بررسی پارودیدر نظریه های مدرن وپست مدرن
الهام پاگرد
چکیده:
این
مقاله پس از بررسی تعاریف پارودی در ادبیات کهن که پارودی را
تنها به معنای تقلید یک اثر جدی، مضحکه وهجو میداند، به بررسی نظرات نظریه پردازان مدرنیسم، مدرنیسم متاخر و پست مدرنیسم
میپردازد.
مدرنیستها پارودی را به فرا داستان تعبیر کردند. آنها معتقد بودند تعبیر تقلید
مضحک باعث تنزل پارودی است. نظریهپردازانی
چون بودریار و دریدا به مفاهیم فرا داستان پارودی تاکید کردند و وجه کمیک و تقلید
و هجو پارودی را نادیده انگاشتند. اما نظریه پردازانی که از آنها به عنوان پستمدرنیسم
یاد میشود چون جنکز، برادبری، لاج و دیگران در نهایت به تایید دوباره خنده پارودی
پس از رد آن در دوره مدرن و مدرن متاخر پرداختند و جنبههای کمیک و فکاهه پارودی
را به رسمیت شناختند. در واقع آنها به ترکیب ظریف و پیچیده فرا داستان و فکاهه در کنار هم رسیدند و پارودی را به کمیک
و فرا داستان و به نوعی در برابر کمیک یا فرا داستان مدرنیستها تعبیر کردند.
مقدمه:
تنوع کاربردها و توصیف متفاوت پارودی در طول قرون از عصر کهن گرفته تا
مدرن و پستمدرن نشان داده که پارودی فرمی است که هم از لحاظ پیچیدگی و هم تضاد
بسیار غنی است. این نکته که درک پستمدرن از جنبههای پیچیده فراداستانی و کمیک
پارودی بر محدود کردن آن تاثیر داشته است، میتواند بدین معنا باشد که پارودی در
آینده کاربردهای پیچیدهتر و مثبتتری کسب خواهد کرد.
اگر این کارکردهای جدید و پیچیدهتر فرصت
بیابند که بدون برهم زدن ماهیت تثبیت شده یا تاریخچه گسترش یافته پارودی مجددا مورد
ارزیابی قرار گیرند، پس پارودی هم باید جایی در مراکز آگاهی ادبی بیابد، جایی که
در گذشته توسط کسانی که نمیتوانستند به
علت تحریفها یا بدفهمیهای گذشته از تاریخچه و عملکرد پارودی، میراث یا ظرافتهای
بالقوهاش را ارزش نهند و همچنین این مراکز را در حرکت به سمت پیشرفتهای جدید و
خلاق یاری دهند.
این که پارودی در رشد ادبیات و هنر مدرن و پستمدرن نقش عمدهای ایفا کرده
است در سالهای اخیر بیشتر به اثبات رسیده است و حال که برخی از دلایل پیچیده و
متفاوت قدرتهای خلاقه پارودی را میتوان توضیح داد و با استفاده از این توضیحات
زمینه را برای رشد هر چه بیشتر آثار خلاق فراهم کرد، نباید شک داشت که پارودی میتواند
همچنان به ایفای نقش در رشد و ادبیات ادامه دهد.
1- پارودی و تعاریف کهن آن:
اصطلاح پارودی ریشه ای یونانی دارد و به معنای آوازی خوانده شده در کنار
آوازی دیگر است. نخستین بار ارسطودر فن شعر از این اصطلاح استفاده کرد.(فرهنگنامهادبیفارسی1381:1379)
پارودی چنانچه در کتاب های لغت وفرهنگ های مختلف فارسی آمده به معنای نقیضه
است.
