دوشنبه
Kawabata Yasunari auf Persisch

تحلیل دو داستان کوتاه بازیافته و ماه در آب ´
اثر یاسوناری کاواباتا
رویا فتح‌اله‌ زاده

یاسوناری کاواباتا
ياسوناری كاواباتا در اوکازای ژاپن به دنیا آمد. کاواباتا در سال 1920 مطالعات ادبی خود را در دانشگاه امپراتوری توكيو آغاز كرد و در سال 1924 از آن‎جا فارغ‎التحصيل شد.
كاواباتا وقتی در سال 1931 ازدواج كرد، ساكن پايتخت سامورايی‌ها يعنی «كاماكورا» در شمال توكيو شد و زمستان‎ها را در «زوشي» می‌گذراند. در طول جنگ دوم جهانی كاواباتا بی‌طرف ماند و مشغول مطالعه‎ی رمان قرن يازدهمی ژاپن يعنی «افسانه‎های گِجي» شد. در دهه‎ی شصت كاواباتا سفری به امریکا کرد و با دانشگاههای آنجا آشناشد. او در سالهای آخر عمرش مشغول فعالیتهای اجتماعی شد که از آن جمله می توان امضای متنی که در مورد انقلاب فرهنگی چین همراه با یوکیو میشیما و دوستان نویسنده اش تدوین شده بود نام برد. او كه سال‎ها از ضعف جسمانی شديد رنج می‌برد، در شانزدهم آوريل 1972، دو سال پس از خودكشی ميشيما، در زوشی با گاز به زندگی خود پايان داد... بدون هيچ يادداشتي.
کاواباتا نویسنده ای ست که به فرهنگ کشور خود وفادار است. علاقه او به فرهنگ شرقی-ژاپنی و بودیسم در داستانهایش مشهود است . در دو داستان کوتاه بازیافته (1946) و ماه در آب(1953) از مجموعه داستان رقصنده ایزو خواننده با انواع اسامی که همه مراسمهای مذهبی ویژه مردم ژاپن هستند آشنا می شود .علاقه او به ادیان شرقی و بودیسم نیز در داستان ماه در آب با تاکید بر آینه همخوانی دارد، زیرا آینه شیئی مقدس در اندیشه مذاهب شرقی و اساطیر ژاپنی است .
از سویی تاثیر جنگ جهانی دوم و حمله امریکا به ژاپن در داستانهای کاواباتا به ویژه در دو داستان کوتاه بازیافته و ماه در آب مشهود است .
هر جنگی بسته به ابعادش ممکن است زندگی انسانها را دستخوش تغییرات کند اما این تغییرات به طور عمده سمت و سویی منفی دارد. تحقیقات مختلف توسط جامعه شناسان بیانگر تاثیر جنگ در وضعیت روانی و روحی افراد است . به طوری که سالها این اثر در ذهن مردم به جا می ماند.
اما اثرات سوء حمله امریکا به ژاپن و بمباران هسته ای شهرهای هیروشیما و ناکازاکی تا نسلها در ژاپن باقی ماند. در پي اين انفجار هزاران نفر جان خود را از دست دادند.بسياري از افرادی كه از انفجار اوليه جان سالم بدر برده بودند بعد ها در معرض ناراحتيهاي جسمي وروحي جبران ناپذيري قرار گرفتندو عده اي نيز در اثر اين خسارت ها جان سپردند.هنوز هم نه تنها هيروشيما,ناكازاكي و ژاپن بلكه كل بشريت از اين فاجعه هولناك واثار مخرب ان رنج مي برد.
پس از جنگ یأس و ناامیدی باعث خودکشی های فراوان شد و تولد کودکان ناقص به دلیل بمبهای هسته ای تا نسلها گریبان گیر مردم ژاپن بود. کاواباتا بعنوان نویسنده ای حساس نسبت به محیط اطرافش مشقات و مسائل مردم را در جنگ و بس از جنگ به صورت داستان اما با ظرافت و لطافتی زیبا نشان می دهد.
داستانهای وی از تاثیر جنگ به دور نمانده ، موضوع دو داستان بازیافته و ماه در آب در فضای جنگ یا پس از آن اتفاق می افتد .اما جالبتر اینکه او عشق را همراه با جنگ و مرگ نشان می دهد و در این میان از فرهنگ و ادیان شرقی و اساطیر ژاپنی نیز کمک می جوید.

