هوراس روی
ماجراجوی دنیای برهنهگی؛
خسرو نخعی
هوراس روی (Horace Roye) یکی از مشهورترین عکاسان آوانگارد برهنهگرای قرن بیستم است. در
آوانگارد بودن او همین بس که در کتاب عکس «زنانه گی کامل» او مدل برهنهای را که تنها یک ماسک گاز به صورت
داشت و به صلیب عیسی مسیح دوخته شده بود به تصویر کشید. عکسی با نام مصلوب فردا که در سال ۱۹۳۸ وقتی در لاندن منتشر شد جنجالی
به پا کرد. او حتا در طی سالهای جنگ جهانی دوم نیزدست از کارش نکشید و با موفقیت
توانست با قوانین سختگیرانهی زمانهی خود بجنگد و سبکش را جا بیاندازد. او یکی
از پیشروان پوشاندن لباس هنر به تن مدلهای برهنهش است.
زندهگی شخصی او نیز
همچون آثارش سراسر ماجرا و هیاهو است. او در آفریقای جنوبی، پاریس، لاندن، ایرلند
و پرتقال زندهگی کرد و سرانجام در شهر رباط مراکش جا خوش کرد. سه ازدواج و بسیاری
ماجرای عاشقانهی دیگر حس هنری ذاتی او را به سمت و سوی نوعی خاص از عکاسی پیش
برد.
هوراس روی سال 1906 در شهر آلیزبری
انگستان متولد شد. او با ترک مدرسهی دستور زیان آلیزبری میخواست که وکیل شود اما
پدرش که پارچهفروش بود اصرار داشت پسرش وارد کسب و کار خانوادهگی شود و او را
کارآموز بخش پارچهی مارشال و سلگراو (Marshall & Snelgrove) کرد. شغلی که دوامی
نیافت و به اخراج او منجر شد چون هوراس جوان پس از یک شب بدمستی با لباس شب
خود در محل کارش حاضر شده بود. اتفاقی که او را به سوی افسانهی زندهگیش سوق
داد.
فرم بدنی او مناسب ورزش
بوکس بود و این کمک کرد که او در چند مبارزهی بوکس میالغی جایزه برنده شود. پس از
آن مدتی کشاورزی و دامچرانی کرد. او بعدها به دوستانش گفته بود که استعداد عقیم
کردن قوچها را با دندانش به دست آورده و بارها اینکار را انجام داده.
پس از این او به آفریقای
جنوبی سفر کرد؛ جایی که او را به خاطر قاچاق الماس بازداشت و سپس اخراج کردند. هرچند
که او با افتخار اعتراف میکند که پلیس در بازرسیاش از او هیچ الماسی پیدا نکرد
چون قبل از آن او آستر کتش را پاره کرده بوده و الماسها را به زمین ریخته بوده.
پارچهفروش، مشتزن، معلم
رقص، گوسفند چران و قاچاقچی سرانجام به لاندن بازمیگردد و در صنعت فیلمسازی صامت
وارد میشود تا علاقهش را به عکاسی جستوجو کند. پس از جدایی از همسر اولش
ژوان دیر (Joan Dare) که بازیگر بود از لاندن به پاریس نقل مکان میکند و استودیوی
فیلمسازی لو پلاتو (Le Plateau)را راه میاندازد
که ستارههایی مثل فرانسیس
روزای و مریلی بالین بازیگر فیلم بانوی قاتل اولین بار در آنجا
بازیگری میکنند. این فعالیت هنری، هوراس روی را به جایگاه مناسبی در صنعت
فیلمسازی میرساند.
در سال 1935 او دوباره به
انگلستان بازمیگردد و در شهر چلسی آتلیهی عکاسی پرتره تاسیس میکند و از
سرشناسانی چون سیسیل بیتون، جیمز میسبون و سر هنری وود عکاسی میکند. سه سال بعد
در 1938 نشر جورج روتلج (George Routledge) به او
سفارش کتاب زنانهگی کامل را میدهد. کتابی شامل مجموعهی عکسهای برهنه از زنان.
نام هوارس روی پس از انتشار این کتاب سر زبانها میافتد. شبهای عیاشی
برایش همهجا برپا میشود و با شاهزاده فیلیپ جوان در قصر
فالوده میخورد.
تصویر شگفتانگیز روی
از مدلی که تنها پوشش یک ماسک گاز است و به صلیب دوخته شده زمانی منتشر شد که
آلمان در بحران جنگ به سر میبرد. در طی جنگ نیز تخیل هوراس روی با ثبت عکسی از یک
افسر نازی که درکنار دو فاحشه بود مورد استفادهی وزارت اطلاعت قرار گرفت. او همچنین
روابط نزدیکی با کریستوفر کلایتون
هیتون افسر امآی 9 (MI9: ادارهی اطلاعات و امنیت ارتش انگلستان) داشت.
او موفق شده رکورد فروش
دو میلیون نسخه عکس پرتره را از طریق سفارش پستی به سراسر جهان به دست آورد. پس از
آن او برروی روش تازهای برای سهبعدی کردن عکس کار کرد و اسم تکنیکش را Roy3D
گذاشت و در
اولین فرآیند به برجسته سازی تصویر دایانا دورز بازیگر انگلیسی
پرداخت.
ازدواج آتشین دوم او با
رقاص و مدل فرانسوی رنه برناده (Renée Bernadeau) دیری
نمیپاید و زودتر از آنچه تصور میشد به پایان میرسد و او در سومین تلاشش در
دنیای تاهل با مرلین یک مدل کانادایی ازدواج میکند. رابطهای که بیشاز پنجاه سال
دوام مییابد. اما روی همچنان مورد توجه عموم قرار داشت. تصویری از او که
جیک تو جیک آدری هیپبورن
از سالن نهارخوری بیرون میآید گویای روابط گوناگون اوست.
روی که به گفتهی خود بیش
از دههزار زن برهنه را از لنز دوربینش دیده مدت کوتاهی را در ایرلند اقامت کرد و
مدعی شد که به خاطر معرفی دختران به مجلات مورد خشم کلیسای کاتولیک روم قرار
گرفته. او پس از اینکه زندهگینامهاش را نوشت خود را در سال 1959 در پرتقال بازنشسته
کرد و به ادامهی ماجراجوییهایش در شنا، قایقرانی، اسکی روی آب و حتا چتربازی در
75 سالهگی ادامه داد و سرانجام با مرگش در 96 سالهگی در سال 2002 هم صفحهی
حوادث و هم صفحهی هنر روزنامهها را به خود اختصاص داد؛ مرد نقاشی وارد خانهاش
شد، در اتاق خواب او را شکست و با چاقویی که روی زیر بالش خود نگه میداشت
با وارد کردن چهارده ضربه هوراس روی بزرگ را به قتل رساند. هوراس روی
در زندهگیش چنان به دنبال ماجراجویی بود که ماجرا به هنگام مرگ نیز او را رها
نکرد.