زنان نویسنده و آکادمی نوبل
آلِن آسعید
برگردان: رباب محب
سِلما لاگرلَف اولین زنِ نویسندهای است که به او جایزهیِ نوبلِ ادبیات اهدا شد، اما او اولین زنی نبود که نامش در ردیفِ نامزدهایِ این جایزه قرار گرفت. سالِ1901 یعنی سالِ آغازین جایزهیِ ادبیِِ نوبل گابریل مونود مورّخِ فرانسوی، خانم مَلویدا وون میسنبوگ نویسندهیِ آلمانی را به عنوانِ نامزد پیشنهاد کرده و بدین ترتیب نام او در لیست نامزدهای جایزهیِ نوبل ثبت شد.
میسنبوگِ نویسنده یکی از مبارزانِ حقوقِ زنان بود. وی روابط دوستانهای با ریچارد واگنر، نیچه و رومان رولان یکی از برندگانِ جایزهیِ نوبل داشت. به نظرِ کارل داوید آو وسرسَن- سخنگویِ وقتِ کمیتهیِ نوبل- آثارِ میسنبوگ خوب ارائه شده و خوانندگان را زیادی به خود جلب کرده است، اما این آثاراز نظرِ محتوا فقیرند و بیش از هر چیز با تمایلاتِ خامِ سوسیالیستی آمیخته شدهاند تا بعدها نامِ انتشاراتِ او به آکادمیِ نوبل گره بخورد.
با بررسیِ اسامیِ مطرح شدهیِ جایزهیِ ادبیِ نوبل در نیمقرنِ اول، میبینیم تا سال 1950 نام 44 نویسندهیِ بینظیرِ زن به عنوانِ کاندید مطرح شده است. این نامها مجموعن 124 بار تکرار شدهاند. این رقم به نظرزیاد میآید، اما با نگاهی به این دوره میبینیم که رقمِ فوق در مقایسه با کلِ عدد یعنی 1256، رقم بالائی نیست. از میانِ صد و بیست و چهار کاندید فقط پنج تن موفق به اخذ جایزهیِ نوبل شدهاند: سِلما لاگرلَف (1909)، گرازیا دِله دَدا (1926)، سیگرید اوستِد (1928)، پیرل باک (1938) و گابریلا میسترال (1945). به جز پیرل باک نامِ چهار نویسندهیِ دیگر بارها و بارها مطرح شده بود.
از میانِ 39 کاندیدای زن، نامِ میسنبوگ اولین کاندید زن و 18 تنِ دیگر بیش از یکباربه میان امده است. نامِ ماریا مادِلنا دِ مارتل پاتریسیو نویسندهیِ پرتغالی در فاصلهیِ 1934 تا 1947 سیزده بار مطرح شده است. نام این نویسنده کنارنامِ نویسندگانی چون کُدچا اسپینا دِلا سِرنایِ اسپانیائی (که از سال 1926تا سالِ 1932جمعن 9 بارنامش به میان آمد) و هِنریت چاراسونِ فرانسوی (1938 – 1949 که نامش بارها و بارها مطرح شد) قرار میگیرد. هیچکدام از این نویسندگان موفق به اخذِ جایزهیِ نوبل نشدند،.
خلاصهیِ لیستِ زنانی که کاندیدایِ نوبلِ ادبی شدهاند به قرار زیر است:
- 1901- 1910 : 7 نامزدِ بینظیر، جمعن 12 (از 223)، 1جایزه.
- 1911- 1920: 2 نامزدِ بینظیر، جمعن 10 ( از 221)
- 1921 – 1930: 11 نامزدِ بینظیر، جمعن 33 (از 240) 2 جایزه
- 1931 – 1940: 17 نامزدِ بینظیر، جمعن 35 )از 301) 1 جایزه
- 1941 – 1950: 7 نامزدِ بینظیر، جمعن 34(از 271)، 1 جایزه
اعدادِ داخلِ پرانتز تعدادِ کل نویسندگان زن و مرد است.