خلاصه داستان بازیافته
داستان کوتاه بازیافته مربوط به زمانی ست که دو ماه از جنگ گذشته و درباره یوزو و فوجیکو (دختری زیبا) ست .آنها قبل از جنگ به هم علاقمند بودند و به مرور دوستی عمیقی بین شان ایجاد می شد، اما با شروع جنگ از هم جدا می شوند . پس از جدایی شرایط بحرانی جنگ ،مرگهای متمادی و دشواریهای زندگی در چنین شرایط طاقت فرسایی عشق آنها را نسبت به هم کمرنگ می کند. اما پس از مدتها در جشنواره ای در معبد هاشیمان- خدای جنگ- یکدیگر را می بینند و احساس قدیمی شان زنده می شود. یوزو در حال مشاهده رقصهای محلی و مذهبی و دعای مردم برای صلح و دوستی، ناگهان فوجیکو را از دور می بیند، به سرعت از میان جمعیت عبور می کند و به فوجیکو می رسد، هر دو متعجب از این دیدار دوباره شروع به صحبت از زندگی شان پس از جدایی می کنند.فوجیکو که هنوز ازدواج نکرده می فهمد، یوزو همسر و بچه هایش را به دلیل سوختن خانه شان در جنگ به کوهستانی دور برده تا در امان باشند،همین حسادت فوجیکو را برمی انگیزد اما مجبور است به این شرایط عادت کند.آنها با لذت از خاطرات گذشته حرف می زنند و مسیری را با هم طی می کنند ،یوزو میلی به بازگشت ندارد و مدام حس می کند «خودش و این زن را بازیافته» و داستان اینگونه به پایان می رسد« یوزو (از شدت خستگی) از تل آوار پایین آمد و به سمت آلونک ها رفت، آلونک هایی که هیچ پنجره ای نداشتند. نزدیک که می شد، صدای شکستن خرده های چوب را زیر پاهایش می شنید»

تحلیل داستان بازیافته
داستان درمورد سرنوشت یک عشق در روزهای جنگ است، اینکه چطور در هنگام ویرانی شهرها و خانه ها عشقهای بسیاری نیز دچار سرنوشت جدایی و ویرانی می شوند. نکته جالب تاکید بر کلمه بازیافته است، پس از جنگ همه چیز دوباره ساخته می شود و کاواباتا احیا شدن عشقها و احساسهارا نیز نشان می دهد. اگر موضوع داستان شکل گیری یک دوستی پس از جنگ بود به اندازه اینکه دوستی از دست رفته ای در جنگ، پس از جنگ دوباره احیا شود جالب نمی شد.
فوجیکو و یوزو با دیدن یکدیگراز شرایط ناامیدکننده جنگ رها می شوند و احساس تولدی دیگر می کنند.
« بعد از شکست در جنگ ،در حقیقت زندگی آستوجی یوزو با دیدن فوجیکو شروعی تازه یافته بود» (ص 109)
در نظر کاواباتا جنگ می تواند زندگی انسان را آن قدر دگرگون کند که حدفاصل گذشته و حال وی باشد.
«چه اعجاب بزرگی این که با چشمان خود پیوستگی گذشته و حال را ببینی و آن چیزی که گذشته و حال این مرد را از هم جدا کرده بود،جنگ بود» (ص109)

در ادامه داستان دوباره به این موضوع اشاره می کند« در جریان جنگ تمام تعهداتش را نسبت به این زن فراموش کرده بود. این که از هم جدا شوند و یک رابطه ی دردآور را قطع کنند،تنها باید با گذر زمان توجیه می شدند.تعهد اخلاقی و رشته نامرئی که میان این زن و مرد وجود داشت همه چیز با طوفان وحشت ناک جنگ ناپدید شد» (ص 117)

