1
سبقت
مجاز
در
زد،
معنایی
خشمگین پشت در ایستاده بود که به خود
نرسیده بود.
دوباره
در زد،
چیزی
بدون معنی روی دستگیره سُر خورد، و بسته
بودن هنوز ادامه داشت.
دوباره
و دوباره در زد، اتفاقِ هنوز نیفتاده،
افتاد.
ناچار
شروع کرد به هُل دادن.
چیزی
سنگین پشت در بود، چیزی که غرور فتح را
قلقلک میداد.
با
چند فشار دیگر، جایی برای سَرَک کشیدن
باز کرد.
سرش
را مثل مظروفی که در ظرف تعریف میشد به
ظرفیت داخل برد.
چشمانش
را مهمان محیط کرد، هیچ بود، مثل نوشتهای
روی تقویم قدیمی، منتظری که با گذشت زمان
سنگین شده بود، پشت در، خیره.
ترسید.
سرش
را از ظرفیت داخل خارج کرد.
خارج
شد.
گیج،
معنای در را بست، در باز ماند.
ترسید،
فرار کرد، چیزی پیاَش بود، ترس بود، از
خوداش جلو زد، مثل یک حادثه افتاد، بیمعنی،
روی معنای خیابان، کمی جلوتر از خودش.
2
به
رسمیّت
اتفاق،
سرم را از لابهلای منها میکِشد به
سمت سگی که پیراهن زردَش را درآورده بر
لاش ِگربهای کفن میکند.
سکوت
ِازدحام تنه میزند به من، از کنارم رد
میشود سمت اتفاق که حالا زُل زده به
مرگ_جدول
خیابان را حل میکند.
3
لاجرم
صبحها
قبل از ساعت، پنجره را خاموش میکنم و
تختخواب، بیداری را روشن میکند.
خودم
را روی لحاف میکِشم
و
تا شب، خاکستر خورشید را میکابوسیم.
کابوسِشییی
در راستای ماهتاب [اِلّا
شب چارده]
به
جیبهای خالی مشتری که در انتظار زُهره،
تمام کهکشان را در صف پابهپا میکند.
کابوس
بوسهی ناحلال رغیب، نه رقیب، که رگ غیرت
من را میزند به مفاهیم انتزاعی [به
زعم من، نه تو]
طول
طویل نهزندهگی را تا که قرارداد کلمات
در آخر آنی بشود که باید.
و
صبحها بعد از طلوع پنجره...
4
عوارض
زایمان
یک
واحد سکوتْ تنها نگرانیای بود وقتی که
زن پس از نُه ماهوُ وَ وُ وَ وُ وَ دوست
داشتنش را وضع حمل کرد که بهشت پاشنه بلند
پاش کند تا لکهی ننگِ پَسِ گردنم که نشان
از بازیافت کسانی بود که پستَر از
پلاشیدهگیْ جان به دربازهی بهشت نبرده
بودند به خاطر، تا تفاوت را به اعتبار
بلندقَد شدنش کسی نبیند، و من دستهام
هِی پِیِ پستان بود، و پاهام، دشمن دهانی
که مدام اَشهد میخواست به گوشم بخواند،
بیفرمان مغزی که از جنبش خون، حس سیاهبختی
را به نورونها دستور میداد.
طول
یک واحد سکوت بود که نگران کننده بود، در
عرض موضوعی به نام زندهگی، یک واحد
زندهگی، که با آلتی به نام قلب، یک قلاده
انسان را تُلمبه میکرد که نفس بِکِشد،
بیکه بِداند نفس کشیدن، از عوارض
مردهگیست.