آوازهای تانگ
کارل استين نيک
برگردان : رباب محب
بائي جوئي شاعرچيني در شعر« ديداری از معبد یونجو » (سال 807 ) عاشقان کوه را مالک کوهها قلمداد مي کند. جوئي اين شعر را به آقای «مو» فئودال تقديم کرده است.
استفن آوون در مجموعه مقالات « پايانه سده های ميانه چين » ( 1996) به بحث و بررسي شعر چين آنزمان و از جمله شعر آمده پرداخته است. به نظر اودر آن روزگار متوني چون « ديداری از معبد یونجو » بندرت شعر تلقي مي شده است. و آنچه که بائي در صدد گفتنش آمده، اينست که حتا اگر امروز کوه ها مالکي داشته باشند، اين مالکيت جاودانه نبوده و تملک از خواص کوه نيست،. شاعربرای تملک کوه شرط مي گذارد. شرط اودوست داشتن کوه است. بائي با نوشتن پيامي شاعرانه در واقع عمرش را از عمر آقای « مو» طولاني تر مي کند.
استفن آوون شعر قديم يا کلاسيک چين را مي شناسد. او در کتاب کم حجمش جريانات شعری دوره ای را که وی « تاگ ميانه » مي نامد (791-825) دنبال مي کند.از آنجائيکه اين کتاب کم حجم حاوی يک نظريه مهم است، همرديف کتاب قطورتری است که آوون ازاشعارپيشين دودمان تانگ تهيه و تنظيم کرده است. به نظر اوون شعرچين ايندوره هم به لحاظ فرم و هم به لحاظ محتوا تغييرات ريشه ای کرده است. در عين حفظ سنت، شکلي ازنو آفريني هم در جريان است. نگاه انسان ِ چين به فرد و فرديت متحول شده است.او از جمع مي گريزد. و شاعر ِ خوب آدم يک عجيب و غريب است. يک سوء تفاهم انساني است. نه مرد موفقي در جامعه. گرچه به ظاهر اغلب نويسندگان آنزمان کارمندان دولت بودند، اما گويا شغل مردان اهل قلم مانعي برای حس غربت و بيگانگي نبوده است.
لي يو زونگ يان يکي ديگر از شاعران آن عصرچين ، در اشعار کوتاه ونثرگونه – که در ان روزگار بسيارغيرمعمول بود – ازحس مالکيت زمين مي گويد. لي يو در « قصه کوتاه تپه غرب مرداب گومو» مي نويسد: " مرا به خود کشاند. پس خريدمش". تپه در مکاني دور از دسترس قرار دارد که پای آدميزاد به آنجا نمي رسد، اما اين مانع ميل خريد نيست. اساسأ خريدن يا نخريدن تپه چه اهميتي مي توانست داشته باشد. شاعر به هر حال مي توانست ازاين تپه دور افتاده لذت ببرد، بدون اينکه مالکش باشد. اما اينطور به نظر مي آيد که لذت و بهره شاعرانه نستب به اماکن طبيعي کافي نبوده است. شاعر تپه را مي خرد و اولين کاری که مي کند اينست که به کمک و همراهي دوستانش تپه را از علف هرز بزدايد و باسليقه خاص خود دور تپه را با سنگ و تخته سنگ مزين کند و بدين تريب هم « خصوصي » بودن تپه اش را به اطلاع همگان برساند، هم مُهر سليقه اش را بر تپه. و مسلمأ پيامد اين تلاش تبديل طبيعت به فرهنگ بود. و اين پروسه ای است که در متن رخ مي دهد. يعني شاعر قدم از مالکيت فراتر نهاده و به مالکيت ادبي مي رسد.
زيااوشان يانگ - از شاگردان قديمي آوون پرفسورديگری است که مطالعاتي شبيه پژوهش های آوون در پيرامون ادبيات چين کرده و نظراتش را در کتاب « دگرديسي فضای خصوصي : باغها و موتيف های شعرتانگ – سانگ» جمع آورده است. زيااوشان يانگ نگاه جالبي به عشق شاعران چيني به سنگ و کوه دارد. به نظر او« گرايش به سنگ » مد روز بود، که گاه به « سنگ – شيفتگي» مي انجاميد. عاشق تمام تلاشش را مي کرد تا باغ و کوه و تپه اش با ديوار های سنگي – با تخته سنگ هائي که فرم عجيب و غريب داشت ، مزين شود. تخته سنگ ها از فرسنگ ها راه دور تهيه و حمل مي شدتا در مکان های شخصي نصب شود. نزدعاشقان سنگ ظرافت ، نشانه زيبائي نبود، بلکه زشتي و زمختي و غير قابل استفاده بودن سنگ ملاک زيبائي بود.