بسیاری کاواباتا را نویسنده ای می دانند که به اسطوره ها و تقدس های کشورش و ادیان مشرق زمین احترام می گذارد و داستانهای او نیز سرشار از چنین دیدگاهی ست . در داستان بازیافته تعریف مراسم دعا و مناجات برای هاشیمان – خدای جنگ - نشاندهنده پیوند ذهنی کاواباتا با اسطوره های ژاپنی است. او در شریاط فعلی جنگ از اسطوره ای قدیمی و مراسمهای سنتی نام می برد و می کوشد پیوندی میان شرایط جنگ و اسطوره جنگ برقرار کند همزمان نیز ماجرای دو دلداده را شرح می دهد.در اساطیر در مورد هاچیمان آمده است :
«میناموتو-نو-یوشی ئی ، از قدیمی ترین روسای قبایل میناموتورا هاچیمان تارو( هاشیمان تارو) یا خدای جنگ است و نام بودایی آن نیز هاچیمان دای بوداتسو است . میناموتونو یوشی ئی از جنگجویان و رهبرانی ست که قبایل شمال هونشو را به اطاعت واداشت و سرزمین آنها را بر قلمرو امپراطوری افزود . او جنگجویی شجاع و زیرک بود. در روایتی می گویند او بود که با دیدار پرواز ناگهانی و دسته جمعی غازهای وحشی از نهانگاه روش تهاجمی ناگهانی و برق آسا را ابداع کرد و سرانجام مانند غالب جنگجویان بزرگ تایرا و میناموتو در آخر عمر عزلت گزید و کاهن شد.» 1
نویسنده کتاب رقصنده ایزو اینطور مراسم را تعریف می کند
« توجهش به کارت پستال یکی از دوستانش از کاماکورا جلب شد که جشنواره ای را در معبد هاشیمان در زوروگوآکا نشان می داد . مردم معتقدند حداقل امیدوارند در این جشنواره که مناجات های سامنتوی شاعر را می خوانند،هاشیمان دوباره زندگی شان را احیا کند»(ص111)
او جزئیاتی از مراسم را شرح می دهد و به تدریج انواع رقصهای مذهبی را که در ژاپن مرسوم است نام می برد.
« توسل به آداب و رسوم و شیوه ی زندگی قبل از جنگ حتا در رفتار زنها هم کاملاً مشهود بود. در عوض لباسهای مخصوص رقص با رنگهای تیره شان همچنان وقار خاص خود را حفظ می کردند.رقص اورایازو، رقص الهه شی شی، الهه شیزوکا و رقص ستایش گلها تمام این نشانه های ژاپنی که از مدت ها پیش فراموش شده بودند در سینه ی یوزو مانند نوای فلوت طنین می انداختند» (ص112)
از سویی توجه او به طبیعت و جانوران نیز تحت تاثیر ادیان شرقی مانند کنفوسیوس و بودیسم است زیرا از مباحث مهم در دین کنفوسیوس احترام و تقدس به طبیعت و از قوانین مهم بودا آزار نرساندن به جانوران است. در پنج فرمان مربوط به اخلاق منفی در آیین بودا اولین مورد این است که « موجود زنده،حتی حیوانات را نباید کشت»2
اما آنچه تفکر کاواباتا را می سازد انطباق دین بودا با افکار ژاپنی ست ، گفته می شود بودیسم در ژاپن تحت تاثیر فرهنگ مردم آنجا تغییراتی کرده و با آن سازش یافته ؛ در مورد تقدس طبیعت « دین بودا به استمرار اشیاء و موجودات معتقد است که موجب پیدایش اصل رنج همگانی می شود. به عکس طرز تفکر ژاپن نمایش دائمی و متغیر طبیعت را تحسین می کند و زیبایی درخت گوجه و گیلاس و قشنگی پرتو اشعه ماه و زیبایی برگهای کاج وی را خرسند می کند» 2
در داستان بازیافته می خوانیم «یوزو به سمت کاج های بلند خیابان واکایاما نظر انداخت و تحت تاثیر آهنگ موزون فصلها قرار گرفت که کوهستان اطراف را در برگرفته بود. در توکیوی ویران شده از آتش جنگ،مردم بیشتر ترجیح می دادند روزگارشان را بدون توجه به آهنگ موزون طبیعت اطراف بگذرانند. کاجهای خشکیده که گویی رنگ یک بیماری شوم را به خود گرفته بودند به این طرف و آن طرف خم می شدند، اما در کوهستان تقریباً درختان زنده و شاداب مانده بودند» (ص 110)

