اثر
دفتری ويژه فرهنگ و نقد فرهنگ
lunedì
Malerei2

"جنبش نوگرايي در نقاشي معاصر ايران"
(پيشگامان نقاشي نوگرا)
(قسمت دوم)
رسول معرك نژاد

قسمت اول این مقاله را می‌توانید در اینجا دریافت کنید

در ادامه باید از چند هنرمند نوگرای دیگرکه در خلال بی نیال ها و گالری ها رشد کردند یاد کرد، هنرمندانی که نسل دوم نوگرایان بودند. یکی از آنها حسین کاظمی است.

حسین کاظمی (1303-1375ش) به سال 1324 شمسی از دانشکده هنرهای زیبای تهران فارغ التحصیل شد و برای ادامه تحصيل و هنرآموزی به فرانسه رفت، در بازگشت آثارش را در تالار رضا عباسی به نمایش گذاشت. کاظمی سال 1375 شمسی به فرانسه مهاجرت کرد و تا پایان عمر در آنجا ماند. وی مدال اولین و دومین بی ینال تهران را از آن خود کرده بود. آثارش دارای سبک مشخصی است و بیشتر به ایجاز و انتزاع تمايل دارد با دو عنصر گیاه و سنگ که بر زمينه تك رنگ به کار می گیرد و با استفاده از عنصر تجسمی بافت - برای القای تضاد- بیننده را به طیفی ناهمگون از عواطف می کشاند و در نهایت آرام آرام ذهن بیننده را به فضای عرفانی که در پس ظاهر تابلو نهفته است می برد و در آنجاست که عناصر به وحدت می رسند.[23-ص1]
کاظمی در مورد آثارش و تضاد نهفته در آنها گفته است؛
« آنچه همیشه فکر مرا به خود مشغول داشته ،مسأله تضاد است . تضاد به عنوان یک اصل جهانی ، یعنی رویارویی نیروهای دوگانه در همه پدیده های کیهان. قصد من در نقاشی همیشه آگاهانه یا نا آگاهانه متجلی کردن این تضاد بوده است، حتی در پرتره. در ابتدا و پس از آن گهگاه در پاریس نقاشی انتزاعی کرده ام ولی پس از مدتی متوجه شدم که این سبک خواسته های درونم را ارضا نمي كند. ابتدا فکر می کردم نقاشی آبستره بهتر می تواند نظر مرا در مورد تضاد متجلی کند ولی با گذشت سالیان فکرم تغییر کرد و به سبک فیگوراتیو بازگشتم.»[23-ص93 ]
آثار اولیه کاظمی نمایشگر واقع گرایی به اسلوب امپرسیونیستی بود که به تدریج رو به انتزاع کامل آورد و در نهایت «موفق شد نوعي هماهنگی متعادل میان سکون شکل های راست گوشه و پویایی خطوط خوشنویسانه برقرار سازد مضمون تقابل و وحدت عناصر متضاد در نقاشی های نیمه انتزاعی متأخرش - با عناصری همچون سنگ و گیاه - بیان آشکارتری یافت.» [5-ص398]



از دیگر هنرمندان نقاشی نسل دوم نوگرا که به مکتب اکسپرسیونیسم گرایش داشتند می توان به هوشنگ پزشک نیا و مارکو گریگوریان اشاره کرد.

