چهار شعر از علیرضا زرین
--
دو شعر با دوست شاعرآمریکایی ام لی بلنتاینLee Ballentine
-
(1)
-
علیرضا زرین
-
قیچی بنفش
بغض گلویم را
در سحرگاهی تهی
الگو می بُرد
-
یک چکّه درد
در خونم تزریق می شود
-
من از فراز دکل سرخ
پرواز می کنم
تا باز شب فرا برسد
و گلبوته های عصر را بشکند
-
باید به تالار ارشاد بروم
که راههای صخره ای را اریب وار
طی می کند
و گلبرگ های مذاب خود را
بر دیوارها می چیند
-
طاق نصرت ِ زخمهای آبی
چارچوب پنجره ها را
طرح می ریزد
-
بگذار دخترانت برقصند
و امواج گیسوانشان
از پشتشان فرو بریزد
و تالار راخفه کند
نوازندگان، هرزه درایند
-
بگذار این دوره
از دست ِ شاخگانی
که پنجره ها را
با دود، مسدود کرده اند
حجم های ستارگان قبیح را
به فرار وا دارد
-
و سواری چوبین
بر دشت می گذرد
-
-
با دوست شاعرآمریکایی ام لی بلنتاین Lee Ballentine
-
(2)
-
علیرضا زرین
-
درخشش ِ تیغ ِ عتیقه
که پوستم را می شکافد
و برّاقی سوسک بزرگ
که زیر قطار رفت
برهان آن است که من
ذهنم را
به پسری دادم که سایۀ دختری داشت
دختر از گوشت گاو و اسباب مانیکور پر است
اوقاتش را به خم کردن مدالهای پولادی می گذراند
پوستش به نازکی می گراید
حتی رگهایش نازک و خوشبوست
-
علی، فرزانه را دوست دارد
اما آیا در جبهه نیز به او فکر خواهد کرد؟
فرزانه، حسین را دوست دارد.
آیا منتظر او خواهد شد تا از جنگ بر گردد؟
-
لب های علی مانند سیم ِ مسی نازک است
حلزون های یخ زده در مویش می درخشند
جفتگیری در ریشۀ مو
-
---------------------------------------------
-
"خون کودکان بر آسفالت خیابان
تنها بسان خون کودکان است بر آسفالت خیابان"
از پابلو نرودا
-
خنیای کودکان ِ نئواورلئان
-
علیرضا زرّین
-
و کشتار مردم در نئواورلئان،
تهران،
یا کوسوا
در سالهای 67، 68، 70، 73،
فقط همانند کشتار مردم است
در هر کجای دنیا
-
برای مرگ بی گناهان
تعبیری نیست،
اشاره ای نیست
تمثیلی نیست،
تدبیری نیست
آیا تدبیری نیست؟
-
تمام ابزار شعر را وانهادم
حتّی شعر را وانهادم
که شاعر را می کشتند
و شعر همچون آفتاب گمشده در آسمان نیویورک بود
و عبور هزاران هزار مور و ملخ
در چهار راههای رگ گرفتۀ شهر
و آسمانخراشهای دلهره و شتاب و قدرت و کبر
-
برای بی گناهان و معصومان عافیتی نیست
غریقان و خستگان،
تشنگان و گرسنگان،
تنهایان و پیران،
ناتوانمندان و بینوایان،
لشکر نومیدان،
لشکر عبود و عبادت،
قضا و قدر،
-
برای کودکان هراس زدۀ فقر و بیکسی،
برای کودکان زلزله و سیل و آتش و جنگ
برای کودکان بی امداد،
مددی نیست،
در انتظار می مانند،
در تاریکی ،
گرسنه و تنها می مانند،
در بوی تعفن ِ اجساد ِ باد کرده،
آبِ ماندۀ مسموم،
-
برای کودکان مدرسه نیست،
دوا نیست،
نان و آب نیست،
اسباب بازی نیست،
اما بمب ومین و نارنجک و توپ و تانک هست.
-
آغاز دفترم سپییدی بود
و انتهای آن سیاهی
و باز هم سیاهی.
-
تاریخ بردگی در آمریکا،
تاریخ برادران و خواهران،
مادران و پدران آفریقایی ام،
آفریقای بزرگ،
خاستگاه تمدّن انسان،
آفریقایی که در نئواورلئان
قتل و عام می شود،
مردمی که طعمۀ سوسمارند
مردمی که به آستانۀ آدمخواری
کشیده می شوند
کشتار، غارت، دزدی،
تجاوز، وحشیگری و بی ایمانی،
-
در نئواورلئان جاز می نوازند
ترومپت ها غوغا می کنند
گونه های لویی آرمسترانگ
به حجم زیبایی های جهان می افزایند
و پلیدی ها را می تارانند
و نت های آزادی و انسانیت را می پراکنند
در نئواورلئان ، همچون سومالی و چچن
همچون هند و روآندا،
کودکان ، هر شب و هر روز
مرگ را در آغوش می گیرند
-
بچه های دنیا،
بچه های بی کس دنیا ،
پایمال ستمکاران،
پایمال خونخواران و خیره سران،
پایمال دیوانگان قدرت و جاه و جلالی
که کاخهای پر شکوه شان
بر دوش نادانی و ناتوانی مردم قرار دارند
-
در نئواورلئان، آمریکا کهنه می شود
در نئواورلئان، آمریکا معنای کهنۀ خود را
هُجی می کند:
نژاد پرستی، سرکوب و فقر تهیدستان
-
"خون کودکان بر آسفالت خیابان
تنها بسان خون کودکان است بر آسفالت خیابان"،
و ویرانی عراق بسان ویرانی عراق،
کشتار زنجیره ای آزادیخواهان ایرانی
بسان کشتار زنجیره ای آزادیخواهان ایرانی
-
در نئواورلئان
مردم، گوشتِ مردگان خود را می خورند
در حالیکه کاندی رایس
در خیابانهای بوتیکهای درجه ی یک نیویورک
به خرید می رود
و سپس به بازی گلف می پردازد
رییس جمهور بازهم به استراحت و تفریح می گذراند
و معاون رییس جمهور
همچنان در مخفیگاه خود بسر می برد
-
9 سپتامبر 2005- در هواپیما بین نیویورک و دنور
چند ساعت پس از ملاقات و مصاحبه با شیرین عبادی در نیویورک
-
---------------------------------------------
-
زبان خیابان
-
علیرضا زرّین
-
زبان خیابان
درازای راه
استعاره ی چراغ قرمز
یا بر سر دوراهی
-
تصویر هیاهوی عبور
قافیه ی بوقها
و آهنگ جنبش و سرعت
و وزن توّقف صنعت
-
کلام بازار و کوچه
آغاز راه به فرهنگ رایج
پیوند پیاده روها به نامه
واژه ی ( ماشین )
--
-
-
Copyright © 2005 Ali Zarrin