ساکو و وانزتی
اما گلدمن
نسیم روشنایی
نام های این " کفاش خوب و ماهی فروش فقیر" ،صرفا دیگر نشانگر دو کارگر ایتالیایی نیستند. ساکو و وانزتی در سراسر این جهان متمدن به یک نماد تبدیل شده اند، افسانه ی عدالت با قدرت در هم شکست. اهمیت بزرگ تاریخی این مصلوب سازی قرن بیستم، و پیش گویی راستین در همان سخنانی بود که وانزتی اظهار کرد : لحظات واپسین به ما تعلق دارند.این مرگ ،پیروزی ماست.
ما اغلب از پیشرفت می شنویم و منظور معمولا پیشرفت از انواع گوناگون است. اساسا اکتشافات نجات بخش زندگی هستند و اختراعات منجی کار و یا اصلاحاتی در زندگی سیاسی و اجتماعی مردم. اینها ممکن است نمایانگر پیشرفت واقعی باشند یا نباشند، زیرا اصلاحات لزوما پیشرفت محسوب نمی شوند.
این دروغی محض و درکی نادرست است که تمدن فقط شامل تغییرات مکانیکی و سیاسی است. حتی بزرگ ترین پیشرفت هاهم به خودی خود، نشان دهنده ی پیشرفت حقیقی نیستند: آنها صرفا نتایج شان را نماد پردازی می کنند .تمدن حقیقی و پیشرفت واقعی شامل انسانی کردن بشریت و تبدیل جهان به مکانی درخور زندگی است. ازاین نگاه، ما با وجود تمام اصلاحات و پیشرفت ها از تمدن بسیار دوریم.
پیشرفت حقیقی، مبارزه علیه غیرانسانی بودن وضعیت اجتماعی ماست، مبارزه علیه بربریت مفاهیم سلطه گر .به بیان دیگر پیشرفت مبارزه ی معنوی، مبارزه ای برای آزادی انسان از میراث حیوانی اش است. میراثی که ناشی از ترس و بی رحمی وضعیت زندگی ابتدایی اواست. شکستن زنجیرهای جهل و خرافات؛ آزاد کردن انسان از چنگ ایده ها و اعمال بنده وار با راندن تاریکی از ذهن و وحشت از قلب؛ برخاستن از وضعیت حقیرش به موقعیت کامل انسانی ، اینها است معنی پیشرفت و رسالت آن. تنها بدین سان است که انسان شخصا و جمعا واقعا متمدن می شود و زندگی انسانی ما انسانی تر و ارزش مند تر می گردد.
این مبارزه نشانه پیشرفت واقعی تاریخ است. قهرمانانش ناپلوئن ها و بیسمارک ها، ژنرال ها و سیاستمداران نیستند. مسیر آن با گور بی نشان ساکوها و وانزتی ها امتداد می یابد و با اجرای حکم اعدام، اتاق های شکنجه ،چوبه های دار و صندلی الکتریکی پایان می یابد .همین اندک پیشرفت واقعی و تمدنی که امروز داریم را به این جان باختگان عدالت و آزادی مدیونیم .
ازاین رو سالگرد ِ مرگ رفقایمان به هیچ وجه فرصتی برای سوگواری نیست. برعکس، ما باید شاد باشیم که در این دوره ی پستی و خفت، در این هیستری سلطه و سود، هنوز انسان هایی هستند که جرئت این را دارند که با روح سلطه مبارزه کنند و برعلیه بی عدالتی و ارتجاع فریاد کشند. هنوز انسان هایی هستند که بارقه ی خرد و آزادی را زنده نگه دارند و به دلیل شهامت شان بمیرند و پیروزمندانه بمیرند.
امروز تمام مردم جهان می دانند که ساکو و وانزتی به این دلیل مردند که آنارشیست بودند. به این معنی که آنها به برادری انسان ها و آزادی اعتقاد داشتند و آن را بیان می کردند. آنها نمی توانستند منتظر هیچ عدالت یا انسانیتی باشند. هرچند اربابان جهان ممکن است هر تجاوز یا جنایتی را عفو کنند، اما هرگز امنیت خود را برای حمایت از توده ها به خطر نمی اندازند. بنابراین ساکو و وانزتی علی رغم اعتراضات همه ی مردم باید می مردند.
