گدایی در تهران/۱۸۸۰
عکس:آنتوان خان،
از آلبوم شخصیی امانول سوروگیان
-
نمایشگاهی ازعکسهای آنتوان سِوْروّگیان و نقاشیهای آندره درویش سِوروگیان
در موزهی فرهنگهای جهان، فرانکفورت Schaumainkai 37
از 2008.12.6 تا 2009.7.12
با همکاری هیات نگهداری از آثار تاریخی فرهنگهای جهان ِ صومعهی لـُرش
-
نمایشگاه "سوروگیان یا تصاویر شرق در عکس و نقاشی 1880 تا 1980" 97 نمونه از کارهای آنتوان خان سوروگیان و پسرش آندره "درویش" سوروگیان را در برمیگیرد که از مجموعهی دکتر امانوئل سوروگیان، نوهی آنتوان خان، پسرآندره، برگزیده شدهاند.
خانواده ی سوروگیان در شرق ارمنستان از خانوادههای مرفه و با فرهنگ آن دیار به حساب می آمدند. پدر آنتوان وازیل دو سوروگین Vasil de Sevruguine در کالج معروف لازاریان در مسکو زبانهای شرقی را فراگرفته بود. او پس از پایان تحصیلاتش در آغاز سدهی نوزده به عنوان یک دیپلمات روس در سفارت روسیه در تهران وارد خدمت میشود. حدود سال 1840 آنتوان در تهران بدنیا آمد. اما پس از مرگ پدرش خانوادهاش را به تفلیس در گرجستان زادگاه مادرش فرستادند. آنتوان پس از پایان تحصیلات ابتدائی تصمیم میگیرد نقاش شود ولی با آشنائی با عکاسی، این هنر نوپا، شیفتهی آن شده و نزد عکاس مشهور روس دیمیتری ایوانویچ جرماکوی Dimitri Iwanowitsch Jermakoy به یادگیری آن میپردازد. آنتوان حدود سال 1870 به همراه دوبرادرش به ایران بازمیگردد، سپس به تبریز میروند و آنتوان در سال 1883 نخستین آتلیه عکاسی خود را بازمیگشاید اما پس از چندی به تهران میآید و اینبار با برادرانش در خیابان علاء الدوله (خیابان فردوسی) عکاسخانهای به راه میاندازند. آنتوان به خاطر استعداد و شوق بیش از حدش به عکاس به زودی در تهران میان خانوادههای اشراف تهرانی نام آور میشود و آوازهاش به دربار هم میرسد و پس از چندی عکاسباشی ویژهی ناصرالدین شاه شده و لقب خان را از او دریافت میکند. و حتی به پاس لیاقت و کاردانیش دیری نمیگذرد که شاه نشان شیر و خورشید را نیز به او اعتا میکند. اما شیفتهگی به ادبیات و بویژه تاریخ و مردم ایران او را با دوربین کنجکاوش به سفرهای دور و نزدیک در ایران میکشاند و در این راه است که با شرقشناسان و باستانشناسان نام آورِ زیادی آشنا میشود، وَ آنها با عکسها و هنر عکاسیش. چاپ عکسهایش در کتابهای بیشمار در اروپا وشرکتش در نمایشگاههای عکاسی در اروپا نام او را بر سر زبانها میاندازد تا جائیکه در سال 1897 در بروسل و سال 1900 در پاریس بخاطر ارزش هنری والای عکسهایش مدال افتخار دریافت میکند. با بالا گرفتن جنبش مشروطه و زمزمه به توپ بسته شدن مجلس خانوادهی سوروگیان به سفارت انگلیس پناهنده میشوند. آنتوان هرچند که در دربار رفت و آمد داشت اما از هواخواهان مشروطه بشمار میآمد و به این خاطر نیز بهائی گزاف نیز پرداخت. در هنگام درگیریها هنگامی که در خانهی ظهیرالدوله بمب انداخته شد، عکاسخانهی آنتوان هم که در همیسایگی آن قرار داشت، آسیب فراوان دید و بیش از 7000 از نگاتیوهای شیشهای او از بین رفتند. بعدها با زحمت و رنجی فراوان توانستند نزدیک به 2000 تا از آن نگاتیوها را بازسازی و نجات دهند اما متاسفانه نتوانست همه آنها را نزد خود نگه دارد. سالها بعد در زمان رضا شاه بسیاری از نگاتیوهای او به اتهام نمایش بیچارگی و تنگدستی و عقب ماندگی مردم ایران و خدشهدار کردن آبروی کشور، از او گرفته شد تا از بین ببرند. سه چهار سال پایان عمرش را آنتوان گوشهگیر و تنها بود. او در سن 93 سالگی در سال 1933 در تهران درگذشت و در گورستان روسها به خاک سپرده شد. دختر او ماری Mary که عکاسخانهی اورا میگرداند، توانست با تلاش بسیاربخشی از نگاتیوهای ضبط شده را
بازپس بگیرد.