نظرات زيااوشان يانگ و عشق به سنگ و داشتن کلکسيون های سنگي، از جانب بعضي از چين شناسان ِ بعد از او، برداشتي مبالغه آميز و نادرست تلقي شده است. طبعأ مواردی از عشق به سنگ تا حد ديوانگي وجود داشته است ، اما اساسأ به سنگ به عنوان يک شيء زمخت نگاه نمي شده و تنها دستمايه شعری شاعران بوده است. شعر مشغله درباريان و صاحب منصبان بود و فقط آنها بودند که وُسع جمع آوری سنگ ها و ايجاد مکان های شخصي را داشتندو به نظر آوون عامه مردم را در اين حکم نمي گنجيدند.
لي دِيو شاعر و مأمور دولت يکي از بزرگترين مالکان سنگ بود که وقت وپول هنگفتي را صرف ساختمان ويلائي اش در حومه ليويانگ کرد. اين ساختمان پايگاه ادبي دوران يانگ و سانگ بود. همانطور که امد لي دِيو مأمور دولت بود و اغلب مجبور بود که از سنگ ها و باغهايش دور باشد. سنگ مورد علاقه اش « تخته سنگ هشياری پس از مستي» سنگي بود که هنگام درد و نياز به آن پناه مي برد. لي دِيو باغ خانه اش راروی بلندی ساخته و از وارثانش خواسته بود که پس از مرگش از ان مراقبت و نگهداری کنند، اما چيزی نگذشت که پس از مرگ او 850 کلکسيون و باغش از هم پاشيد. اشعار لي دِيومملو از عشق به سنگهايش ودلتنگي و اشتياق ديدارسنگها ست.او همواره بران بود که حس مالکيش را در شعر و توسط شعر جاودانه کند و از باغي بنويسد که خود کمتر امکان استفاده از انرا داشت. ماليخوليای ِ شکست و شرح دوری و اشتياق ديدار، از مشخصه شعر چين آنزمان است.
آوون در کتاب« شعر چين ميانه» تاريخ ادبيات چين (827-860 )را بطور مفصل و ريشه ای بررسي مي کند. اين کتاب در 596 صفحه توسط نشر دانشگاه هاروارد انتشار يافته است. کتاب حاوی مجموعه مقالات جالبي است با بُعدی تخصصي که خواننده ناگزير بايد انرا با دقت مطالعه کند. نويسنده – خود – در عين نزديک بودن به متونش، پشت متن ايستاده و نظر مي دهد. به نظر آوون حس مالکيت ، نماينده قدرت و شيوه ای برای نشان دادن توانائي های فردی بشمارمي رفت. همانطور که زيااوشان يانگ نشان مي دهد، فرد برای ابراز وجود، باغهای شخصي و گلها وسنگ های عجيب و غريبش را به رخ ديگران مي کشيد. اما در اواخر دوران حکومت تانگ ديگر مرتاض فقير و بي چيز الگوی شاعر و نويسنده نيست و « مرتاض دوره ميانه » از آندست که بائي ِشاعر به ما معرفي مي کند: آدمي که از ديگران دوری مي کند و در باغ شخصي اش پناه مي گيرد ، جائي ميان مردم ندارد. بائي گوشه نشين دوره ميانه ( سال 829) از شهر فراری بود. شهرجای سياست نبوده. شهر مکاني بود برای مردمي که از زندگي اتنظاری نداشتند و به دنبال کسب مقام نبودند و نمي خواستند برای رسيدن به پست های بالای دولتي مسابقه دهند. و اينهمه را بائي برروی تپه دلنشينش در ليويانگ دريافته بود. اما خاصيت دوری از دربار و انتخاب شهرنشيني و نرسيدن به جاه و مقام، دور ماندن از توطئه های درباری بود.بائي جايگاه « ميانه ايش» را ارج مي نهاد. سختي و مشقتي در کار نبود.باريکه جقوقي داشت که کفاف زندگي ، جشن ها و مستي ها يش را مي داد.نزديکي ها که جانفرسا مي شد ، بائي به خانه اش مي رفت و درِ خانه اش را به رويش مي بست. کمي مست در خانه شخصي. بائي مستي زير سقف خانه اش را در شعری اينگونه وصف مي کند" فقط دختر همسايه است که مستي ام را مي بيند". گرچه بائي تأثير بسياری بر شاعران همعصر خود گذاشت ، اما او در اواخر دوران تانگ ديگر به نسل قديم چين تعلق داشت و بنا به گفته آوون حالا نوبت شاعر بزرگي چون لي شانگين رسيده بود.
