ندا (شما از مردم نمیبَرید) ترانه: جانی مادلن ترجمه آزاد: زیبا کرباسی
از اهالیی روسری نبود ندا دختر جوانی که در خیابانهای تهران راه افتاد به جمع دیوانهها پیوست تا داغیی آتش را در سینه حس کند تا خونش بجهد بریزد ریخت شما از مردم نمیبَرید وقتی آزادی در آنها قد کشیده تا
مجسمههای سیمانی را بکشید پائین بهزیر سربازان بی صفت و صورت را در فرار ببین شما از مردم نمیبَرید وقتی شادیی آزادی را بچشند
ندا دختر جوان چشمهاش سیاهتر از ذغال با خیابانهای تهران بهراه افتاد تا زندگیاش را در مشت بگیرد پدرش را ببین صورتش زیر دستها پنهان فریادش بلندتر از آسمان شما از مردم نمیبَرید وقتی راه پرواز را بیابند
از اهالیی توسری نبود ندا دختر جوانی که درخیابانهای تهران راه افتاد به جمع دیوانهها پیوست تا داغیی آتش را در سینه حس کند تا خونش بجهد بریزد ریخت شما از مردم نمیبرید وقتی معشوقشان آزادی است شما از مردم نمیبرید گریه میکند در خیابان ندا شما از مردم نمیبرید ندای گریان در خیابانها