چند شعر کوتاه از دومان اردم: شاعر جوان آذربایجان
از کتاب ببوس مرگت را
گزینش و ترجمه: یوسف انصاری
1.
این تیک عصبی را گر فراموش کنم
تو را نیز فراموش می کنم
2.
مادر برایت شعر نخواهم نوشت
مطلق(دست من نیست)
تو مرا یک بار نوشتی
هزار بار بس است
3.
زود زود عاشق شدن را
از زنبورها آموختم
آنها روی هر گلی
بیش از یک بار نمی نشینند
4.
کبوتر خشک شده ی توی ویترین
در فکر انقلاب است
روزی پرواز خواهد کرد
5.
به دنیا آمدم:
خندیدند/گریستم
مادرم توی گوشم خواند نامی را که دوست نمی داشتم
بزرگ شدم:
...بزرگ شدن
چه بگویم!
به زندان افتادم
نامم زندانی شماره 125