بهروز نرو ! آقای وثوقی، بهروز عزیز این سومین نامه ایست که برایت می نویسم:نوشتم "آقای وثوقی" چون شما را هیچ نمی شناسم و نوشتم "بهروز عزیز" چون از وقتی یادم می آید ترا می شناسم.
Anonimo said... خوب می شد اگر لینک آن مصاحبه که بهروز وثوقی در آن گفته من هم مستثنی نیستم را هم می داید تا برای خواننده این نامه جای ابهام نماند. گمانم منظور شما متن مصاحبه ای است که از ایشان در سایت رادیو جُنگ صدا منتشر شده است. http://www.radiozamaneh.org/ravi/2007/07/post_110.html بهرحال مطلبی خواندنی بود و آدمی را به تفکر وا می دارد. موفق باشید. 8/9/07
چشمهایی که فکر می کنند said... خانم محترم! اگرچه بسیاری از آنچه گفتید با واقعیت امروز وطن مو نمیزند،ولی فکر نکنم وثوقی ها یا سعید راد ها فقط برای دوباره مطرح شدن به وطنشان بازگردند،همه از غربت خسته شده اند و به دنبال جرعه ای از حق طبیعی شان بر می گردند گرچه چیزی از آن حق را به آنها ندهند... 10/9/07
خوب می شد اگر لینک آن مصاحبه که بهروز وثوقی در آن گفته من هم مستثنی نیستم را هم می داید تا برای خواننده این نامه جای ابهام نماند. گمانم منظور شما متن مصاحبه ای است که از ایشان در سایت رادیو جُنگ صدا منتشر شده است.
http://www.radiozamaneh.org/ravi/2007/07/post_110.html
بهرحال مطلبی خواندنی بود و آدمی را به تفکر وا می دارد. موفق باشید.
8/9/07
خانم محترم!
اگرچه بسیاری از آنچه گفتید با واقعیت امروز وطن مو نمیزند،ولی فکر نکنم وثوقی ها یا سعید راد ها فقط برای دوباره مطرح شدن به وطنشان بازگردند،همه از غربت خسته شده اند و به دنبال جرعه ای از حق طبیعی شان بر می گردند گرچه چیزی از آن حق را به آنها ندهند...
10/9/07
موج از حقيقت گهر بحر غافل است/حادث چگونه درك نمايد قديم را
10/9/07