هوشنگ پزشک نیا ( 1296-1351ش ) پس از اتمام تحصیلاتش در ایران ، به سال 1321شمسی به آکادمی هنرهای زیبای استانبول ترکیه رفت و زیر نظر پرفسور «لئو پولد لوی» نقاشی را فرا گرفت. سال 1325 شمسی به ایران بازگشت و در شهر آبادان مشغول به کار شد. سپس سال 1337 شمسی به تهران نقل مکان کرد. پزشک نیا ده سال پایانی زندگی اش را با سختی، تلخی و آشفتگی گذراند و آذر ماه 1351 شمسی بر اثر سکته قلبی در تهران درگذشت. آثارش میان تجربه های کوبیستی، اکسپرسیونیستی، واقع گرایی (رئالیستی) و یافتن شیوه ای شخصی در نوسان بود.[6-ص123] تشابه میان تمام آثارش، بیان اکسپرسیو مسایل اجتماعی مردم زحمت کش و طبقه ی کارگراست.از پزشک نیا آثارحکاکی (گراور سازی) نیز به جا مانده است که در آنها بیشتر از عنصر خط به صورت هاشورهای سیال برای دورگیری شخصیت ها استفاده کرده است و گاه آثارش با خطوط سفید كه از دل سیاهی زمینه به بیرون پریده اند تصاویری نگاتیف (منفی) ارائه داده اند.[14-ص224]
اگرچه او از نخستین هنرمندان نوگرای ایرانی بود اما به دلیل گوشه گزینی و تردید و تشویش هایش و کشمکش میان مکتب های مختلف نقاشی، نتوانست نقشی فعال در تحول هنر معاصر ایران داشته باشد و بدین قرار بسیاری او را در زمان حیاتش در نیافتند و بسیاری نیز پس از مرگش او را به فراموشی سپردند.[8-ص169]






مارکو گرگوریان سال 1925میلادی در شهر کروپوتکین روسیه به دنیا آمد. چند سالی در ایتالیا به فراگیری نقاشی پرداخت و گرایش های تمثیل پردازانه و اکسپرسیونیستی را در آثارش به نمایش گذاشت. او از اولین نقاشانی است که «هنرمفهومی» (کانسپچوال) (13)،«حداقل گرایی» (مینی ماليسم) (14) و «پاپ آرت»(15) را به صورت بومی در آثارش بروز داد،[11-ص146] و به موضوع هایی پرداخت که به نظرش در آنها امکان یافتن هویت ملی و بومی وجود داشت. او از گل و خاک، میخ، کاسه، نان، استکان و نعلبکی به صورت چسباندنی (کلاژ)، بر روی بوم استفاده کرد.[ 22 – ص112 ]







درمیان نقاشان نوگرا علاوه بر کسانی که از مکتب های یاد شده بهره بردند، بودند هنرمندانی که از اسطوره ها و بیان تمثیلی و نمادین در آثارشان استفاده کردند هنرمندانی همچون بهمن محصص، منصورقندریز و هانيبال الخاص.

بهمن محصص (تولد 1309ش) سال هاست در کشور ایتالیا زندگی می کند و بیش از چهل سال است به سبک شخصی اش دست یافته است. در نقاشی هایش از موجودات اساطیری و انسان – حیوان ها (مینوتورها = Minotaurs ) با اندام پوسیده و فاسده شده و منجمد، با عضلاتی که در بخشی از بدن ستبر و در بخشی هایی دیگر باریک شده اند،استفاده کرده است و گاه عناصر تصویری اش بويژه انسان هايش به حجمی سیب زمینی مانند بدل می شوند،[2-ص93] که آنها را بیانی ازاعتراض تلخ و استعاره های طنزآمیز دانسته اند.[6-ص209 و 4-ص364]
محصص در آثارش جایی برای تزئین و مزاح نمی گذارد و جهانی سخت تاریک، نومیدانه، انباشته از
«زنده - مرده ها» که پلیدی و پلشتی بر آنها سایه انداخته است را به نمایش می گذارد سعی او در تجسم انسان آسیب دیده، تغییر شکل داده، سوخته و گندیده ای است که در انتظار آخرالزمان نشسته است. و در این راه به زبان عام و جهانی دست یافته است بی آنکه بخواهد اثرش را عامه پسند و عامه
فهم کند.[2-ص93]
در مجموع آثار محصص جهان تلخ هشدار دهنده ای را نشان می دهند [3-ص48] که بازتابی از شخصیت متضاد خود هنرمند نیز هست، شخصیتی که جمع اضداد است مجموعه ای از نبوغ و طمع، حسابگری و بی پروایی.


