پنجشنبه

ترانه معترض، «سربازان مرداب»
همراه با شنیدن اثر
شاهرخ رئیسی

در میان ترانه های معترض جهان، ترانه ای هست بنام «سربازان مرداب» یا «ترانه مرداب» که پدید آمدن آن داستانی شگرف و تکان دهنده دارد. این ترانه که از زمره آثار برجسته در زمینه ترانه معترض به شمار می آید، شهرتش از مرزهای کشور آلمان و حتی قاره اروپا فراتر رفته و در قاره های دیگر چون آمریکار جنوبی، آمریکای شمالی و نیز کشورهای انگلاساکسون بارها اجرا و ترجمه شده است. «سربازان مرداب» که همچون «بلاچا»ی ایتالیایی اثری ضد فاشیستی و ضد نازیستی است توسط گروهی از زندانیان اردوگاه کار اجباری «بورگر مور» واقع در امس لاند آلمان در سال ۱۹۳۳ ساخته و برای نخستین بار در همان اردوگاه با کمترین امکانات اجرا شد. در این اردوگاه که سخت ترین و دردبارترین شرایط انسانی را داشت، زندانیان سیاسی، دگراندیشان و مخالفان حکومت نازی نگهداری می شدند و محکوم به خشک کردن مرداب بودند. تنها ابزاری که به دستشان داده بودند «بیل» بود. هر زندانی بیلی بلند در دست داشت و موظف بود با دیگر اسیران و با استفاده از همین بیلها مرداب را «آباد» کند.