نقض در لغت به معنای ویران کردن ،شکستن ،گسستن وتباه کردن وبرهم زدن آمده
است.(اخوانثالث1374:12)
جوزف شپلی در فرهنگ اصطلاحات ادبی جهان برای نقیضه سه گونه قایل است:
1.نقیضه لفظی
2.نقیضه صوری
3.نقیضه درون مایه ای (فرهنگنامهادبیفارسی1381:1379)
در ادبیات غرب گاه برلسک را با پارودی
مترادف شمرده اند. در حالی که در پارودی
به عنوان یکی از گونه های برلسک، صرفا اثر ادبی مشخص یا شیوه ای خاص در ادبیات به سخره
گرفته می شود. (پلارد1378:54)
در تعبیر دیگری خالق یک اثر پارودیک به یک کاریکاتوریست ماننده شده است .از
آنجا که هر اندازه قیافه ای منظم ومرتب باشد وهر چه خطوط چهره ای هماهنگ وحرکات آن
ملایم وبا انعطاف باشد هرگز تعادل کامل نخواهد داشت وهمیشه اثری از یک خم وتاب با
نشانی از یک شکلک ودست آخر نوعی نا هنجاری از آن خواهیم یافت که طبیعت از کنارش
گذشته است، هنر کاریکاتوریست یافتن این حرکات گه گاه نا محسوس است تا آن را بزرگ
کند طوری که همه آن را ببینند واین دقیقا کاری است که یک پارودی پرداز انجام می
دهد.(برگسون1379:34)
2-
پارودی و گریز از تفسیر :
تمام آنچه از پارودی می دانیم این نیست.
چنانچه به قول سیمون دنتیت امروزه میتوان رد پای پارودی
را در همه جا حتی مکالمات روزمره یافت و پارودی تنها به ادبیات، تئاتر وسینما ختم نمی
شود.(دنتیت2000:2)
چنانچه میدانیم یکی از شاخصههای نظریههای
پست مدرن شالوده شکنی و نیز عدم قطعیت
است. زمانی که ایهاب حسن یکی از نظریه پردازان شالوده
شکن پست مدرنیسم پارودی را تحت عنوان پست مدرنیسم به همراه ترکیبی از فرم های
مدرن، مدرن متاخر چون ایرونی رادیکال کمدی ابسورد و طنز سیاه طبقه بندی می کند به
پارودی بواسطه ارائه درکی پست مدرن ونو ازآن
می پردازد.(حسن1987:25)
ایهاب حسن شرح خود را از ویژگیهای پست مدرنیسم
با اشاره به مقاله سوزان سونتاگ "برعلیه تفسیر " ادامه می دهد . سوزان سانتاگ
پارودی را گونه ای از هنر می داند که به عقیده او نمایانگر دوری جستن مدرنیسم از
تفسیر است. تفسیری که محتوی را بر آثار هنری تحمیل می کند. این اعتقاد سوزان سونتاگ
مبتنی بر درکی متفاوت از پارودی وپاستیژاست و با برداشت جنکز که آنها را به عنوان فرم های
هنری دوباره کد گذاری شده که معنا و محتوای جدیدی به هنر پست مدرن می افزایند نیز
تفاوت دارد .(سونتاگ1966:11)
سونتاگ تفسیر اثر هنری را متشکل از شاخصهای
معنا میداند. البته تفسیر همیشه حاکم نیست. در واقع بخش اعظم هنر امروز را باید
گریز از تفسیر دانست. در اجتناب از تفسیر هنر تبدیل به پارودی می شود یا میتواند
انتزاعی شود یا این که صرفا چیزی غیر از هنر شود. (سونتاگ11: 1966)
در اینجا این سوال مطرح می شود که
آیا دیدگاه سونتاگ نسبت به پارودی به عنوان گریزی از تفسیر ویژگی صحیح
ومناسبی برای آن هست یا نه؟ و آیا از این
منظر قرابتی با پستمدرنیسم پیدا میکند؟
حتی اگر بتوان گریز از تفسیر را با توجه
به مقاله سونتاگ به عنوان گزینه ای فرا داستان
تعبیر کرد که نشان میدهد چطور یک اثر هنری آن چیزی است که هست نه آنچه که
می گوید، می توان دید که بیشتر پارودیهای فرا داستانی چگونگی اثر هنری را نشان می
دهند .
مفهوم پست مدرن پارودی از دید سونتاگ
می توانست تنها پست مدرن تلقی شود اگر درک او از توصیف مدرن متاخر که پارودی را
فاقد معنا می داند وهمچنین توصیف مدرن که
آن را فرا داستان یا کمیک می بیند فرا تر
میر فت.
