میهن پرستی ، علت جنگ
اما گلدمن
نسیم روشنایی
میهن پرستی چیست؟ دکتر جانسون گفت " آقا، میهن پرستی آخرین پناهگاه اراذل است". لئو تولستوی، بزرگ ترین مخالف میهن پرست دوران ما، میهن پرستی را مسلکی می داند که رفتار جنایتکاران بزرگ را توجیه می کند؛ تجارتی است که به جای ساخت ضرورت های زندگی مانند کفش، لباس، و خانه، به تجهیزاتی برای کشتن بشر نیاز دارد ؛ تجارتی که عایدی بهتر و افتخار بزرگ تری را از کارگر میان مایه تضمین می کند.
گوستاو هِروِی ( سیاستمدار سوسیالیست فرانسوی قرن نوزدهم. م)، یکی دیگر از مخالفان بزرگ میهن پرست ، به حق ، میهن پرستی را موهوم پرستی می نامد، که مضرتر، بی رحم تر و غیر انسانی تر از مذهب است. موهوم پرستی مذهب از ناتوانی انسان در شرح پدیده های طبیعی سرچشمه گرفته است. به بیان دیگر ، وقتی انسان بدوی صدای تندر را شنید، یا آذرخش را دید، نتوانست علت وقوع شان را درک کند، بنابراین چنین استنباط کرد که لاجرم می بایست در پس آنها نیرویی در باران و در دیگر دگرگونی های مختلف طبیعت وجود داشته باشد. از طرف دیگر ، میهن پرستی ، یک موهوم پرستی ساختگی است، و از طریق شبکه ای از دروغ ها و اکاذیب ساخته و حفظ شده است؛ موهوم پرستی ای است که عزت نفس و شأن انسان را می رباید ، و به نخوت و خود بینی اش می افزاید.
به راستی، نخوت ، خود بینی ، و خود پرستی ، اجزای ضروری میهن پرستی هستند. بگذارید توضیح دهم. میهن پرستی می پندارد که کره ی خاکی ما به مناطق کوچکی تقسیم شده است ، و هر منطقه با دروازه ای آهنی احاطه شده است. کسانی که شانس تولد در برخی مناطق خاص را داشته اند ، خود را اصیل تر، والا مقام تر و باهوش تر از کسانی می دانند که در مکان های دیگر زندگی می کنند.
ضایعه ی هراسناکی که نامش میهن پرستی است ، باید برای این که فردی با هوش متوسط را از این بیماری شفا دهد ، کافی باشد. با این حال ، میهن پرستی هنوز خواهان بسیاری دارد. مردم به میهن پرستی ترغیب می شوند، و ادای دِین به این نعمت را، نه تنها با حمایت " مدافعانشان" ، بلکه، حتی با قربانی کردن کودکانشان نیز می پردازند. میهن پرستی نیازمند وفاداری به پرچم است ، به بیان دیگر ، میهن پرستی فرمانبرداری و آمادگی برای کشتن پدر، مادر، برادر ، و خواهر است.
جدل رایج در میهن پرستی این است که ما به ارتشی دائمی برای محافظت از تهاجم بیگانه به کشورمان نیاز داریم. با این حال ، هر مرد و زن هوشمندی این را می داند ، که این اسطوره ای است برای ترساندن و وادار کردن احمق ها به جنگ. حکومت های جهان، با شناخت منافع یکدیگر، به همدیگر حمله نمی کنند. آنها آموخته اند که می توانند با مجادله توسط توافق بین المللی ، به چیزهای بیشتری دست یابند تا جنگ و استیلا. درواقع ، همان طور که کارلایل گفت " جنگ ستیز بین دو دزد است که ناجوانمردانه در صحنه ی نبرد مبارزه می کنند؛ و به این منظور، پسر بچه ها را از یک روستا یا روستاهای دیگر می ربایند، به آنها یونیفرم می پوشانند، مسلحشان می کنند، و به آنها اجازه می دهند تا خود را همچون جانوران وحشی در مقابل همدیگر رها کنند ". درک این نکته که تمام جنگ ها دلایلی مشابه دارند به شعور چندانی نیاز ندارد.