در حکومتهای دیکتاتوری و توتالیتر زندان سیاسی نقش مهمی در بقا حکومت ایفا می کند تاریخ و ایدئولوژی این حکومتها را باید با تاریخ زندانهایشان شناخت. تاریخی سراسر آغشته خون، کشتار و تجاوز که نه از دیدگاه رسمی بلکه از زبان زندانیان جان بدر برده روایت و نگاشته می شود. در این میان آثار هنری هستند که توسط خود زندانیان آفریده شده اند. چنین آثاری جدا از ارزش تاریخی و سندیتشان گاه ارزشی زیبایی شناسانه نیز پیدا می کنند. به واسطه همین ارزش زیبایی شناسانه است که به سرعت جهانشمول می شوند و جدا از لذت زیبایی شناسانه شان، ذهن مخاطبان خود را با موضوع خود درگیر می کنند. «سربازان مرداب» از زمره همین آثار است که سینه به سینه گشته، از حصار اردوگاه گذشته، دهه ها و سرزمین ها را طی کرده تا بدست ما رسیده است. ترانه «بلاچاو» از ایتالیا و ترانه «ما پیروز می شویم» از آمریکا نیز سرگذشتی مشابه دارند.
متن ترانه توسط جان اسر، زندانی چپ اندیش سروده شد. جان اسر(۱۸۹۶-۱۹۷۱) که به جرم کمونیست بودن دستگیر شده بود با اتهام «خیانت به امنیت ملی» محاکمه و راهی اردگاره شد. جان اسر که چون بسیاری دیگر از زندانیان فردی اهل مطالعه و تفکر بود جدا از سیاست دلبسه ادبیات و موسیقی نیز بود. او در ۱۹۳۳ به بورگر مور انتقال یافت و تا پایان برپایی اردگاه، یعنی ۱۹۴۵ در آنجا ماند. جان اسر پس از جنگ در دوران استالین دلزده از سیاستهای استالینیستی از حزب کمونیست بیرون آمد و در دوران بازنشستگی اش در اوایل دهه ۶۰، مجموعه ترانه های خویش را بصورت کتابی منتشر کرد. در سرودن متن ترانه، زندانی دیگری نیز کنار جان اسر بود: بازیگر و کارگردان برلینی، ولفگانگ لانگ هوف. لانگ هوف (۱۹۰۱-۱۹۶۶) که در سال ۱۹۳۳ به دلیل عضوت در حزب کمونیست و فعالیت در برگزاری سمینار برای اتحادیه های کارگری بازداشت شده بود بلافاصله محاکمه و به بورگر مور فرستاده شد. ولفگانگ لانگ هوف پیش از آنکه فردی سیاسی باشد، هنرمندی پیشرو و اندیشمند در عرصه تاتر بود. لانگ هوف پیش و پس از جنگ بنیانگذار چندین گروه نمایشی و انجمن تاتر در برلین بود. او که پس از دستگیری به شدت توسط گشتاپو شکنجه شده بود به اردگاه بورگر مور برای کار اجباری فرستاده شد. در آنجا جان اسر را شناخت و در کنارش متن ترانه «سربازان مرداب» را تالیف کرد. لانگ هوف اما پس از ۱۳ ماه اعمال شاقه همراه با عده ای دیگر از زندانیان مورد عفو قرار گرفت و آزاد شد. لانگ هوف پس از آزادی به سوئیس گریخت و یکسال بعد در ۱۹۳۵ در همانجا کتاب گزارش گونه «سربازان مرداب، ۱۳ ماه در اردوگاه کار اجباری» را نوشت و منتشر کرد. این کتاب یکی از نخستین اسناد از جنایات نازیها محسوب می شود که توسط لیلو لینکه به زبان انگلیسی ترجمه شد و مورد توجه و استقبال جهانی قرار گرفت. در هنگام آزاد شدن لانگ هوف ، او و زندانیان دیگر موظف بودند برگه ای را امضا کنند که با آن متعهد می شدند درباره آنچه در اردوگاه دیده و تجربه کرده اند سکوت کنند و برای کسی بازگو نسازند. در همان زمان زندانی چپ اندیش دیگری بنام رودولف گوگول در اردوگاه بود. ا که دلبسته موسیقی بود با اولین گروه زندانیان وارد اردوگاه شده بود و در بخش خرید و تدارکات مشغول به کار بود. رودولف بر ترانه اسر و لانگ هوف آهنگی ساخت و آنرا برای روز مراسم در اردوگاه آماده کرد. زمانی که آهنگساز آماتور، لانگ هوف آهنگ ترانه «سربازان مرداب» را می ساخت شاید هیچ تصور نمی کرد که چند سال بعد این آهنگ تحسین هانس آیسلر آهنگساز را در لندن برانگیزد و سازنده اش را ستایش کند. ترانه سربازان مرداب در ۲۷ آگوست سال ۱۹۳۳، در پس سیمهای خاردار اردوگاه بورگر مور توسط ۱۶ زندانی اجرا شد. زندانیان در وقت اجرا چون همیشه لباس زندانیان را بر تن داشتند. دستها و بدنشان بر اثر کار طاقت فرسا زخم بود و چهره رنگ پریده و بدن نحیفشان شان از سو تغذیه در سخت ترین شرایط روحی و جسمی نشان داشت.. با اینحال اشک در چشمان اسر و همکارانش به وقت اجرا حلقه زد. تاثیر ترانه بر دیگر زندانیان و حتی برخی از نگهبانان تا حدی بود که خشم فرمانده اردوگاه را برانگیخت و پس از آن دیگر به زندانیان اجازه برگزاری هیچ جشن یا اجرایی را نداند. رودی گوگول سالها بعد گفت:
«آنروز ۱۶ زندانی در حالیکه لباس مخصوص زندانیان بر تن داشتند و هر یک چون سربلزی موقع مارش، دسته جمعی رژه می رفتند و بیلهایشان را همچون تفگ در دست داشتند، وارد صحنه شدند و مثلثی ساختند. من که رهبر ارکستر بودم در راس مثلث ایستاده بودم. با چوب شکسته یک بیل گروه را موقع اجرا رهبری می کردم. بعد از آنکه چند بیت را خواندیم هزار نفر زندانیان با ما شروع به خواندن کردند. در بخش دوم ترانه نگهبانان همراهمان شدند. زندانیان و نگهبانان همه یکصدا می خواندند. آنان(نگهبانان) تصور می کردند منظور ترانه از سربازان آنهاست.»