نامزد


ازهنرمندی که به عنوان پیشگام درهنر انتزاعی (Abstract Art) می توان ازآن یاد کرد محسن وزیری مقدم است. وزیری مقدم درسال 1303شمسی به دنیا آمد، سال 1322شمسی وارد دانشکده هنرهای زیبای تهران شد و 1327با رتبه ی اول رشته ی نقاشی را به اتمام رساند. برای ادامه تحصیل به آکادمی هنرهای زیبای رم ایتالیا رفت (1334ش) و در کلاس «توتی شالویا» (Shaloia) حضور یافت (1336ش). وزیری مقدم از آن زمان و پند استادش یاد می کند که گفته بود؛ « اگر می خواهی یک نقاش معمولی باقی بمانی همین راه را ادامه بده ولی اگر میل داری هنرمند بشوی روی هر چه تابه حال ساخته ای قلم قرمز بکش و از صفر شروع کن»
وزیری مقدم در ادامه از تلاش خود می گوید ؛ « کار آسانی نبود. پس از کشمکش های درونی تصمیم گرفتم گذشته را فراموش کنم. در مدت شش ماه که به کلاس او رفتم در حدود هزار تمرین گوناگون انجام دادم. مفهوم نقاشی انتزاعی و چگونگی پیدایش فضای تجسمی را از این استاد آموختم.» سال 1337 شمسی از آکادمی فارغ التحصیل می شود. یک سال بعد به نقاشی شنی یا «ماسه های سیاه» می پردازد. آثاري كه جرقه خلق آنها از نقوشي كه با دست بر روي ماسه هاي ساحل دريا رسم كرده بود زده شد. اين روش نقاشي را تا سال 1342 شمسي ادامه داد و با همين شيوه در سومين بي ينال تهران شركت كرد و مدال طلا را از آن خود كرد. از سال 1345 شمسي به نوعي نقاشي انتزاعي هندسي روي آورد و سپس نقاشي بر روي ورق آلومينيوم را تجربه كرد. (1347ش)
سال 1348شمسي برش هاي چوبي اش را ابداع كرد. برش هاي چوبي، مجسمه هايي بودند كه در كنار همديگر با مفصل هايي به هم متصل مي شدند و از قسمت مفصل ها داراي حركت، و با حركت چوب ها ي برش داده شده، حالت هاي مختلفي از اثر پديد مي آمد.وزيري مقدم در ادامه فعاليت هاي هنراش، فرم هاي مجسمه هاي چوبي اش را بر روي بوم نقاشي كرد. وزيري مقدم هم اكنون در ايتاليا زندگي مي كند. [9-ص40]

ماسه های سیاه

نقاشی بر روی ورق آلومینیوم

برش های چوبی/مجسمه چوبی

فرم مجسمه های چوبی بر روی بوم نقاشی

در روند شكل گيري نقاشي معاصرايران و نسل دوم جنبش نوگرايي، زنان هنرمند نيز فعال بوده اند كساني هم چون شكوه رياضي، منصوره حسيني، بهجت صدر، ايران درودي، معصومه سيحون و پروانه اعتمادي.

شكوه رياضي ( 1300- 1341) دانشجوي رشته پزشكي بود كه درس را نيمه تمام رها كرد و به دانشكده هنرهاي زيبا رفت و سال 1325 شمسي فارغ التحصيل شد. براي ادامه تحصيل به بوزار پاريس رفت(1955م) و با نشان طلا دانشنامه خود را دريافت كرد. او به ايران بازگشت و به تدريس پرداخت. طراحي ها و چند تابلو و مجسمه باقي مانده از او، نشان دهنده مهارت و ديد تعليم يافته اوست. اما آنچه او را به عنوان هنرمندي تأثيرگذار و پيشرو مشخص مي كند، شيوه ي تعليم اوست كه طراحي صحيح و ديدن و كشف دو باره جهان پيرامون را به هنرآموزان خود مي آموخت. چنانكه بسياري از شاگردان آن روز او هنرمندان نامدار امروزند.[23-ص46]



