لات متفکر ترانهی زیرزمینی!
شاهرخ رئیسی
«شاهین نجفی وقتی بر
روی صحنه ترانهای رپ اجرا میکند، شاهین نجفی نیست. یک تیپ خاص است. یک «لات با مرام»
که با زبان لاتی ترانه میخواند. قابل قیاس با تام ویتس که با کلاه کارگری و لباس ژولیده
و بطریی ویسکی، بر روی سن نه تام ویتس بلکه یک کارگر لاابالی و بی کلاس است. یک کارگر/شاعر
است. زیبایی شناسیی این تیپها در عرصهی سینگر سونگ رایتینگ مدرن برای خودش مبحثی
جدا و جدی است. یک تفاوت عمدهی نجفی با نامجو در همین اصل مهم است. نجفی روی سن نجفی
نیست. اما نامجو نامجو است.
نجفی یک لات متفکر است. این تضاد راز تاثیر و گیراییی
بسیاری از ترانههای اوست بر قشری وسیع از عوام و خواص.»
-
درین روزها از برخی نویسندگان اظهار نظرهایی
درباره ی ترانه ی نقی اثر ترانهسرای رپ معاصر، شاهین نجفی شنیده و خواندم که متعجبم
کرده است!
مسلم است که من به حق آزادیی بیان انتقاد این عزیزان
احترام می گذارم اما از یک نویسنده جدی انتظار می رود قبل از داوری و صدور حکم, کمی
درباره ی زیبایی شناسی(در واقع ضد استتیک) رپ مطالعه کند. ترانهی رپ در همه جای جهان
اغلب صریح و زشت و زننده است. در رپ تشبیه و استعاره به روش متداول وجود ندارد. پشت
سر این زشتی و زنندگی تفکر و فلسفه خاص خودش نهفته است. در عین حال زبان رپ شاهین نجفی
«زبان محاوره جوانان» است. رسیدن به زبان جوانان و به کار بردن آن در فرم و حالت «عامیانه»
وقتی درست به کار رود کاری بسیار سخت است(قابل قیاس با زبان فاخر و کلاسیک نیست) و
تضادی درش هست که یکی از هدفهای این استیل و سبک است. یک رپر با استیل «لاتی» و زبان
محاوره جوانان، مسائلی را در ترانههایش مطرح و به چالش می کشد که صدها کلاسیک خوان
شسته رفتهی کراواتی یا آهنگسازان روشنفکر از عهدهشان برنمی آید. در رپ فحش بخشی جدایی
ناپذیر از زبان است. رَپِر فحش را به کار می برد و در دل تضادها با سویهی مستبدانهی
آن ها می جنگد. با فحش به جنگ دنیای ارزشیی پس آن فحش می رود. مثلن با فحشها و کلمات
سکسیستی به جنگ نظام «ناموس پرستی» می رود و نشان می دهد که همین مدعیان ناموس از همه
«بی ناموس« ترند. حال ابلهانه است که یک منتقد بیاید و خرده بگیرد که چرا یک رپخوان
کلمات جنسی/ناموسیی چاله میدان را به کار می برید! آنکه در رپ به دنبال شاعرانگیی
متداول یا ظرافتهای ادبی و اصول مدنی باشد، بی شک سرخورده و مایوس خواهد شد.
خوانندهای چون شاهین نجفی وقتی بر روی صحنه ترانهای
رپ اجرا میکند، شاهین نجفی نیست. نجفیی خواننده یک تیپ خاص است. یک «لات با مرام»
که با زبان لاتی ترانه میخواند. قابل قیاس با تام ویتس که با کلاه کارگری و لباس ژولیده
و بطریی ویسکی، بر روی سن نه تام ویتس بلکه یک کارگر لاابالی و بی کلاس است .یک کارگر/شاعر
است.. زیبایی شناسیی این تیپها در عرصهی سینگر سونگ رایتینگ مدرن برای خودش مبحثی
جدا و جدی است. یک تفاوت عمدهی نجفی با نامجو در همین اصل مهم است. نجفی روی سن نجفی
نیست. اما نامجو نامجو است.
نجفی یک لات متفکر است. این تضاد راز تاثیر و گیراییی
بسیاری از ترانههای اوست بر قشری وسیع از عوام و خواص. در محیط کنزرواتیک و بسته و خشک اندیش ایران ما کمتر شاهد چنین تجربه
ای بودیم. تجربهی این تیپها و فیگورهای متضاد البته در غرب سابقهی چند صد ساله دارد.