داستان ماه در آب
خلاصه داستان ماه در آب
در دوران جنگ و تخلیه شهرهای ژاپن کیوکو(زنی زیبا و جوان) وهمسرش خانه خود را ترک می کنند و به منطقه ای دیگر می روند اما در این میان شوهرش بیمار و به بستر می افتد. شوهر نمی توانست از تخت بیرون بیاید بنابراین کیوکو تصمیم می گیرد دنیای بیرون را در آینه به او نشان دهد. آینه ای زیبا به دستش می دهد و از آن پس مرد با آینه از تماشای دنیای بیرون لذت می برد. پس از مدتی شوهر بدلیل بیماری سل فوت می کند و کیوکو ماهها بعد با مردی دیگر ازدواج می کند. کیوکو در روزهای ماه عسل با شوهر دوم مدام یاد خاطراتش با همسر اول می افتد.اینکه چگونه شوهراولش روزهای آخر ضعیف شده بود و نمی توانست آینه بزرگ را بدست بگیرد و او آینه ای کوچک برایش خرید. آن روزها خودش نیز با آینه به اطراف نگاه می گرد و بتدریج فهمید که جهان در آینه زیباتر است و دنیای درون آینه دنیایی متفاوت از دینای بیرون و واقعی ست. آینه برایش وسیله مقدس و جادویی شده بود.
او با همسر جدیدش زندگی خوبی دارد اما مدام به خاطراتش با همسر سابقش فکر می کند. در آخر داستان کیوکو با وجود اینکه باردار است تصمیم می گیرد به خانه ای که قبلاً با همسر اولش زندگی می کرد برود.به تنهایی به آنجا سفر می کند و می بیند که افراد جدید در آن زندگی می کنند او به پنجره خانه نگاه می کند و با خود زمزمه می کند:« اگر بچه شبیه شما باشد من چه کنم ؟ خودش از اینکه این جمله را به زبان آورده بود تعجب کرد و بعد با احساسی از جنس گرما و عشق از همانجا برگشت».