وانزتی حق داشت هنگامی که گفت اعدامش بزرگ ترین پیروزی او بوده است، چرا که در سراسر تاریخ، جان باختگان راه پیشرفت سرانجام پیروز شدند. کجایند سزارها و رهبران تفتیش عقاید دیروز؟ چه کسی است که نام قضاتی را به یاد آورد که جوردانو برنو و جان براون را به مرگ محکوم کردند؟ پرسن ها و فررها ،ساکوها و وانزتی ها جاودانه زنده اند و هنوز روح شان به پیش می رود.
نگذارید وقتی کنار گورهای ساکو و وانزتی می ایستیم، یأسی به قلب هایمان راه یابد. وظیفه ی ما به سبب تن دادن به مرگ آنها این است که یادشان را زنده و بیرق والای آرمان آنارشیستی شان را افراشته نگاه داریم. نگذاریم هیچ بدبینی کوته نظرانه ای ما را از درک حقیقی تاریخ انسان و عروج او به انسانیت و آزادی ،منحرف و عاجز گرداند. در مبارزه ی طولانی از ظلمت به سوی نور، در نبرد دیرین برای آزادی و رفاه ، این شورشی و جانباخته است که پیروز میدان است. بندگی از بین می رود، خودکامگی در هم شکسته می شود ، فئودالیسم و نظام رعیتی به ناچار از بین می روند، تاج و تخت ها شکسته می شوند و جمهوری ها جای آنها را خواهند گرفت. گریزی نیست، جان باختگان وآرمانهایشان با وجود چوبه های دار و صندلی های الکتریکی پیروز خواهند شد. مردم و توده ها جایگاه ارباب هایشان را اشغال می کنند، تاکنون نیز بسیاری از پایگاه های زور و سرمایه و دولت در خطر افتاده اند. روسیه با مجاهدت برای حذف برتری سیاسی و اقتصادی ، مسیر پیشرفت را نشان داده است. نخستین گام شکست خورده است، همان طور که تمامی نخستین بازسازی های بزرگ اجتماعی برای تحقق خود نیازمند تلاش های مکررند. اما این شکست بزرگ تاریخی شبیه شهادت ساکو و وانزتی نماد و ضامن پیروزی نهایی است.
فراموش نکنیم که همیشه اولین شکست در راه تغییرات بنیادین در اجتماع، دلیلش تلاش نادرست تأسیس چیزهای جدید است توسط ابزارها و شیوه های قدیمی. چیزهای جدید، تنها به وسیله ی روح نوگرای خود پیروز می شوند. استبداد با سرکوب زنده است و رهایی با آزادی پیش می رود. خطای انقلاب بزرگ روسیه این بود که اشکال جدید زندگی اجتماعی و اقتصادی را بر شالوده کهنه ی سرکوب و زور استوار کرد. رشد کامل جامعه ی بشری همیشه با دوری جستن از حکومت و اجبار بوده است. با دوری از اقتدار و حرکت به سوی آزادی و استقلال. در این مبارزه روح آزادی سرانجام پیروز خواهد شد. موفقیت در گروی همین مسیر است. سیر تاریخ این نکته را ثابت کرده است و روسیه نیز متقاعد کننده ترین دلیل این مدعا است. پس بگذارید این درس را فراگیریم و آن را برای ساخت دنیایی نوین سرشار از انسانیت و آزادی به کار گیریم. باشد که شهادت پیروزمندانه ی ساکو و وانزتی در مبارزه ی باشکوه مان به ما درس مقاومت و استحکام ببخشد.
............................................................................
نیکولو ساکو و بارت وانستی دو آنارشو کمونیست و رهبر اعتصابها و جنبش کارگری دههی ۲۰ آمریکا یودند. این دو مبارز آمریکایی که در اصل از مهاجران ایتالیایی بودند قربانیی دسیسهای شوم شدند و بخاطر قتلی که انجام نداده بودند توسط پلیس بازداشت و بعد در دادگاه محاکمه گشتند. ساکو و وانستی در ۱۹۲۷ بر روی صندلی برق به قتل رسیدند.
-
-
-