3-
پارودی وکد گذاری دوگانه:
این ادعای فیدلر که پست مدرنیسم می تواند شکاف
بین فرهنگ عامه پسند و متعالی را پر کند، ادعای
جدیدی نیست اما او از پارودی در فهرست ویژگی های پست مدرنیسم نام نمی برد. در حالی
که ایهاب حسن با ارجاع به باختین پارودی را تحت عنوان دو رگه پروری پست مدرنیسم
قرار می دهد. او در ادامه ذکر می کند که هم پارودی وهم پاستیژ به عنوان فرم هایی
سازنده آنچه را که دوباره ارائه میدهند، غنی میسازند. این مفهومی جدید از سنت به
ما میدهد، سنتی که در آن پیوستگی
وانقطاع، فرهنگ متعالی و نازل با هم ادغام می شوند نه تنها برای تقلید گذشته بلکه
برای امتداد دادن گذشته به زمان حال. (فیدلر1965:278)
فیدلر معتقد است تهاجم نهایی پاپ به
هنروالا این امکان را به منتقد می دهد که درباره خوب بودن وبد بودن هنر به دور از تمایزات بین متعالی ونازل که
تبعات طبقاتی پنهان هم همیشه همراهشان است قضاوت کنند.
او همچنین درباره این که چطور تخریب گر
بودن پارودی را می توان برای ایجاد شکاف میان نازل و متعالی، عامه پسند ونخبه گرا
با پایین کشیدن هنر متعالی از جایگاه رفیعش به کار گرفت می افزاید: "هیچ شکی
در ذهن اکثر نویسندگانی که نسل جوان امروز
آنها را گرامی می دارند نیست که وظیفه شان
یک بار و برای همیشه چه از طریق پارودی یا اغراق یا رقابت گروتسک با گذشته کلاسیک
وچه از طریق شکل هایی مثل هنر پاپ این است
که چنین تمایزاتی را از بین ببرند. اما تبدیل هنر والا به نمایش های برلسک مضحک
وخنده دار در همان زمانی که هنر عام به موزه ها وکتابخانه ها راه می یابد عملی است
که نتایج ضمنی سیاسی وزیبایی شناختی به دنبال دارد. عملی که پایانی است برحاکمیت
یک طبقه وهمین طورایجاد یک شکاف نسلی."(فیدلر1977:24)
بودریار نیز در مقاله ای تحت عنوان ژست وامضاء هنر
مدرن را اینطور توصیف می کند : "دارای ظاهری منتقدانه اما در عین حال در
سازش با دنیای معاصر". او همچنین می نویسد: "هنر مدرن دنیای معاصر را
به بازی می گیرد وخود ش هم در این بازی شرکت دارد. می تواند از این دنیا پارودی
بسازد وآنرا به تصویر بکشد، از آن تقلید کند وتغییرش بدهد اما هرگز نظمش را، آن
نظمی که از آن خویش است بهم نزند." (بودیار1981:38)
به زعم بودریار "امروز که واقعیت
وتخیل در یک تمامیت در حال فعالیت در هم شده اند افسون زیبا گرایی در همه جا هست... یک نوع پارودی غیر ارادی بر همه چیز
سایه افکنده است. نوعی همگون سازی تکنیکی، نوعی شهرت غیر قابل وصف که لذت زیبایی
شناسی هم در کنارش است."(بودیار1981:39)
4-
پارودی و پاستیژ:
پاستیژ هم مانند پارودی، تقلید سبک خاص یا
منحصر به فرد است اما شیوه ای خنثی دارد. شیوه آن تقلیدی بدون انگیزه های پنهانی
تر پارودی، بدون انگیزه طنز و بدون خنده است. بدون دریافت این که چیزی معمول وجود
دارد که آنچه که تقلید آن است در مقایسه با آن کمیک می نماید.
جمیزن درباره پاستیژ مینویسد: "پارودی
قابلیت خود را از دست می دهد. پارودی زندگی اش را کرده است وآن چیز جدید وعجیب
"پاستیژ "به آرامی جای آنرا می گیرد".(جیمزن1984:35)
در هر حال در پارودی ، پاستیژ، تمثیل
وهمگون سازی آنچه ارزشمند است بهم پیوستگی متون و معناهاست وهمینطورافزایش قرائت
ها ونه جداسازی و بن شکنی یک متن ازبیانی منفرد.
درواقع بعد از بارت ودریدا وفوکو حضور کامل رمانتیسم ازبین رفته
و راهی برای پی بردن به معنی و یا معانی
واقعی و یا مورد نظر در یک متن یا پدیده باقی نمی ماند.