از سالِ 1901 تا سالِ 1950 تمامیِ پیشنهادات به استثنایِ سیگرید اوستِد که در سالِ 1923 توسطِ هلگا اِدگ روانشناسِ نروژی و گابریلا میسترال در سالِ 1945توسطِ اِلین وَگن پیشنهاد شدند، از جانبِ مردانِ پرفسور و آکادمیسین صورت گرفت.
اغلبِ نویسندگان زن کاندیدشده از کشورهایِ آمریکا و اروپایِ غربی و یا کسانی هستند که به زبانهایِ انگلیسی، اسپانیائی، ایتالیائی و فرانسوی نوشتهاند. البته تعدادی نیز همانندِ کاندیداهایِ مرد از اهالیِ کشورهایِ دور دست بوده و به زبانهائی به جز زبانهایِ ذکر شده مینوشتند؛ استرالیا (اثل فلورنس لیندسی ریچاردسون با نامِ مستعارِ هنری هندل ریچاردسون)، بلغارستان(الیسابت باگراینا)، دانمارک (کارن بیلیکستین)، استلند (ماری اوندر)، فنلاند (مائیلا تالویو، ماریا یوت اونی)، کراتتین ( ارونا برلیک – مازورانیچ)، کوبا (لورا مِستره) و هلند(هنریت رولاند هولس وان در شالک)، نیوزلند (ادیت هاوِس)، مجارستان (سیسیل تورمای)، ونزوئلا (کلاتیده دِ آرواِلو) و آلند (سَلی سَلئینِن).
از میانِ این دسته نامِ بیلیکستین و چند نفر دیگر از جمله سیسیل تورمای و اُرزِسکووا در سالهایِ بعد از 1950 نیز مطرح شده است. نام اُرزِسکووا در سال 1905 از مقابلِ نام رقیباش هنریک ساین کویچ برندهیِ سال خط خورد. یکی از دلایلِ کمیتهیِ نوبل این بود که سالِ قبل جایزه میانِ دو نویسندهیِ همطراز تقسیم شده است و چنانچه امسال هم جایزه میانِ دو نفرتقسیم شود، ارزش و اعتبارِ جایزهیِ نوبل نزول پیدا خواهد کرد. اما عجیب اینجاست که با وجودیکه اُرزِسکووا پنج سال پس از این تاریخ در قیدِ حیات بود، نامش دیگر هرگز به میان نیامد.
تورمای در سالِ 1036 برایِ اولین بار از طرفِ فردریک بُک به عنوانِ بزرگترین نویسندهیِ مجارستان پیشنهاد شد. وی در نامهای به کمیتهیِ نوبل چنین نوشته است: "به نظرِ من جایزهیِ ادبیِ نوبل/.../ بایستی به سیسیل تورمای اهدا شود. قلمش بینهایت والاست/.../ انتخابِ سیسیل تورمای بر اعتبارِ آکادمی سوئد خواهد افزود و نشان خواهد داد که آکادمی سوئد راهِ مستقلِ خود را میرود و ارزشهایِ دیگری مَدِ نظر دارد تا آنچه که موردِ توجهِ رسانههایِ گروهی و توجه عمومیِ جهانیان است. و اکنون من نمیتوانم کسِ دیگری را به پایهیِ او بیابم." همکار او هنریک شاووک در بارهیِ این کاندید گفت: "نویسندهای پسندیده، اصیل و بزرگ/.../ که به ملتی کوچک و تحتِ ستم تعلق دارد و این امر تا کنون موردِ توجهِ کمیتهیِ نوبل قرار نگرفته است." اما "قلمش" محتاطانه است. سخنگویِ کمیته پَر هالسترُم آثار خانمِ تورمای را عاری از "فانتزیِ آفرینش" دانست و بدین سبب جایزهیِ ادبی نوبل آنسال به سیسیل تورمای تعلق نگرفت. سالِ بعد با درگذشتِ سیسیل تورمای دلیلی برایِ تکرارِ نامزدی او در دست نبود. ایمر کُرتژ اولین نویسندهیِ مجاری است که در سال 2002 موفق به دریافتِ جایزهیِ نوبل شد.
