"بی
آنکه نامش را ببرم" ترانه ای ست فرانسوی که ژرژ موستاکی آن را در 1969 نوشته،
خود آهنگش را ساخته و در نخستین جشنوارهء جزیرهء وایت اجرا کرده است. این ترانه را
بعدها بسیاری از هنرمندان
از جمله
گروه ژولی موم Compagnie Jolie Mômeمجددا اجرا کرده اند. در این ترانه،
ژرژ موستاکی می خواهد از زنی ستایش کند "بی آنکه نامش را" ببرد.
این ترانه
طی سال های 1970 برای جنبش های چپ انقلابی و آنارشیست ها مقامی نمادین داشته است.(برگرفته از ویکی پدیا)
Sans la Nommer - Georges Moustaki
Je voudrais, sans la nommer, دلم می خواست بی انکه نامش را ببرم Vous parler d'elle
ازاو با شما
سخن بگویم
Comme d'une bien-aimée,
به سان محبوبی
دلارام
D'une infidèle, بی وفا
Une fille bien vivante دختری شاد و سرخوش
Qui se réveille که از خواب بر میخیزد
A des lendemains qui chantentSous le soleil. در پگاه تابناک فرداهای شاد
{Refrain : }
C'est elle que l'on matraque, همو که تازیانه اش می زنند
Que l'on poursuit que l'on traque. تعقیبش می کنند و به دامش می اندازند
C'est elle qui se soulève, همو که قیام می کند
Qui souffre et se met en grève. رنج می برد و دست به اعتصاب می زند
C'est elle qu'on emprisonne, همو که به زندانش می افکنند
Qu'on trahit, qu'on abandonne, به او خیانت می کنند، او را ترک میکنند
Qui nous donne envie de vivre, همو که به ما شوق به زندگی می بخشد
Qui donne envie de la suivre که شوق رفتن به دنبالش را می بخشد
Jusqu'au bout, jusqu'au bout. تا به آخر، تا به آخر.
Je voudrais, sans la nommer, دلم می خواست بی انکه نامش را ببرم
Lui rendre hommage, از او ستایش کنم
Jolie fleur du mois de mai گل زیبای ماه مه
Ou fruit sauvage, یا میوهء وحشی،
Une plante bien plantée رعنایی به قامت سرو
Sur ses deux jambes پا بر جا
Et qui trame en liberté که آزادانه می خرامد
Où bon lui semble. هرجا که دلخواهش باشد
{Refrain} {Refrain}
Je voudrais, sans la nommer, دلم می خواست بی انکه نامش را ببرم
Vous parler d'elle
ازاو با شما
سخن بگویم
Bien-aimée ou mal aimée, محبوب یا نامحبوب
Elle est fidèle او وفادار است
Et si vous voulez و اگر می خواهید
Que je vous la présente, که معرفی اش کنم
On l'appelle نامش
Révolution Permanente ! انقلاب مداوم است!