تحلیل داستان ماه در آب
داستان ماه در آب نیز مربوط به دوران جنگ و ماجرای بیماری شوهر کیوکو در زمان تخلیه شهرهای ژاپن است.
« جنگ از راه رسیده بود.مجبور بودند شهر را تخلیه کنند و بعد مرد بیمار شد.» (ص137)
در جای دیگر داستان از فرستادن اجباری مردها به جنگ سخن می گوید و باز هم شرایط جنگ و مشقات آن را به خواننده نشان می دهد:
« این مرد از زمان ازدواج شان تقریباً همیشه بیمار بود. او حتا وقتی رفتن به جنگ، اجباری بود، به جبهه نرفته بود. کمی قبل از پایان جنگ، مجبور به کار خاک برداری از یک زمین نیروی هوایی شد. اما این کار چند روزه او را به شدت ناتوان ساخت. قبل از پایان جنگ چند روزی سرحال آمد ولی بازهم نمی توانست روی پاهایش بایستد» (ص143)
بمباران های پی در پی باعث سوختن و ویرانی خانه ها شد و مردم را مجبور به ترک خانه ها کرد. این حادثه در داستان بازیافته نیز وجود داشت و حالا دوباره از آن یاد می شود.
« به خاطر بمباران های پی در پی آنها تقریباً تمام وسایلشان را از قبل فرستاده بودند و بعد شهر را ترک کردند. چون خانه ای که آنها اول ازدواج در آن زندگی می کردند کاملاً در آتش سوخته بود بنابراین اتاقی از یکی از دوستان کیوکو اجاره کردند»(ص143)
همانطور که در تحلیل داستان بازیافته گفته شد کاواباتا پیوندی درونی با فرهنگ ژاپنی و ادیان شرقی دارد. داستان ماه در آب نیز با مرکز توجه قرار دادن آینه به عنوان شیئی مقدس نزد ژاپنی ها باورهای کاواباتا را باردیگر نمایان می کند.
گفته اند:« آینه یکی از نشانه های مقدس و یکی از هدایایی است که آن را از اسمان به زمین آورده اند و بعدها از نشانه های امپراطوری شد .مثل های مربوط به آینه در فرهنگ ژاپن از اساطیر این دیار متأثر است. ضرب المثلی ژاپنی می گوید: آینه ی تیره نشان روح پلید است» و مثلی دیگر می گوید شمشیر روح سامورای و اینه جان زن است» ... در افسانه های ژاپنی روایت می شود: پدری در سفر به کیوتو برای همسر مهربان و زیبای خود آینه ای با قاب فلز خرید که در پشت آن نماد طول عمر و پیوند ازدواج ابدی یعنی یک جفت درنا و درخت کاجی کنده کاری شده بود... زن که تا به حال آینه ندیده بود تصویر زیبای خود را به آغوش کشید .سالها گذشت و زن دختری به دنیا آورد که در زیبایی مانند مادر بود. دختر با مادرش بسیار مهربان بود تا اینکه مادر بیمار و به بستر افتاد و دختر را اندوهگین کرد.مادر که خود را رفتنی می دانست دختر را صدا کرد و بسته کوچکی به او داد و از او خواست که در سخت ترین روزهای تنهایی آن را بگشاید و از تنهایی رهایی یابد. مادر درگذشت و دختر تنها ماند.اما روزی بسته مادر را باز کرد وبا حیرت هدیه مادر را دید که همان آینه بود دختر در آینه نگاه کرد و با تعجب مادرش را در آن دید که همراه او اشک می ریخت و با او لبخند می زد»4
بنابراین آینه در افسانه ها و اسطوره های ژاپنی از جایگاه والایی برخوردار است. کاواباتا در داستان ماه در آب از تقدس آینه استفاده کرده است. در این داستان دید اسطوره ای کاواباتا به آینه نمایان می شود او در جریان داستان دلیل تقدس آینه را نشان می دهد.
« زن جوان از شکوه دنیای منعکس شده در آینه غرق در هیجان می شد. تا آن موقع آینه برای او یک وسیله آرایش بود، یا وسیله ای برای دیدن موهای پشت سرش که شانه می خورد. اما بعد، این وسیله دری به روی دنیای جدید را برای مرد بیمار بازکرده بود.» (ص142)
ادامه می دهد:« کیوکو معمولاً شبها بر بالین شوهرش بیدار می نشست و هر دوی آنها نگاهشان را در آینه غرق می کردند تا دنیای تازه کشف شده را با هم تقسیم کنند . بعد از مدتی او موفق شد دنیای آینه و دنیایی که چشمانش در واقعیت می دید را از هم جدا کند... دنیایی که آینه دوباره خلق می کرد دنیای حقیقی را هم تحت تاثیر خود قرار می داد» (ص142)
« این آینه می تواند یک چشم باشد،مگر نه؟ کیوکو خیلی دوست داشت آن آینه را چشم عشق شان بنامد.درختان آینه نسبت به درختان حقیقی بسیار سرسبزتر و شاداب تر به نظر می رسیدند و گلهای یاس،سفیدی خیره کننده ای داشتند»ص143)

پی نوشت
آشنایی با ادیان چین و ژاپن ، صفحه 110
آشنایی با ادیان هند، صفحه 109
آشنایی با ادیان چین و ژاپن، صفحه 90
همان ،صفحه 97 و 98

منابع
1 ایزدپناه ،مهرداد،آشنایی با ادیان چین و ژاپن،انتشارات محور،1381
2. ایزدپناه ،مهرداد،آشنایی با ادیان هند،انتشارات محور،1381
3.کاواباتا،یاسوناری، رقصنده ایزو،مترجم رویا طیبی،نشر شهر خورشید،1386
--

-

-

0 Comments:

ارسال یک نظر

خواننده‌ی گرامی،
نظر شما پس از بررسی منتشر می شود.
نظرهایی که بدون اسم و ایمیل نویسنده باشند، منتشر نخواهند شد.

Webhosting kostenlos testen!
Webhosting preiswert - inkl. Joomla!