جمعه
زندگی‌نامه/ چهره خانه (قسمت اول) دکتر اسماعیل نوری‌علا
دو ماه ديگر قرار است از مرز 64 و 65 سالگی بگذرم در حاليکه نيمی از عمر را در زادگاهم و نيمی ديگر را در سرزمين هائی که رفته رفته وطنم شدند گذرانده ام. اين روزها، صبحگاهان، هنوز ديده از خواب دوشين نشسته، در آينهء روبرويم سپيدمومردی را می بينم
ادامه مطلب

برچسب‌ها: , ,

3 Comments:
Anonymous ناشناس said...
dorood
azize del sepas az ersale maile be meine inbox .
ali az esfahan

Anonymous ناشناس said...
ممنون دکتر نوری علا که ما را در خاطراتی که به اين شيرينی نوشته ای شريک کرده ای. بی صبرانه منتظر بقيهء اين نوشته جالب می نشينم

مرتضی خاکباز

Anonymous ناشناس said...
با سلام
امشب ، تصادفن به سایت اثر سری زدم و چون تعریف شما را از
برادرم شنیده بودم ، کنجکاو به خواندن مطالب شما شدم.
چه زیبا خاطرات گذشته تان را نوشته ای.
خدا مادرتان را بیامرزد و برای شما و خانواده ،آرزوی سلامتی
می کنم.
با سپاس
شیرین

ارسال یک نظر

خواننده‌ی گرامی،
نظر شما پس از بررسی منتشر می شود.
نظرهایی که بدون اسم و ایمیل نویسنده باشند، منتشر نخواهند شد.

Webhosting kostenlos testen!
Webhosting preiswert - inkl. Joomla!