میتوان گفت دیدگاه
جمیزن درباره پاستیژ پست مدرن بر پارودی هم اعمال شده است.
5-
پارودی و آراءمتفکران پست مدرن:
پارودی در مقاله مایکل نیومن با عنوان بررسی مدرنیسم ارائه پست مدرنیسم به دو فرم مدرن و پست مدرن
تفکیک شده است. نویسنده در این مقاله ادعا می کند که تفاوت بین پارودی مدرنیسم
وپستمدرنیسم تغییری است که از شکل شدید پوچ گرایی به شکل خفیفتر آن حاصل میشود.
پیر مچری پارودی را به عنوان فرمی که
هدف خود را تحریف میکند شرح میدهد. او در اثر خود نظریه تولید ادبی
مینویسد: "ما گفتمان ادبی را به عنوان پارودی تعریف کرده ایم . به عنوان
مباحثه زبان و نه ارائه حقیقت که در واقع پارودی تحریف می کند نه تقلید".(مچری45:1966)
چارلز جنکز پست مدرن را کد گذاری دوگانه
مدرن تعریف می کند. او معتقد است که پست مدرن هم بخشی از ویژگیهای مدرن را حفظ می
کند و هم چیزی به آن میافزاید وبه شکلی معنا دار از آن فرا تر می رود. او ویژگی
های زیادی برای تمایز بین سبک های مدرن ، مدرن متاخر و پست مدرن معماری برمیشمارد. در میان این ویژگی ها التقاط گرایی که
بیشتر در حوزه پاستیژ قرار می گیرد تنها یکی از متغیر های سبکی مدرن وپست مدرن
است.
به نظر جنکز هم پارودی و هم پاستیژ
را میتوان شیوههایی برای کد گذاری دوگانه مدرن با سایر کد ها و معانی شان
انگاشت.
متی کالینکو در اثرش پنج چهره مدرنیته می نویسد: "لذت هنر پست
مدرن ناشی از رد پای پارودی وارش است که برخی مفسران ویژگی جامع تر دوران فرهنگی
ما را در آن می دانند. بنابراین نگرش جدید نسبت به گذشته خواه پارودی وار وخواه
غیر آن، نشانه واضح ومشخص کد گذاری دو گانه ویا حتی کد گذاری چند گانه است."( کالینکو1987:285)
لیندا هاچن یکی از منتقدانی است که
ارتباط سنتی پارودی و کمدی را کاهش می دهد
به طوری که ویژگی خاص پارودی را با پست مدرن به خاطر استفاده مشترکشان از کد
دوگانه همانند میشمرد. یکی از دلایلی که میتوان در توضیح این مسئله برشمرد که
چرا هاچن پارودی را از کمدی جدا میکند نگاه منتقدانه او به تنزل پارودی به فرم تک
بعدی هجو است که تعاریف مدرن از پارودی ارائه میدهند.(هاچن1985:51)
حذف جنبه های کمیک پارودی توسط هاچن را می
توان واکنشی مدرن متاخر به توصیف مدرن پارودی به عنوان کمدی و مضحکه دانست. واکنشی
که به جای اینکه پارودی را از کمدی
جدا کند وجه کمیک پارودی را با جنبه های
بینا متنی و پیچیده تر پارودی پیوند می دهد.
این واکنش مدرن متاخر است نه پست مدرن. حال
آنکه می دانیم مدرنیست ها از پارودی به عنوان کمدی نام می برند.
دو گانه آوایی یا دو گانه کد گذاری
شده به تنهایی باعث نمیشوند چیزی پست مدرن شود همان طور که اگر کنار هم گذاری
متون در کار نباشد پارودی هم بوجود نمی آید. این استدلال که چون پارودی دوگانه کد
گذاری شده است و پست مدرن هم دوگانه کد گذاری شده است پس پارودی هم پست مدرن است
همانند همان قیاس غلط است که "همه گربه ها چهار دست وپا دارند همه سگ ها هم
چهار دست و پا هستند پس همه گربه ها سگ هستند."(رز1993:240)
توضیحات جنکز بر پارودی نشانگر این
است که او مفهوم و کاربردی از پارودی را شکل داده است که از عملکرد مدرن که پارودی
را به کمدی و یا فرا داستان تقلیل داده فرا تر میرود وهمچنین ویژگی های اساسی
پارودی را با توجه به هم کمیک و هم دوگانه کد گذار بودنش حفظ می کند نه اینکه
تحریف نماید.