متن کامل ترانه
تا جائیکه چشم کار می کند
مرداب و دشت دورتا دورمان است
آواز پرنده ها شادی بخش نیست
بلوط ها سرد و برهنه خبردار ایستاده اند
ما سربازان مردابیم
با بیل به مرداب می رویم (تکرار)
-
در این دره اردوگاه بنا شده است
جایی خالی از هر نشاط
در پس سیمهای خاردار
ما سربازان مردابیم
با بیل به مرداب می رویم (تکرار)
-
هر صبح هنگ به صف به مرداب
میرود برای کار آنجا
تا در زیر آفتاب سوزان
زیر و رو کند خاک و گل را
تا شاید بازگردند روزی به خانه
ما سربازان مردابیم
با بیل به مرداب می رویم (تکرار)
-
نگهبانان دائم پُست عوض می کنند
هیچ کس هیچ کس از این جا نمی تواند بگریزد
فرار تنها دستاوردش مرگ است
این واقعیت اردوگاه دورتادور ما است
ما سربازان مردابیم
با بیل به مرداب می رویم (تکرار)
-
با اینحال شکوه ای نیست چرا که
زمستان تا ابد نیست
روزی به شادمانه فریاد خواهیم زد
وطن دوباره از آن منی
پس از آن دیگر سربازان با بیل هاشان
به مردابی نخواهند رفت (تکرار)


با اینحال زمزمه ترانه در دل زندانیان ادامه یافت. با آزادی اولین گروه از آنان در ۱۹۳۴ به آنسوس حصار سیم خاردار رفت. به سرعت در میان دیگر اردگاهها و شهرهای زیر سایه حکومت ناسیونال سوسیالیست ها پخش شد تا در ۱۹۳۵ یعنی دو سال پس از آن به گوش هانس آیسلر، آهنگساز نامی آن دوران رسید که در لندن زندگی می کرد
هانس آیسلر که شیفته اثر شده بود بر همان ملودی گوگول کار کرد و آنرا قدری شاخ و برگ داد و برای خواننده، نویسنده و بازیگر آلمانی ارنست بوش آماده کرد.

اجرای ارنست بوش با تنظیم هانس آیسلر
-در همان دوران جنگ داخلی اسپانیا (۱۹۳۶-۱۹۳۹) بود. این ترانه توسط «ارتش اینترناسیونال» که بر علیه کودتای فرانکو می جنگید خوانده شد و شهرت جهانی پیدا کرد. در اجرای رودی گوگول ترانه با سه تُن مشابه تکرار کنان آغاز می شود. دلیل این تکرار انتقال حس ناامیدی و یاس حاکم بر فضای اردوگاه بود. آیسلر اما شروع ملودی را تغییر داد. با تغییر آیسلر هرچند اثر مردم پستند تر و پوپولر تر می شود اما آن حس یاس از بین می رود. به همین دلیل بسیاری معتقدند اجرای رودی گوگول ارزشمندتر است و آنرا به نسخه دستکاری شده هانس آیسلر ترجیح می دهند.

اجرای هانس وادر (دهه ۷۰)
--امروز بیش از دهها اجرا و ورسیون متفاوت از ترانه به دهها زبان زنده دنیا وجود دارد. بسیاری از ترانه سرایان بزرگ چون هانس وادر و ارنست بوش در آلمان، پت زگر و جان بائز در آمریکا یا «گروه دابلینی ها» در ایرلند آنرا اجرا کرده اند. تنوع اجراها به حدی زیاد است که حتی گروه پانک/راک «توتن هوزه» نیز به شیوه اجراهای پانک راک آنرا خوانده اند.
در سال ۲۰۰۲ مرکز اسناد و اطلاعات امس لاند در پوپن برگ سی دی در دو بخش به نام «سربازان مرداب» منتشر کرد که می توان در بازار آلمان آنرا یافت. در این دو سی دی حدود ۳۰ ورسیون از ترانه به همراه چند دقیقه از صحبت رودفل گوگل موجود است. در ۲۷ آگوست ۲۰۰۸ به مناسبت ۷۵ مین سال حیات ترانه، سی دی دو مجدد برای بار دوم تکثیر شد. در مرکز اسناد و اطلاعات شهر پوپن برگ داستان اردوگاه کار اجباری بورگر مور به همراه اسناد و عکسهایی قرار دارد که می توان از آن بازدید کرد.