از اولین این تیپهای متضاد در دنیای مدرن ولگرد/فیلسوف بودلر است. از ولگرد/فیلسوف
بودلر تا کلاه کارگریی تام ویتس، در دنیای غرب می توان ده ها مثال از ده ها هنرمند
پیشرو و آوانگارد اینچنینی زد. من به شخصه در تاریخ هنرمان «لات متفکر» سراغ ندارم.
این تیپ اریجینال ساخته و پرداختهی نجفی است و یکدستیی خیره کننده ای با زبان ترانه
ها دارد . این تیپ دوگانه(لات/متفکر) با این زبان خاص خودش، امکان و تواناییی بیان
دردها، پرسشها و معضلاتی را دارد که از عهدهی بسیاری از ترانه خوانان رسمی با زبان
فخیم ادبی و ظاهری مودب و مدنی برنمی آید.
تیپ لات/متفکر نجفی موقع خواندن ترانه قابل قیاس
است با اول شخص مفرد در یک داستان که از زبان یک لات روایت می شود. مثلن داستانی از
هدایت می خوانیم که از زبان اول شخص مفرد روایت می شود و راوی یک« لات با مرام» است.
پر واضح است که زبان و افکار این روای، به طور دقیق زبان و افکار هدایت نیست. این زبان
و این افکار منطقی خاص خودش دارد در جهان آن اثر. همینگونه هم ترانههای نجفی هستند.
خوشبختانه در دنیای امروز همه آرنولد شوئنبرگ نیستند
و قرار هم نیست باشند. آنقدر تنوع هست و ژانرها متفاوت و سبکها گونهگون که نمی شود
بدون مطالعه به صرف ادیب یا نویسنده بودن، رپ داوری کرد.
با معیار زیایی شناسیک سعدی و حافظ هم نمی شود به
سراغ رپ رفت. حتی فاصله رپ با موزیک نیمه عرفانیی نامجو و نامجوها از زمین تا آسمان
است. هر اثر را در ژانر و جهان خودش باید بسنجید.
نامجو و نجفی به هیچ وجه قابل قیاس نیستند. هم محتوا
و فرم کارشان متفاوت است و هم منش و شخصیت هنریشان.
زمانی نامجو که به خارج کشور آمده بود، ترانه ای
خواند که در آن از آیاتی قرآنی استفاده شده بود.
آن زمان در سال ۱۳۸۷ همچون همین حالا مورد لعن و
نفریب اسلام گرایان واقع شد و یک قاری اسلامیست از دستش به دادگاه شکایت کرد. نامجو سریعن
ندامت نامه ای خطاب به قاری اسلامیست نوشت و در آن همهی عناصر ضد انقلاب را محکوم کرد
و از مراجع عظام و مردم مسلمان عذرخواهی کرد. با وجود اینها پرونده اش به دادگاه رفت
و محکوم شد. او که دید دیگر آب از سر گذشته و امکان برگشت به ایران را ندارد، سریعن
نامه دیگری نوشت و اینبار همهی حرف های چند روز قبل خودش را پس گرفت!
این منش محافظه کار و سازشگر و چندچهره را متاسفانه
در ایرانیان و به خصوص نسل جوان زیاد دیده ام. این منفعت طلبی ی پراگماتیستی کجا و ترانه ی معترض و موزیک زیرزمینی کجا! با نگاهی به عملکرد و ترانه های نجفی خوشبینم که او تن بدین سازش سخیف نداده و نخواهد داد. من به او خوشبینم
توضیحات:.
ندامت نامه نامجو:
ترانهی مسیح شکلاتی از تام ویتس. او هم در دههی
هفتاد ترانهای برای مسیح خواند و با المانهای مذهبی درافتاد. در فضای دموکراتیک کشورهای
غربی البته این تجربه جدید نیست. ده ها مثال از دهها سینگر سونگ رایتر و ترانه خوان
مولف می توان یافت که با آگاهی و هدف فرهنگی مسیح و عیسی و موسی و دیگر شخصیتهای مذهبی
را به طنز یا انتقاد گرفته اند.
انسان مدرن این اصل ابتدایی را آموخته که درین جهان
هیچ چیز مقدس نیست. درین جهان از همه چیز می توان پرسش کرد و اصلن باید پرسش کرد.