شعر «عکسها نه..»/زیبا کرباسی
برای شنیدن شعر«عکسها نه....» با صدای شاعر اینجا را کلیک کنید عکسها نَه-------------------------------------عکسها
---------------------یک نفس سکوت برای شعر صامتی
----------------------که از پشت پنجره پخش میشود
--
-
زیر تقویمی که سبزهایش را تقدیم کرده بود به کبود
شدن داشته نمیشد
پس این بود
دور تا دور لب به لب
تالار سرپوشیده پوشیده قابهای تنگ ریز و درشت
آدمهای ریز و درشت
با سر و چشمهای ریز و درشت
پر و خالی از نفس
پر و خالی از حواس
دست برد هوس در شاخه بیدی ریخته از قاب
موهای بید لای انگشتانش باران شد
دست برد باران را پاک کند
پاک یادش رفت رودخانه از زیر کدام پُل میگذشت
دنبال پارکی میگشت که زیر طاقی اتاق گم شد
به تَنگ آمد برگشت
در تَنگهای که تنگی چشمهای ترکمنی ناگهان آفتاب را
با کله هل داد توی طاق سینهاش
لب از لب برنداشت
کاری به کارم نداشت
پنج حس از شش در کار نبود
تنها ششمی----زیرک----زیر زیرکی
نیشش آرام آن زیرها داشت باز میشد
باز شد که زبان در ناف فردا چرخید
دستهای قرمزم تاب خوردند
پریدند توی قاب
تا در اشاره آفتابی شوند
-
----------------------یک نفس سکوت برای فیلم صامتی
-
----------------------که بیرون پنجره پخش شد
-
خودها نَه---------------------------------------خودها
--------------------------خدا