اردوگاه و گمپ در دهه ۶۰ تخریب شد اما تابلوی یادمانی برای زندانیان و آنان که جان باختند، در کنار در ورودی اردوگاه نصب شده است.
اردوگاه کار اجباری «بورگر مور» که ظرفیت چند هزار نفر را داشت از اولین اردوگاهای کار اجباری دوران رایش سوم است که به هدف تادیب و تنبیه دگراندیشان، فعالان سیاسی و همجنس گرایان و یهودیان ساخته شد. در طول ۱۲ سال هزاران زندانی به آنجا منتقل شدند. بسیاری از آنان دیگر محوطه اردوگاه و مرداب کنار آنرا ترک نکردند. شاید در گوشه ای از مرداب، در اعماق گل و لای طعمه کرمها شده و پوسیده اند. آنانی هم که پس از توبه بخشوده و آزاد شدند، موظف به سکوت بودند. ترانه «سربازان مرداب» اما بسان اثری هنری از سیم های خاردار گذشت، حصار زمان و مکان را درنوردید و اکنون به دست ما رسیده است. ما نیز چون ملیونها انسان دیگر بر این سیاره، به سحر کلام و جادوی موسیقی راه به درون اثر می بریم با سربازان مرداب در رژه شان همقدم شده و در پس آن بخشی از دردها و آلام جهان خویش را می یابیم...
.
.
.

متن ترانه به زبان آلمانی:
-


متن ترانه به زبان اصلی(آلمانی)

Moorsoldaten

Wohin auch das Auge blicket,
Moor und Heide nur ringsum.
Vogelsang uns nicht erquicket,
Eichen stehen kahl und krumm.

Wir sind die Moorsoldaten
und ziehen mit dem Spaten
ins Moor!

Hier in dieser öden Heide
ist das Lager aufgebaut,
wo wir fern von jeder Freude
hinter Stacheldraht verstaut.

Wir sind die Moorsoldaten...

Morgens ziehen die Kolonnen
in das Moor zur Arbeit hin.
Graben bei dem Brand der Sonne,
doch zur Heimat steht der Sinn.

Wir sind die Moorsoldaten...

Heimwärts, heimwärts jeder sehnet,
zu den Eltern, Weib und Kind.
Manche Brust ein Seufzer dehnet,
weil wir hier gefangen sind.

Wir sind die Moorsoldaten...

Auf und nieder gehn die Posten,
keiner, keiner kann hindurch.
Flucht wird nur das Leben kosten,
vierfach ist umzäunt die Burg.

Wir sind die Moorsoldaten...

Doch für uns gibt es kein Klagen,
ewig kann's nicht Winter sein.
Einmal werden froh wir sagen:
Heimat, du bist wieder mein.

Dann ziehn die Moorsoldaten
nicht mehr mit dem Spaten
ins Moor!

-

ورژن پت زگر که با گیتار فوک آمریکا اجرا کرده است:
http://www.youtube.com/watch?v=Dle8gwKJjHU
3 Comments:
Anonymous امید said...
عالی بود.
زمستان تا ابد نیست.

Anonymous آذر کیانی said...
سلام گرامی. سربازان، نیلوفرهای مرداب اند. اینو هیچ وقت دیکتاتور وقت نفهمید.ممنون عزیز

Anonymous ناشناس said...
سپاس شاهرخجان بسیار شنیدنی بود و خواندنی
مثل همیشه عالی بود شاه جان
علی افضل

ارسال یک نظر

خواننده‌ی گرامی،
نظر شما پس از بررسی منتشر می شود.
نظرهایی که بدون اسم و ایمیل نویسنده باشند، منتشر نخواهند شد.

Webhosting kostenlos testen!
Webhosting preiswert - inkl. Joomla!