آوون پنج فصل – حدود دويست صفحه کتابش را به لي شانگين اختصاص مي دهد. درعين اينکه آثار لي ازاشعار سمبوليک موج مي زند « ماده/ شيئ» بخش مهم آثاراوست . به نظر او « شيئ » هميشه آن نيست که در نظر مي افتد. ني اگر فقط يکي ني باشد بازهم شاعرانه است. «ني» يکي از «ماده يا اشياء» مورد علاقه لي شانگين بود. «ني» سمبلي برای معشوقه و يارمجبوب محسوب مي شد.علاوه براين آوون به ما ياد آوری مي کند که « ني» برای پيشگيری ازفرسايش کنار آب و آبراههاکاشته مي شد و تمام « ني » ها در شعرلزومأ نماد زن و معشوقه نبوده اند. اما نزد لي شانگين قامت معشوقه به قامت ني مي رسد.
چقدر شعر با زندگي روزمره همخواني دارد را بايد د ررابطه های شعری تفسير کرد. مسلمأ شاعران آنقدرها مست نبوده اند که در شعر. و نه آنقدرها غمگين و دلشکسته و حامل آرزوهای برباد رفته و عشق های شکست خورده و سنگهای دور. ونه آنقدرها مالک. آنچه مشخص است اينست که شاعران سالهای آخر حکومت تانگ ابزار زباني محدود و خاصی در اختيار داشته اند، اما به هر روی تلاش مي کردند تا تصاوير ذهني خود را گسترش دهند و مرزهای معمول را بشکنند.
ترانه ها اغلب از اشعار مرسوم روزگار الهام مي گرفتند. دختران جوان همگي فاحشگان درباری بودند و مردان جوان جامعه خود را وقف شعر و هنر مي کردند. ترانه ها شعر تلقي نمي شدند ، زيراکه به جهان سرگرمي ها و تفريح تعلق داشتند. اما به مرور زمان شعر بودن ترانه ها مورد قبول عام افتاد.
مشتاقان شعروادبيات چين که مي خواهند از« تانگ آخر» آوون قدمي فراتر روند وبا ترانه های چيني آشنائي پيدا کنند، مي توانند به کتاب « قدرت و کلکسيون : شعر و فرهنگ " هاوجيان جي " اتنشارات هاروارد در 398 صفحه ، نوشته آنا شيلدزمراجعه کنند. اين کتاب انتولوژی ترانه های سال 940 دوران حکومت "شو " که دوران شکوفائي فرهنگ چين پس از تانگ است، مي باشد. برخلاف آشوب های دوران پس از تانگ وعليرغم انتقادات فراوان، ترانه هائي که ريشه در تاريخ گذشته داشتند، با گذشت زمان بخش مهمي از سانگ شمالي سال 1000 مي شوند.
------------------------------------------------------
-
مقاله فوق در روزنامه سونسکا داگ بلادت به تاريخ هيجدهم جولای دوهزارو هفت در صفحه 8 بخش فرهنگ چاپ شده است.
- کارل استين نيک روزنامه نگار آزاد است.
اسامي :
Karl Steinick – Bai Juyi – Yunju – Mu – Stephen Owen – Liu Zongyuan – Gumu - Xiaoshan Yaung – Tang Song – Li Deyu – Luoyang – Li Shangyin-
Anna Shields- آ Haujian Ji – shu -