در میان زنانِ نویسندهای که در نیمقرن اول جایزهی ادبیِ نوبل کاندید بودهاند، با چند نام برخورد میکنیم که امروز از بزرگانِ تاریخ ادبیات غرب هستند. یکی از این افراد ادیت وارتون است که در سالِ 1927، 1928 و 1930 کاندید شد. اولین بار نظرِ رسمی کمیتهی نوبل (به امضایِ پَر هالستروم) به اذهان عمومی رسید؛ "او یکی از نویسندگان تحصیلکرده و چند بُعدی امریکاست و بنا به چند دلیل "کاندیدِ مطرحی" است اما از آنجائیکه او فاقدِ وزنهای است که هر نویسندهیِ خوب به آن نیاز دارد، وزنهای که بتوان از او به عنوان نویسندهیِ بزرگِ کشورش، نویسندهای که با قدرتِ خلق و آفرینش دراین مسابقهیِ ادبی شرکت کرده است بدانیم، جایزه به او تعلق نمیگیرد."
در پایان نظریهیِ کمیته آمده است که کمیته در کمین آثار دیگر نویسنده میماند. این توضیح در موردِ دو نویسندهی زیر نیز ذکر شده است.
یکی دیگر از نامهائی که توسطِ کمیتهیِ نوبل و سخنگویِ آن پرهالستروم خط خورد مارگاریت میشل نویسندهیِ پُرآوازه بود که در سالِ 1938 توسطِ اسون هِدین یکی از اعضایِ کمیته پیشنهاد شد.( وی علاوه بر مارگاریت میشل، پیرل بوک را نیز پیشنهاد کرده بود.) پرهالستروم از ارائهیِ نظرِ نهائی در بارهیِ مارگاریت میشل نویسندهیِ کتابِ پرفروشِ« بربادرفته» اجتناب کرد. پرهالستروم از این کتاب دونظر مثبت و منفی ارائه داد؛ هنرِ تعریف را قوی دانست، اما کلِ داستان عاری از کیفیتی است که بشود این اثر را در ردهیِ آثار بزرگِ جهان قرارداد. با وجودیکه کمیته درهایِ دوباره کاندید شدنِ این نویسنده را بازگذاشت، اما او هرگز به عنوان کاندید دیگر مطرح نشد.
ده سال پس از این به تقاضای آکادمی فرانسه کُله موردِ بررسی قرارگرفت که این بررسیها به نتیجهای نیانجامید. آندرش اُسترلینگ سخنگویِ جدیدِ کمیتهیِ نوبل با بالا انداختن ابروهایش یکی دو جمله ادا کرد: " این نویسندهیِ فرانسوی بررویِ سطحی حرکت میکند، که جائی برایِ دستیابی به جایزهیِ نوبل نمیگذارد. کمیته این پیشنهاد را با این انتظار - که بتوان نام او را دوباره مطرح کرد - رد میکند."
پرهالستروم سخنگوی کمیتهیِ نوبل از سالِ 1922تا سال 1946 با استفاده از هنرِ نگارش با جملاتِ درخشانی حضور پیدا کرد. در آن تاریخ بنا به سّری بودنِ نظراتِ اعضایِ کمیته نظریهیِ نهائیِ کمیته به اطلاعِ عمومِ مردم نرسید، چیزی که به سخنگوی کمیته امکانِ جملهپردازیهایِ ادیبانه را میداد. دو نمونهیِ این نظریات در موردِ کلو تایلد دِ آروولو (ونزوئلا 1930) و روت کلیفورد یانگ (آمریکا 1941) ابراز شده است. هالستروم مینویسد: "نویسندهیِِ ونزوئلائی بانویِ قلم برگزیده نمیشود، زیراکه عنوانِ کتابهایش این شک را به وجود میاورد که کتابها عاری از کیفیتی باشند که شایستهیِ مسابقهیِ نوبل است، حال اگراساسن به این آثار اجازهیِ ورود به این مکان داده شود. این آثار از چند دفترِ نازک تشکیل شدهاند که شرحِ سفرهایِ نویسنده است با محتوائی بیرنگ، گزارشهائی جهتِ استفاده درهتلها، تفریحگاهها و توالتها و به اضافهیِ
» Flores de Invernadero«
دفتری بسیار نازکترو تلاشی است برای نوشتنِ داستانِ کوتاه. چاپنکردنِ این آثار بیضرراست و لطف به خواننده. چیزهایِ کوچک و ناقابل را در معرض دیدِ جهانیان قراردادن ادعائی است که از روزگارانِ باروک به جا مانده. کمیتهیِ نوبل با حیرت و شگفتی این پیشنهاد را رد میکند."