دیوید لاج ومالکوم براد بری دو نظریه پرداز پست مدرنیسم،
پارودی را به نحوی توصیف کرده اند که انعکاس دهنده شیوه استفاده پست مدرن آنها از
پارودی، هم برای اهداف کمیک وهم فرا داستانی است.
برای مثال دیوید لاج به
چنین تعریفی از پارودی به عنوان فرمی کمیک
و فرا داستان که در شرحی بر باختین در اثر خود پس از باختین دارد می پردازد. لاج معتقد است هر ژانر صریح و ساده ای و هر گفتمان مستقیمی
چون حماسه ، تراژدی، متون غنایی و فلسفی
می تواند و باید خودش هدف و موضوع باز نمایی، موضوع پارودی وتقلید شود. (لاج1963:168)
اینطور به نظر می رسد که چنین تقلید گری کلام
را از موضوع آن جدا می کند، باعث انفصال
این دو از یکدیگر میشود و نشان میدهد که یک کلمه صریح و ساده ژانری مانند حماسه
یا تراژدی محدود و نا توان از توصیف کامل موضوع است. فرایند پارودی سازی ما را
مجبور میکند تا آن جنبههای موضوع را
تجربه کنیم که در غیر این صورت در یک ژانر یا سبک معین مورد توجه قرار نمی گرفت. ادبیات
پارودی وار به اصطلاح "خنده" میپردازد. به اصطلاحی که واقعیتی است همیشه غنی تر، اساسی تر و مهم تر از همه، متناقض
تر از آن که بتواند در قالب یک ژانر صریح و ساده قرار بگیرد.
دو معیار فرا داستان و کمیک به عنوان
لازمه درک پست مدرن بودن کار برد پارودی _ به مفهومی که یاد آور شدیم _ کافی نیست.
در واقع تعریف ارائه شده از پارودی پست مدرن مستلزم این است که مفهوم پارودی را
فرا تر از درک محدود مدرن نسبت به آن به مثابه
فرا داستان یا کمیک ببینیم.
می توان بر اساس جمع بندی استدلالهای
قبلی این طور نتیجهگیری کرد که تنها آن دسته از آثار و نظریه های پارودی را میتوان
پست مدرن نامید که :
1- الف)برتقلیل مدرن پارودی به فرا
داستان یا کمیک غلبه کرده باشد.
2- ب) بر درک مدرن از وجه منفی نگر به کمیک
غلبه کرده باشد.
ونیز این آثار به دنبال دوران مدرن و آثار
خلق شده در این دوران آمده باشند و اصول مدرنیستی را هم به طور آگاهانه تا حدودی
تغییر داده باشند.
برادبری نیز همانند هر پارودی
پرداز خوبی با موضوعات خود حس همدلی نشان داده و با ایرونی شوخ طبعانه ای درباره
انقلاب فلسفی که ساختارگرایی و شالوده شکنی به راه انداختند مینویسد که : " شکی
وجود ندارد که در عصر دال ها و دلالت گری های سیال زندگی می کنیم زمانی که کلمه
دیگر به درستی با مدلول خود پیوند پیدا نمی کند وهیچ چسب اتصال دهنده ای هم نمی
تواند به ما کمک کند. این دنیایی از پارودی و پاستیژ از پرسش و نقل قول را بر ما
آشکار می سازد و پس از این که همه اینها را به ما نشان داد به ما می آموزد که
چگونه از آن لذت ببریم".
برادبری در مقاله خود عصر پارودی می
افزاید: "این طور به نظر می رسد که در قرن ما فعالیت پارودی وار بسیار افزایش
یافته و در ادبیات و هنر در نظریه و در عمل از حاشیه ها به مرکز حرکت کرده است و تبدیل
به سطحی مهم وارائه متن و تصویر شده است".
