-
-
داشتم... میشدم
-
داشتم در یک فولکلور قدیمی زبان عسل است ترکی
سگک از کمربندت باز میکردم
دکمههای پیرهن سبزت را میگذاشتم---تا خودت
راه رفتنت را طوری پاورچین مینوشتم---که ندیدهام
لذت را طوری---که کاغذ خیس نشود
آتش را طوری---که نسوزیم
وقتی تمرین میخکوب میکردم---عکسی را که هر روزه---ازوبلاگی فکسنی
نیمخندی مرغوب نصیبم میکرد
چه به موقع چرتم را پاره کرد---ونگ ونگ این نوزاد
داشتم خنگ میشدم باز.
-
-
-
ابرها یا بخار
-
بخار که میکنیم---همه امکانها را---یکی یکی از ممکن میگیریم
خشتها را از بنا---بناها را از شهر
به ابرها میمانیم با ژستها و نرمی گذرامان
به ماشینها که دم به دم شکل عوض میکنند
به حرفها که بر زبان نیامده---دم کرده---از حواس میپرند
به لباسها که با مُد تب کرده رنگ عوض میکنند
به قولها و سوگندها که تا یادشان میرود ابر میشوند
به عشق که دیر یا زود---در بخار نفستنگی میگیرد
به شعر که بینفس در بخار نفسنفس میمیرد
بخار که میکنیم همه امکانها را---یکی یکی---از ممکن میمیریم
-
-
-
چا چا
-
شکلی از شکلک---دور
شانهها که نزدیک میشوند---دور
سرها که نزدیک---دور ایستاده درجا بزن
شکل دویدن بده کتف و دستها را---چاچا
کون مبارکت را به چپ به راست بچرخان
از اینهمه نفس که لرزیدیم---نم کردیم---نم پس نده
آویزان از زبان---شانه کج کن
دمی تکان بده---چاچا
ژستهای خوشگل عاشقانه بگیر
در چاردهم ماهی عاشق از هوای شکفته زیزفون و زوفا من و ائمهی اطهارم را
خیرمقدم بیا بیا کن
هوایی یکی یکی مرغهایم را از سی
درخت پشمک---صدایت را تنگ کن---به وقت زیبا
که شکر روییدهای از گور پدربزرگها
چا چا---با چارمی---میگذارمت---به حال رومی
-
بازی همین سه حرف بود---بیزا
بای همین دو حرف است---بیآ
بیا وقتی میآمد---نام زنی بر لبانش پسر شد
پسر شبیه آهویی از پشت کوههای سهند
خندخند نگاه کرد---خرامید در آغوش بابا
مادرش نپرسید چرا؟
چرا همین دو حرف است چاو
چا چا---با چارمی---میگذارمت---به حال رومی
-
-
-