Ziba Karbassi
-
اینجا به ساعتِ نیست... آبیست
زیبا کرباسی
برای شنیدن شعر با صدای شاعر اینجا را کلیک کنید
-
با انگشتم پوست پرتقالی را میخواندم
مینوشتم "مَردُم" و
با گریه میخواند "من از آنها نیستم بوی توتون و چرم بدهم"
و........
و.......
و.......
و........
و.......
و........
و........
توی رحم کودکم آتش میگرفت
"مردان" جوراب سرخم را با زور از پا میکند
پشت گوش خوابیدهام خونی میشد.
و هنوز اینجا به وقت کتان برف است
و هنوز ساز عاشق های شهرم از پستان من شیر میخورد
با آنهایی که بودند
آمدند
آمده شدند
آورده شدند تا جای ناخن و مویی از من را پر کنند پیاله پر کن
ساعتی که روی قفل میچرخید
پرید
تاک.
اینجا به ساعتِ نیست... آبیست .-
-
-
-
بهسوی آرشیو آثار زیبا کرباسی در اثر--