دو شعر از لیلا
نوروزی
1
خيلى خسته ام
می تواند یک
جمله عاشقانه باشد
وقتی سالهاست
کنار این تلفن
همگانی ایستاده ام
و به تو زنگ نمی
زنم
یا یک جمله
اجتماعی
وقتی سالهاست
کنار این تلفن
همگانى ایستاده ام
و به هيچکس زنگ
نمی زنم
می ترسم
می ترسم یک روز
این تلفن خودش
زنگ بخورد
و از بین اینهمه
اشياى به درد نخور
تنها صدای من
گم شده باشد
برادران لومیر
باشند
چشم های سیاه و
سفیدت را
اختراع کنند
باران،
هی تیتر بزند
"دلتنگی
معشوق تمام عیار
این خیابان است"
دیگر فرقی به
حال من نمی کند
دیروز
تلوزیون ام را
فروختم
تا جعبه ای
جادویی تر بخرم
برگردم
و با تو زندگی
کنم