منصوره حسيني (تولد1305ش) به سال 1328 از دانشكده هنرهاي زيبا فارغ التحصيل شد سپس به ايتاليا رفت و در آكادمي هنرهاي زيباي رم (1333ش) به ادامه تحصيل پرداخت. منصوره حسيني از آن سال ها ياد مي كند، سال 1337شمسي و سال آخر اقامتش در رم كه نزد هنر شناس ايتاليايي « لئونللو ونتوري »(Leonello Venturi ) رفته است و نظرش را در مورد آثارش جويا شده است. ونتوري در اظهار نظري قاطع نقاشي ها ي منصوره حسيني را پنجاه سال عقب تر از جريان هنر معاصر خوانده و به او استفاده از خط كوفي را توصيه كرده است.حسيني مي گويد؛ « پنجاه سال از تاريخ عقب بودم. تشويق ها و تقديرها و جايزه هايم با يك جمله كشته شده بود. حس بودنم مرده بود. همان شب در بازگشت از روي كارت پستالي كه به ديوار اتاقم بود و نام پنج تن بر آن چاپ شده بود خط را به كار گرفتم.»[10-ص21]




بهجت صدر (تولد 1303) در اراك به دنيا آمد و از سال 1309شمسي به همراه خانواده اش ساكن تهران مي شود به سال 1327 به دانشكده هنرهاي زيبا مي رود و سال1333 با رتبه اول در رشته نقاشي فارغ التحصيل مي شود. صدر به ياد مي آورد كه سال 1317شمسي معلم هنر او كه از پيروان مكتب كمال الملكي بود به او گفته بود كه استعداد نقاشي ندارد.[24-ص34] به سال 1335 به ايتاليا مي رود و وارد آكادمي هنرهاي زيباي ناپل مي شود. در بي ينال سوم تهران جايزه بزرگ سلطنتي را از آن خود مي كند. سال 1343 شروع به خلق كلاژهايش مي كند. سال1346 در آثارش از اشياء نظير پرده كركره استفاده مي كند. سعي او در ادامه بر اين بوده است كه ما به ازاي طبيعت بيروني را با الفباي نقاشي انتزاعي در هم بياميزد و به تصوير بكشد. بدين منظور رنگ سياه، رنگ مسلط و مطلوب نقاشي هايش مي شود و « با تراشيدنش بافت نهايي اثر را عريان مي كند. فضاي منفي كه با حركت دست و كاردك براي برداشتن غلظت رنگ روي بوم پديد مي آمد هنرمند را به كشف لايه هاي زيرين ناهمرنگ كه زير پوشش سياه پنهان بود مي رساند. جستجوي لايه هاي زيرين اثر شايد حاصل بينش درونگراي يك شرقي بود كه از نظر اجرا شباهت رفتاري با آثار هنرمندان آسيايي (مثلا ژاپن) مي يافت كه كمپوزيسيون اثر را با حركتي مطمئن و تجديد ناشدني فقط يكبار بر پرده مي آزمايند.» [24-ص20]
کلاژ/ پرده کرکره


ايران درودي از جمله نقاشاني است كه به مكتب سوررئاليسم( 16) گرايش دارد. درودي به سال 1315در شهر مشهد به دنيا آمد. نه ساله بود به همراه خانواده به تهران و سپس سال 1954ميلادي به فرانسه رفت و در دانشكده بوزار پاريس زير نظر « شاپلن ميدي» نقاشي را مي آموزد. اولين نمايشگاهش را سال 1958ميلادي در ميامي آمريكا برگزار مي كند. در پاريس با « سالوادر دالي» (1904- 1989م)- از بنيانگذاران مكتب سوررئاليسم در نقاشي وسينما- آشنا مي شود. درودي از دالي و نظر او در باره ي نقاشي هايش مي گويد؛ " سالوادر دالي برايم هميشه از قديسين بوده و هست. روزي مجله « كارفور» چاپ فرانسه را نشانش دادم كه نوشته بود؛ فضاي سوررئاليست ها به هم شباهت دارد، همچنانكه در آثار سوررئاليست درودي فضايي از « ماكس ارنست» يا دالي را مي توان ديد. دالي سخت خنديد و گفت؛ آنها تفاوت آفتاب و نورها را نمي بينند و تفاوت فرهنگ ها را نمي شناسند. نه! نقاشي شما شباهتي با آثار من ندارد. شما از فرهنگ ديگري سيراب مي شويد و كار من از فرهنگ اسپانيا، فرهنگ خون و شن نشأت مي گيرد. هر نقاش اگر نقاش باشد فقط به خودش شبيه است."[15-ص127] و هنوز درودي در آثارش پاي بند به مكتب
سوررئاليسم مانده است






