شبی با شعر و موسیقی در لندن
-
شعر خوانی زیبا کرباسی و استفن واتس(stephen watts) به همراهی نوای ساز (هارپ) نوازنده کُرد عراقی، تارا جِف(Tara Jaff).این برنامه در عصر روز ۱۸ اکتبر ۲۰۰۷ در کتابخانه مرکزی تاتر لکتور (Lecture Theatre ) شهر لندن برگزار میشود.
-
زمان:۱۸ اکتبر ۲۰۰۷-ساعت ۱۶ بعدالظهر.
مکان:
Phillimore Walk W8 7RX --
ورودیه : رایگان اما با رزرو قبلی-
تلفن تماس برای رزرو جا:۰۲۰۷۳۶۱۳۲۰۴
رزرو جا از طریق ایمیل:arts@rbkc.gov.uk
-
-
« لالایی»
زیبا کرباسی-
-
با لای لای ضلع کژ سوم نا نای نا نای
-
گاه شیطانم بزرگ تر از خدای من است
خدایم را بلعیده شیطانم!
زیبا کرباسی -
-
لای لای لای لای---لای لای لای
لای لای لای لای---لای لای لای
مادران خوب با حرف های خوب مارا خواب می کنند
و چه خواب های خوبی برایمان می خرامند و چه خوب تعبیر خواب می کنند
-
لا به لا لا به لا لا به لا ییم
لا به لا لا به لا لا به لا ییم
لای این لا به لا لا به لا ها
می کند گیر خیلی چیزا
-
ضبط وایمیل--فکس وتلفن--حربه و حزب--- بند تُنبون
-
قاچ چ خورده برفرق میم --چم!
آخ خ خورده بر ناف میم--خم!
لا به لا گشته در این خم و چم--لام تا کام--نقطه تا واو
-
لا به لا لا به لا بغض و بارون
گاهی این دُمب خر--گاهی هم اون
-
مادران خوب حرف های خوبِ مادران خوب شان را تکرار می کنند
-
لای این لا به لا لا به لا ها
می کند گیر چیز واگیر
لای رگ ها--گاهی یک شهر
با همین هیکل و جست وخیزش
با همه آدمای تمیزش با همین شکل ضد و نقیضش
با علامات پر پیچ و ریزش
از تمام چراغا و بُرجاش تا حصیرا وچتر و دکل هاش
با هتل های پنهان ساحل
با الف ب با ر ِ و نون
با کِ وچُکّه وسین و شین ش
لاش لالاش لاش-- با درختای قدّ هیولاش
آش با جاش
-
مادران خوب کودکان خوب را با همین لای لای خوب رام می کنند
کودکان جوان ِ کودکان پیر را با همین خالی لای لای خام می کنند
-
لا به لا لا به لا لای دندان لای ناخن لای انگشت
لای ران لای پا--لای پستان
لای نای نای نانای--لای نای نای
نای نانای نای
-
خواب های خوبِ مادران خوب را درختان خوب اقرار می کنند
-
نای نانای نای نانای نا ی نانای نای...
--
شعر لالایی پیشتر در «مجله شعر» منتشر شده است.--
----------------------------------------------------
-
برای دوستم ماکس سیبال، Max Sebald
استفن واتس
ترجمه : زیبا کرباسی
«به آنها بگو زندگی با من خوب بود!»
لودویک ویتگنشاین
ludwig wittgenstein
دو ماه پیش با تو حرف میزدم در جنگلهای « لیتوانی »*
از پیرزنی میگفتم که بیرون آمده بود در «دروسینین کاین»**
روی زمین آبی میرفت آنجا در اقیانوسهای کشیدهی خشک با زنبیلی از قارچها و خزهها
-
آنجا خالیها پیرند---درختها بلند---یادها درد
تاریخ پر از پارتیزانها
موسیقی صوفیها ما و همه جا را میبرد میپیچاند دورتادور ساقههایی که میخمند
تو آنجا چه حس خوبی بودی در موسیقی آبکشیده---می دانستم میفهمی
اتاقت هنوز پر از عکس
اطرافت درختهای مراقب
و تو پس میزدی هر چه کامپیوتر و لینک و سیم و غیره
از راه در رفتی با ماشینی که از راه در رفت
یخ سیاهی در قلبت گیر کرده بود حرفهای همیشگی که دخترت را زندگی...
-
تنها میتوانم بلنگم حالا
اطراف این اتاق میو ماکس میو ماکس ماکس
چه بر سر زبان خواهد آمد
حالا که نیستی که مانده جز چند تن از ما آنارشیستهای زبان در این یخبندان
-
در این هفتههای آخر برایت کارت پستال میفرستادم مدام در سرم
بیا ماکس بیا «وایت چپل»-- زود بیا-- بیا حرف بزنیم
راه برو بگرد--کجایی--چرا!
اما اینها انفجار کلمه بود در سربالاییهای درد
-
درباره راه رفتن حرف زدیم از ده ما تا ... قسمتی از بریده آلپ
پیش از آشناییمان شاید از همان زمان باهم حرف زدیم
حتی وقتی آنجا نبودیم
صدایمان آنجا بود
میتوانم با تو حرف بزنم تا جایی که دهانم کار کند
آنقدر با تو حرف بزنم
پس این زبان برای چیست!
از کجای این زمین زخمی آمدهایم
اولین بار صدایم را در ماشینت شنیدی
همانجا بود که صدایت را از دست دادی
چه سکوتی در آب
چه دود پرندهای
چه صخره درشتی در زبان--ما را اینجا رساند
-
دوست خوبم دیگر بیهوده است حرف
سوالهایی دارم که دیگر جوابی برای آنها نیست
وقتی راهت کج میشد در سوراخهای برفی---صدایت را میشنیدم
«مردهها همیشه برمیگردند مردهها»
دارم میشنوم
-
دسامبر ۲۰۰۱- لندن
-
--------------------------------------------------
* Lithuania
**Druskininkai