پنجشنبه
سه شعر از لاله جوانشیر // برگردان زیبا کرباسی

سه شعر از لاله جوانشیر/برگردان زیبا کرباسی

-

-

در مرزهایم
-

در مرزهایم پائیز

دُرناها در کوچ

.

.

.

در مرزهایم تابستان

دُرناها برنمی‌گردند

مثل یک روز دور دُرناها

برمی‌گردند به قصه‌های مادربزرگ، هم‌این‌قدر
-
-

قلبم را ...
-

قلبم را به شانه‌ام رسانده راه اُفتادم

بُریدند تمام پل‌ها

و تو

هنوز از گوشه راه‌هایی که خستگی نمی‌شناسند

آغازیده‌ای مرا

جایی برای بخشیدن قلب‌هامان پیدا نکردیم

ای رگ‌های بریده بریده وطن وتنم

ترک خوردند همه پل‌ها

کوچه‌های تبریز در پیچ و خم گفتند

بگرد ...ها ...بگرد

پیدا خواهی کرد

بگرد

بگرد
-
-

امروز هم...
-

امروز هم اینطور گذشت

بارانی

حزن‌آلود

کش‌دار و بلند در عصر چارشنبه‌ای منتظر

چه زود عوض می‌شود نام روزها هر روز

چه زود روی نام روزها باران می‌بارد

در این سرزمین

تا پالتواش را روی شانه بیندازد

بر مرده این خیابان‌ها سلام کند

شاعری که هر روز

هزار بار محکوم مرگ است

تو هم گریه خواهی کرد

تو هم «این روز هم اینطور گذشت» خواهی گفت

منتظر خواهی ماند

در عصرهای کش‌دار چارشنبه

امروز هم اینطور گذشت

بر گیسوانم جای انگشتانش باران پائیزی بارید

تو نام فصل‌ها را کجا بود فراموش کردی

درخت‌ها میخکوب شدند بر سینه این فصل‌ها

وقتی پرنده‌های مهاجر برگردند

پرنده‌ای که لانه‌اش را در نوکش فرو کرد و رفت هم

بر‌می‌گردد

تو تبریز را سنگ به سنگ می‌بوسی

این از این توها می‌آید می‌گویی

و هق هق گریه می‌کنی

شهر مه‌آلود من خواهی گفت!



0 Comments:

ارسال یک نظر

خواننده‌ی گرامی،
نظر شما پس از بررسی منتشر می شود.
نظرهایی که بدون اسم و ایمیل نویسنده باشند، منتشر نخواهند شد.

Webhosting kostenlos testen!
Webhosting preiswert - inkl. Joomla!