شعر: رباب محب
-
1
گوشههایِ شلوغ
ارتفاعِ هبوطِ مگس.
مگس به آب وُ آتش نمیزند
به تو زل میزند
.......... دُکمههایِ کَندهیِ پیراهن.
2
با خطکشهایِ من
ارتفاع قدی ندارد
: کاغذهایِ تاخورده
و شقیقههایم بر تارکِ چند صاعقه
بالایِ تلِ خوابهایم میمانم.
3
یک کرور کتاب
وآتشی برایِ دلِ مرغِ آتشخوار
ما در سقوطهایِ آزاد مولیدیم (۱)
:
زانو، مچاله در رگ
رگ، بریده لایِ استخوان
استخوان، سرِنخِ پاره
و گچ، سیاه میزد
صفحهای برصورت.
4
گلویِ خشکِ رود
لَه لَهِ ماهیخوار
مچالگیها
مثلِ لبخندهایِ سمتِ نقطههایِ نامعلوم
رنگِ تو را دارند
: دهلیزهایِ تُو به تُو
: تلِ جهان.
5
از سیب و تفاله
رگ، خاطرهای دارد
یک نیم: آوارهتر از چاقو
یک نیم: دندانتر از دندان
کرمیکه قالبِ تن تهی نکرد
در ماهیچههایِ خاک
نرمایِ دهان شد
وَ چینِ دماغ.
رباب محب/استکهلم /پنجشنبه ۲۰ فروردين
۱٣٨٨ - ۹ آوريل ۲۰۰۹
.....................................................
(۱) مولیدن = درنگ کردن
آسمان خراشی با معماری پست مدرن
.
.
پست مدرن
هنوز مُد است؟