم زیبا کرباسی خوانده ام
موفق باشید