نشسته : آندره درویش سوروگیان (سمت راست) و صادق هدایت ، خانه ی مچتبی مینوی
آندره سوروگیان، پنجمین فرزند آنتوان و لوئیز Louise ، اول ماه مِی 1894 در تهران بدنیا آمد. آندره استعداد و شیفتگییش به هنر را از پدرش به ارث برده بود. او از همان دوران کودکی ذوق و دلبستگی فراوانی به ادبیات فارسی داشت. همان شور و شیفتگی ئی که بعدها تاثیرش در نقاشیهای او به روشنی چشم میخورد. آندره تحصیلات ابتدائییش را در مدرسهی فرانسوی سَنت لوئیز Sainte Louise به پایان میرساند. او پس از گرفتن دیپلم در سال 1913 تصمیم میگردد برای ادامهی تصحیل در رشتهی هنر به پاریس برود. پس از ازدواجش در سال 1929 در تهران آندره به عنوان معلم هنر مشغول بکار میشود. اما این کار او را راضی نمیکند. دست از کار میکشد و به کار اصلی خودش یعنی نقاشی بازمیگردد. نزدیک به ده سال در شمیران دور از هیاهوی مردم با زندگیئی ساده در کنار همسر و پسرش امانوئل Emanuel کار و وقتش را صرف نقاشی میکند. حاصل ا ین سالها 416 تابلوی بزرگ از داستانهای شاهنامه بود که از کودکی دلبستگی ویژهای به آنها داشت. 1935 برای نمایش کارهایش به هندوستان میرود و نمایشگاههائی در شهرهای کلکته، بمبئی و حیدرآباد برپا میکند که بسیار مورد توجه اشراف هند قرار گرفته و بفروش میرسند. نظیر چنین موفقیتهائی را نیز در نمایشگاههائی در برلین، پاریس و وین نیز بدست میآورد. پس از این موفقیتهاست که دیگر او میتواند به عنوان یک هنرمند از فروش کارهایش زندگیش را تامین کند. آندره در این سالها نامش برسرزبانها بود و در محافل روشنفکری آن زمان رفت و آمد داشت و جز دوستان نزدیک صادق هدایت بشمار میآمد. آندره همچنین به خاطر علاقهی زیادش به حافظ و بویژه خیام، شعرها و رباعیات زیادی از این دو شاعر را به تصویر کشید و لقب درویش را برای خود برگزید. سال 1936 با خانواده به وین میرود و با آغاز جنگ جهانی دوم به اشتوتگارتStuttgart . در اشتوتگارت محتوای کارهایش ویژهی شعر و ادبیات ارمنستان میشود اما دیگر نمیتوانند موقیتهای گذشتهی خود را بازیابد. آندره درویش سوروگیان در سن 102 سالگی در 17 دسامبر 1997 در اشتوتگارت چشم از دنیا بست.
-
برگردان خبر از آلمانی: فرهنگ کسرایی
همراه با این نمایشگاه؛
چهارشنبه 2009.2.4
شاهنامهخوانی به زبان آلمانی و فارسی
پرداخت و اجرا: فرهنگ کسرائی
" گمراه کردن ابلیس کاووس را و به آسمان رفتن کاووس "
ورودیه 5 ایورو
چهارشنبه 2009.3.25
فیلم " رنگِ انار "
ساختهی: سرگی پاراچانو Sergej Paradschanow (1969) فیلمساز سورئالیست ارمنی
دربارهی زندگی و کار شاعر(Minnesänger) نام آور ارمنی سایات نووآ Sajat Nowa
-
بهسوی خبر به زبان آلمانی