درباره يك نفر ، يك چيزی
موسوم به رامين جهانبگلو
از سری شعرهای (( شعرهای بچه های محل ))
تيرداد نصری
امروز
.............رامين جهانبگلو
..........................................ميخواست انقلاب مخملی وُ نر م بكند
......................................................................................من موا فقم !
نشست پشت تريبون خبرگان روزنامه ها و ُ رسا نا ت
و روضه روضه روضه كنا ن
از جهانبگلو هم.........اعتراف ساخت :
من
صد درصد ن
شرعن...... عرفن
----قانونن............مخالفم............هر چند
خودم نه تنهايی--- مخترع سر موضع هستی / نيستی......زنجير زنجيره ای وُ شبيه يه اين هستم
موضع رهبر كه مخالف است
با موضع رييس جمهور منتخب ما...........موافق دست دراز كردن برای چا ق سلامتی تا امريكا
ضمن عرض اراد ت
نامه نوشتند به خدايان آمريكا :
خدای شما با اين خدای ما هر دو خدا ی واحد وُ احدند
اگر قرار برا ين باشد كمونيست كشی......مجاهد كشی راه بيفتد
مرد كشی........زن كشي........جوان كشی
يهود كشی.... مسيحی كشی
كرد كشی ....آذری كشی
جنوبی........شمالی.......زابلی........خراسانی
موافقيم هميشه........و چرا نه؟
هيتلر و ُ ما.......تفاوتما ن........تعداد موی روی صورت ما ست
سبيل ِ كوتاه......و پشم صورت ما كيفيتن يكی !........كميتن متفاوت !
و اصل ؟...................هميشه : كيفيت.
وفرع ؟........................هميشه : كمييت.
و اصل ِ ((كيفييت ، از كمييت .......)) ؟؟ يعنی همان ! : رامين جهانبگلو !
نه خانم – نه اقا ! فقط رامين جهانبگلو !
البته
........من
شارعين آدم كشی به سبك هيچ مرام وُ مسلك وُ مذهب..............د قيق نميدا نيم
تكليف اين دو سه چند نفر رامين جهانبگلو
...................................................كه روز روشن را شب های تار ميبينند
د
...................................................ما را با مغزها ی مرد م بی عار ميبينند
چند ضربه ی شلاق ؟
ويا........جلوی ديوار.........چند تير خلاص ؟
ويا بفرستيم سعيد مرتضوی را برود سلول به ديدارش
................................................جنب سلول زهرا كاظمی ؟؟
چه روزگار غريبی ست
و شا يعه پشت شا يعه.........كه
فلا نی.......جناب محسنی اژه ا ی
از بس كه كشت ديروز
امروز.........خونی برا ی ريختن وُ نوشيد ن.............كه نماند هيچ
فردا ظرافت مخمل را نرم را گرم را چكنيم ؟
از پشت اين تريبون اما
با موضع صريح...........صريحن سريع
من......خد مت برادران و خواهران رسا نات منتخب ما عرض ميكنم امروز :
از دو سه ماه پيش ِ ديروز
تا چند ماه......وشايد چند سال بعد ِ فردا ،
ما
مدرك و ُ مدارك اصلی نه فرعی را
روميكنيم
و به پشتوانه ی حق و حساب غيب
هر چه نرم وُ....نرمی و...مخمل را
سفت وُ سخت
اين رو و ُ ان رو ميكنيم......
2/07/2006
-
-
-
-