و این انتقاد تلخی است. انتقادی که درموردِ روت کلیفورد یانگ شد نیز از همین دست است: " به این اکتفا میکنیم که با اختصارِ هر چه تمامتر برداشتمان را از این خانم نویسنده و تنها اثرِ ابزوردش بیان کنیم و بدین وسیله نظرمان را نیز در بارهیِ ابزورد بودنِ خودِ پیشنهاد که در میانِ اوراقِ کمیته کمنظیر است، ارائه دهیم."
تا کنون یازده زنِ نویسنده موفق به دریافتِ جایزهیِ ادبیِ نوبل شدهاند: پنج نفر در دورههایِ1901- 1945 و در فاصلهیِ سالهایِ 1945 – 1990 (نِلی ساچِس 1966، که جایزه را با ساموئل ژُزف آگنون تقسیم کرد) و از آن پس پنج تن دیگر (نادین گُردایمر 1991، تونی مارسون 1993، ویسلاو سزئبورشکا 1996، الفرید جِلین 2004 و دوریس لِسینگ 2007).
با توجه به تعدادِ کلِ کاندیداها و برندگانِ جایزهیِ ادبیِ نوبل لیستِ کاندیدها و برندگان زن در نیمقرن اول بسیار ناچیز است ولی در عینِ حال بیش از آنچه تصور برود، افراد، امکانِ کاندید شدنِ دوباره، ملیت و زبان زنانِ نویسندهیِ منتخب، دوراندیشانه و متنوع بود. و اینجا نمیتوان از گفتههایِ به ظاهر بیطرفانهیِ آقایِ سخنگو در پیماننامهیِ نوبل گذشت: "آنچه در مدّ نظر بود این بود که هنگام انتخابِ برندهیِ جایزهیِ نوبل به ملیت خاصی توجه نشود و اهل اسکاندیناوی بودن یا نبودن مِلاک قرار نگیرد" – و این همان جملهیِ مکرری است که طی یک قرنِ تمام درنگاه میافتد.
26 سپتامبر دوهزارو نه میلادی
---------------------------------------------------------------------------------------------------
این مقاله به تاریخ سپتامبر دوهزارو نه میلادی در روزنامهیِ سونسکاداگ بادت بخش فرهنگی صفحهیِ 19 به چاپ رسیده است.
آلِن آسعید مترجم و سردبیر مجلهیِ « یرناسترم » است.
-------------------------------
اسامی:
Alan Asaid, Selma Lagerlöf, Malwid VON Meysenbug, Gabreil Monod, Richard Wagner, Nietzsche, Romain Rolland, Carl David af Wirsén, Grazia Deledda, Sigrid Undset, Pearl Buck, Gabriela Mistral, Maria Madalena de Martel Patricío, Concha Espina, Henriette Charasson, Elin Wägner, Henry Handel, Ethel Florence, Elisabet Bagriana, Marie Under, Maila Talvio, Maria Jutoni, ivana Brlic`- Mazuranic`, Laura Mestre, Henriette Roland Holst van der Schalk, Edith Howes, Eliza Orzeskowa, Maria Dabrowska, Cecile Tormay, Clotilde de Arvelo, Sally Salminen, Henryk Sienkiewicz, Fredrik Böök, Henrik Schuck, Per Hallström, Imre Kertészs, Edith Wharton, Margareta Mitchell, Sven Hedin, Anders Österling, Nelly Sachs, Samuel Josef Agnon, Nadine Gordimer, Toni Morrison, Wislawa Szymborska, Elfriede Jelinek, Doris Lessing.