(رز1993:257)
نتیجه گیری:
تایید دوباره خنده به عنوان یکی از ویژگی
های پارودی از سوی برادبری، لاج، جنکز ودیگران از این نظر که جنبه های کمیک و فکاهی
پارودی را به رسمیت شناحته و تا حدودی به آن برگردانده است وهم چنین به علت درک
ظرفیت وجنبه های پیچیده، بینامتنی، فراداستانی و نیز دوباره کدگذاری شده پارودی
باید تلاشی پست مدرن به شمار آورد. در حالی که مفاهیم کهن پارودی آن را به مضحکه
صرف تقلیل داده بودند.
مروری کلی برنظریه ها و کاربرد های
پارودی نشان می دهد پارودی دارای ظرفیت ها
و کاربردها و نیز تفاوت های متنوعی
در بین نظریه های مدرن ، مدرن متاخرو پست مدرن است. پارودی در پایه ای ترین شکل
اش تمهیدی باقی میماند که با توجه به
ویژگی خاص ساختار دوگانه و همچنین ماهیت
کمیکش می تواند به منظور رسیدن به اهداف مختلف و به شیوه های متنوعی مورد استفاده
قرار گیرد.
……………………………….
به راهنمایی دکتر شهاب الدین عادل،عضو
هیات علمی دانشگاه هنر،دانشکده سینما تئاتر
استاد مشاور دکتر بهروز محمودی
بختیاری،عضو هیات علمی دانشگاه تهران،دانشکده هنرهای نمایشی وموسیقی پژوهشگرالهام
پاگرد
کارشناس ارشد ادبیات نمایشی، دانشکده هنر ومعماری
دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران مرکز.
Parody
is a Greek term and it means to ridicule a serious work. Also, parody in
different Persian encyclopedias mean as Naghizeh. Breach originally means to
break and to demolish. Many of the theorists and artistic and literary thinkers
didn't define parody based on traditional views which see parody as ridiculing
serious works but they revise parody according to new approaches. Modern
theorists, late-modern and post-modern have different approaches toward parody.
Some of the modern and late-modern theorists
have studied intertexuality in parody works without considering comic aspects
of them.But after that post modern theorist again add comic aspects to it which
was deleted before. At last parody remains as a device considering special
characteristic of double structure and
double-coded, also its comic identity can be a value to rerecognize of artistic
and literary works of post-modern from modern. Such a rerecognition in dramatic
texts are studied in the present research.
کلیدواژه ها:
پارودی، مدرن، مدرن متاخر، پست مدرن،پاستیژ.
فهرست منابع وماخذ
الف- منابع فارسی:
·
اخوانثالث،مهدی.(1374).نقیضهونقیضهسازان.تهران:زمستان.
·
ارسطو.(1357).عبدالحسینزرینکوب.
چاپ چهارم،تهران:امیرکبیر.
·
برکسون،هانریلوئی.(1379).خنده.ترجمهعباسباقری. تهران:شباویز.
·
ادواردراسل،پیتر(1372).ترجمهمحمدعلی سرشناس.تهران:طرح نو.
·
فرهنگنامه ادبی فارسی(1381).تهران:وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
·
پلارد،آرتور(1386).ترجمهسعیدسعیدپور،چاپ چهارم،تهران:مرکز.
ب- منابع خارجی:
·
Hutcheon,Linda.(1985).ATheory of Parody:The teaching of
Twentieth Centry Art Form.London:Methuen.
·
Jameson,Fredric.(1984).Postmodernism or the cultural logic
of latecapitalism.New Life Review146.
·
Calinescu,Metei.(1987).Five faces Modernity.Durham.
·
Dentith,Simon(2000).Parody.Londan and NewYork:Routledge.
·
A.Rose,Margarit.(1993).Parody:Ancient/Modern and
Postmodern.Cambrige:Cambrige.
·
Baudrillard, Jean.(1981).Gesture and Singnature.New
York:Garland.
·
Hassan,Ihab.(1987).The postmodern Turn.Essays in
postmodern Theory and culture.Ohio.
·
Fiedler,Leslie.(1977).A Fiedler Reader.New York.
·
Fiedler,Leslie.(1965).The New Mutants.New York.
·
Sontag,Susan.(1966).Againts Interpretation and other
Essay.NewYork.
·
Macherey,Pierre.(1966).A Theory of Literary
Production.London and Boston.
·
Bradbury,Malcom.(1980).An age of Parody.Style in the
modern Arts.Encounter.55/1.
·
Lodge,David.(1963).An
after word.London