درنهايت؛ نقاشي نوگراي ايران كه توسط پيشگاماني چون جليل ضياءپور، حسين كاظمي، جواد حميدي، احمد اسفندياري، محمد جوادي پور، شكوه رياضي، ماركو گريگوريان، محسن وزيري مقدم، عبداله عامري، هوشنگ پزشك نيا و بهمن محصص پايه ريزي شد در سال هاي بعد با نسل دوم نوگرايان به حيات خود ادامه داد. با آنكه در ابتداء با تلفيق صوري مكتب هاي غربي با عناصر تصويري ايراني گونه اي ناهمگون را پديد آوردند اما در ادامه و تلاش نسل هاي بعدي و در جريان بي ينال ها ي تهران به. جنبش «سقا خانه» و «نقاشي – خط» منجر شد.
-------------------------------------------------------
منابع
1) آژند،يعقوب؛ادبيات نوين ايران؛انتشارات امير كبير؛ تهرانِِ 1363.
2) آغداشلو،آيدين؛ازخوشي ها وحسرت ها؛ نشر فرهنگ معاصر ، تهران،1375.
3) آغداشلو،آيدين ؛ سال هاي آتش وبرف؛ نشركتاب سيامك؛ تهران،1378.
4) اتينگهاوزن، ريچاردواحسان يارشاطر؛اوج هاي درخشان هنر ايران؛ هرمز عبدالهي ورويين پاكباز؛نشريه آگه؛ تهران،1379.
5) پاكباز،رويين؛ دايره المعارف هنر؛ نشرفرهنگ معاصر؛ تهران 1378.
6) پاكباز ،رويين ؛نقاشي ايران از ديرباز تا امروز؛ نشر نارستان؛ تهران ،1379.
7) پاكباز،رويين؛هنر معاصر ايران؛ فصلنامه طاووس،تهران ،شماره يك، پاييز1378.
8) پاكباز،رويين و يعقوب امداديان ؛ به باغ همسفران ؛ نشرنظر و موزه هنرهاي معاصر ،تهران.؟.
9) پاكباز، رويين و يعقوب امداديان؛ پيشگامان هنرنوگراي ايران،محسن وزيري مقدم؛ انتشارات موزه
هنرهاي معاصر و موسسه توسعه هنرهاي تجسمي ؛ تهران ،1383.
10) پاكباز ،رويين و يعقوب امداديان؛ پيشگامان هنرنوگراي ايران ،منصوره حسيني ؛ انتشارات موزه هنرهاي معاصر و موسسه توسعه هنرهاي تجسمي ،تهران ،1382.
11) جهانبگلو،رامين؛ايران ومدرينته؛ مجموعه گفتگو؛حسين سامعي؛ نشر گفتار،تهران،چاپ دوم،1380.
12) حريري،ناصر؛ درباره هنروادبيات ؛ گفت وشنودي با جليل ضياءپور؛ نشر آويشن؛بابل؛1380.
13) خليلي،ناصرو استفان ورنويت؛ گرايشبه غرب ؛ پيام بهتاش؛ نشركارنگ،تهران ،1383.
14) دالوند،احمدرضا ؛جنبش نوپاي نقاشي ؛ نشريه گردون ،ويژه نامه هنر نقاشي ؛تهران ،بهار1370.
15) درودي، ايران ؛ درفاصله دونقطه ؛ نشرني ؛ تهران،چاپ دوم،1375.
16) رحيميان،هرمز؛ ادوار نثر فارسي ازمشروطيت تا سقوط سلطنت؛ انتشارات سمت؛تهران،1380.
17) رستگار،كاوه؛ نقاشي تقليد زيبايي هاي طبيعت، گفت وگو با حسين شيخ؛ كتاب؛ ژوزف اميل مولد و ديگران؛ به باغباني مي مانم در باغچه اش؛ بهزاد حاتم و ديگران،انتشارات وزارت فرهنگ وارشاداسلامي،تهران، 1381.
18) سركوهي، فرج ؛آيا تحولي در راه است، نشريه گردون ،ويژه نامه هنر نقاشي؛تهران ،بهار137.
19) ضياءپور جليل؛ سخن نوآركه نو را حلاوتي دگر است؛ فصلنامه هنر، تهران، شماره هفده، بهارو زمستان 1368.
20) فرزانه پور،ياسمن؛ زردآفتاب كرمان وآبي كاشي ها؛ نشريه اولين نمايشگاه بين المللي طراحي معاصر؛ تهران ، شماره 4 و 10 آذرماه 1378.
21) كاشفي ،جلال الدين؛ روند سبك هاي نو د رنگارگري ايران؛ فصلنامه هنر؛ تهران ،شماره 13، زمستان 1365وبهار1366.
22) گودرزي،مرتضي؛ جست وجوي هويت در نقاشي معاصر ايران ؛ انتشارات علمي و فرهنگي؛ تهران ،1380.
23) مجابي،جواد؛ پيشگامان نقاشي معاصرايران، نسل اول، نشر هنرايران، تهران ،1376.
24) مجابي،جواد و ديگران؛ پيشگامان هنر نوگراي ايران ، بهجت صدر؛ انتشارات موزه هنرهاي معاصر و موسسه توسعه هنرهاي تجسمي ؛تهران،1383.
25) موريزي، محسن؛ بي ينال هاي تهران؛ نشريه نقش، شماره 4، ويژه پنجمين دوسالانه نقاشي معاصرايران ،تهران،25مهر1379.
(26Selvaggi,Giuseppe؛Bahman Mohassess؛TREC edizioni pregiate؛Roma,Itali,1977.
--------------------------------------------------------

