سه‌شنبه


شعری از زیبا کرباسی
شنید شعر با صدای شاعر
-
پا
-
در همین آپارتمان تن‌
جفت که می‌‌کند پدر است
باز بماند از هم
به زن شبیه تر است در بذل
وقت بازی
دست می‌‌کشد او پس می‌‌زند
پلاگاردهای ممنوعه را ممنونم می‌‌خواند
می‌ برد تن‌ را به هر کجا باید
جایی‌ که نباید
گاه کلله میشوی با آن
دو بامپی توی کلمه می‌‌افتی
حالت حال من باشد
از سر نمی‌‌شناسیش
روی آب و آتش هم شیر و شنگ می‌‌روی
له‌ می‌‌کنی
گاهی‌ انگور
گاهی‌ مورچه
بی‌ آنکه بخواهی
گاهی گه‌ را
بعد هم برمی‌ گردی
بیخ روی دلت می‌‌گذاری
پااااااا








2 Comments:
سیالیت این شعر فوق العاده است.

سلام
من دوست دارم این شعر را در فیس بوکم به اشتراک بگذارم. در بین گزینه هاتون گزینه فیس بوک نیست. خود لین شعر را هم که میگذارم صفحه ی اصلی شما لینک داده میشود.
لطف کنید مشکل را برطرف کنید.

ارسال یک نظر

خواننده‌ی گرامی،
نظر شما پس از بررسی منتشر می شود.
نظرهایی که بدون اسم و ایمیل نویسنده باشند، منتشر نخواهند شد.

Webhosting kostenlos testen!
Webhosting preiswert - inkl. Joomla!