گرگ
بر سنگی خواب الود
میان کویری
گم شده د ر نقشه ی تن خویش
نشسته ام
گرگم
سرم رو به بالاست
زوزه می کشم
به سوی ما ه
به سوی مادر
به سوی ان پستان بزرگ پر رگ
که هرگز به دهان من نرسید
دامن گشادش را تکانی می د هد شب
پولک ستاره ها جا بجا می شوند
نمی ریزند
نمی افتند
راز دارند
چند ورق دارد ظلمت
چند ین هزار سال است
که هر شب بر سنگی می نشینم
آ سمان را می خوانم
پایان کجاست ؟
بالا بالا
بالا بکش ریسمان تن
گرگم
زوزه می کشم از درد
تنها رهایم کرده ای
بی رحم
حروف رابسیار پیش ازین
در سر انسان جا گذ ا شته ام .
-------------------------------------------------------------------------------------- ژیلا مساعد
سنگ نزنید
هر صفحه ی لخت کاغذ را
بر زانو می نشانم و با عشق لبا س می پوشانم
دوخته ام
بافته ا م
ریسیده ام
ریسیده ام
چمدان چمدان
بقچه بقچه
جز این هیچ نمی دا نستم
و نتوانستم
آزادم بگذارید
دراین اتاق کاهی
به تنها ئی ام خو کرده ام
دراین سیا ره ی مجنون
سنگ نزنید
تنم از کوه است
نمی افتم
نمی میرم
فوت نکنید
دود نمی شوم
نشسه ام بر سکویی که بوی خون می دهد
سفر هایم همه درین ا تاق بوده
نفرینم نکنید
اما به هیچ پیامبری دل نباختم
اعتماد نکردم
شا مه ام به بوی دروغ حساس است
وقتی که می وزید می لرزم
اما انقدر جاذ به ی زمین
زیر پایم زیاد میشود
که انگشتهایی نامریی
از سنگ بیرون زده نگاهم می دارند
باد مرانمی برد
در صخره حک شده ام
اقیانوس وحشت ر ا که به اتاقم ریختید
شش هایم نهنگ گونه شدند
نه غرق نمی شوم
آنقدردر این اتاق میمانم
تا روشن شوم.
زیلا مساعد
من در سال 1948 در یک بیمارستان زرتشتی در تهران به دنیا امدم
در یک خانواده ی ر وشنفکر و هنرمند بزرگ شدم
پدرم قاضی د اد گستری و شاعری غزل سر ا و سعدی گرا بود .مساعد تخلص شعری پدرم است وگرنه پدرم از استخر شیراز بود ونا م فامیلی من در اصل استخری است .
خواهرم مهوش شاعرو نقاش است
زاله خواهر بزرگم مترجم و نویسنده ادبیات کودکان است
ویکی از دوبرادرم نقاش .است.
من درا بتدا در دانشگاه جند ی شاپور و سپس در دانشگاه تربیت دببر د رس خوانده ام.
در سوئد یک دوره ی یک ساله روزنامه گاری را د ر دانشگاه گوتمبرگ گذراندم و یک ترم هم بر خورد فرهنگ ها را ر دانشگاه کارلستاد خوانده ام.
از سنین نو جو انی به نوشتن شعر و داستان های کو تاه پرداختم
فضای خانه ی ما مملو از شعر بود و مطالعه سرگرمی اصلی ما بود.
پدرم غزل هایش را برای ما درم می سرود و او را هد هد صدا می کرد
ما بچه ها با اشعا رپروین اعتصامی ایرج میرزا سیمین بهبها نی مشاعره می کردیم و مدام ا شعار مولانا حا فظ وسعدی را در خانه می شنیدیم اما من باشعر نو شروع کردم همین طور خواهرکوچک ترم مهوش.
اولین شعر من در مجله ی فردوسی چاپ شد به نام درختها و سپس در خوشه
ازمن هفت کتاب شعر به زبان فارسی چا شده است
1- غزالان چالاک خاطره درا یران 1986
2- یله بر کجا وه ی اندوه سوئد 1988
3- پنهان کننده گان آتش المان 1989
4- ماه و آن گاو ازلی سوئد 1993
5- پری زده گان سوئد 1996
6- سرخ جامه ای که منم سوئد 2000
7- اقلیم هشتم سوئد 2003
نثر
1- پنجره ای رو به خواب های قدیمی
2- ایشتار
3- طوفان
به زبان های دیگر
به زبان سوئدی
1- ماه و ان گاو ازلی 1997 دفتر شعر
2- هفت اقیانوس وحشی 2000
3- زیر رودخا نه بالشی هست 2005
به زبان اسپانیا یی 1989 مترجم فریده تبریزی
به زبان استونی 2004 ا نتو لوژی
به زبان انگلیسی 1996 انتولوژی محمد کیانوش
من در صفحات فرهنگی روزنامه های سوئد مقاله مینویسم و تا به حال تعداد57 م مقاله از من چاپ شده است
جوایز
درسال 1998 بورس ادبی گوستاو فرودینگ به من تعلق گرفت که برای اولین بار به شاعری غیر سوئدی داده شد
در سال 1999 جایزه ادبی سالیانه آ ب ف ABF را نیز دریافت نمودم
در سال 2001 شاعر ماه رادیوی سراسری سوئد شدم ک هررو زسر ساعت 12 ظهر شعری از من خوانده میشد.
من آزادم و خارج ا ز نام وتبار زندگی می کنم.
زیلا مساعد
شعرهای شما را می خوانم و دوست دارم.
من هم تلاش می کنم به فارسی بنویسم.