پی نوشت:
13) Conceptual Art يا هنر مفهومي، گرايش هنري اواخر دهه ي 1960 ميلادي مي باشد كه در آن مفهوم و تفكر هنرمند مهم جلوه مي كند نه شي ء هنري بدين منظور هنرمند به مدد مواد گوناگون و ناهمخوان همچون مقاله، عكس، نمودار، فيلم ويديويي و نيز از طريق زبان گفتاري ، انديشه ي خودشرا به مخاطب انتقال مي دهد. [5-ص403]
14) minimal Art يا حداقل گرايي، جنبش هنري دهه ي 1960ميلادي كه در ايالات متحده پديدآمد. هدف اين جنبش توضيح مجدد مسايلي چون فضا، فرم، مقياس و محدوده بود و در نتيجه هرگونه بيانگري و توهم بصري را نفي مي كرد. اينان روشي خردگرايانه در تركيب بندي به كار مي بردند، مجموعه اي از نظم ساده براساس اصول رياضي گونه كه به اثر هنري قابليت بسط و توسعه مي داد.[5-ص565]
15) Pop Art، از جنبش هاي هنري دهه ي1960ميلادي كه بر نوعي زيبايي شناسي همگاني تأكيدمي كند. هنرمندان اين جنبش عناصر تصويري شان را از فرهنگ شهري توده مردم و از آگهي هاي تبليغاتي، داستان هاي علمي، علايم متداول و اشياء روز مره و فيلم ها انتخاب مي كردند.
16) Surrealism يا هنر فراواقعگرايي. مكتب هنري كه در سال 1924 ميلادي پديد آمد. آنان در آثارشان به ذهن ناخودآگاه، خواب و رويا توجه نشان مي دادند و امور معقول و غير معقول را درهم آميخته ترسيم مي كردند تا واقعيتي جديد پديد آورند. اوج اين مكتب در دهه ي 1930 ميلادي بود.
---------------------------------------------------------