-مقدمهایی کوتاه بر چگونگی خوانش فیلم
الف. ر
پیشفرضها در هر چیز، تاثیر تعیینکنندهای در جهتدهی به نوع و شکل واکنشها دارند و همانگونه که هابز میگوید: نیت همان واکنش است، با این تفاوت که هنوز در جهان سوبژکتیو، گام برمیدارد. با برشمردن شاخصه فلسفی عمده سینمای هالیوود و اروپا که تفاوتهای بنیادین آنها نیز محسوب میشود، به تاثیر پیشفرض، در نوع دیدن فیلم، نگاهی اجمالی میاندازیم:
فیلمهای امریکایی بر این فرض استوارند که زندگی، شما را با مشکل مواجه میکند؛ در حالی که فیلمهای اروپایی بر این عقیده استوارند که زندگی، شما را با معضل، رودررو میکند-"مشکل" را میشود حل کرد، ولی "معضل" را نمیشود. فقط میشود آن را کندوکاو کرد، همین. سینمای هالیوود، اغلب مخاطب را مقدم بر مولف میداند - وجه اقتصادی مسئله – درنتیجه، در هالیوود، سرگرم کردن و در نظر گرفتن خواستههای کسانی که گستردهترین طیف را به لحاظ قدرت خرید در برمیگیرند، عمده تعریف سینما را بر این مبنا شکل میدهند. حال آنکه فراشد معکوس این قضیه در سینمای اروپا حاکم است.
مخاطب نیمهحرفهای، معمولا به نیت سرگرم شدن، به دیدن فیلم میرود که البته این قصد، گاه بهگونهای ناخواسته در وی مفصلبندی میشود. در این صورت اگر او/مخاطب با اثری مثلا از سینمای اسکاندیناوی (مثلا برگمان) روبهرو شود، نوعی واپسزنی را در نتیجه برآورده نشدن نیت اولیهاش (نیت = شکلی از پیش فرض) نسبت به اثر، شکل میدهد. حال آنکه این سینما قصد سرگرم کردن یا چیزی از این دست را ندارد؛ قصد آن آموزش نیست و حتی قرار نیست به ما گونهای شناخت یا جهانبینی ارزنده، عطا کند. بلکه سینماییست با خوانش دشوار.
(کوهن: ترجمه یک جهانبینی به زبان خود شخص، آن را جهانبینی آن شخص، نمیسازد. برای چنینشدنی لازم است که وی نسبت به آن جهانبینی بومی باشد و با آن برخیزد...)
این سینما قرار است در ابتدا ما را صرفا با گونهایی خاص از منش فکری یک انسان رودررو کند، نه چیز دیگر. بیان شخصی مولف در واقع، تعریف دیگری از همین منش است.
بنابراین اگر مخاطب، در مورد انواع دیگر سینما به جز هالیوود- که در این فرایند تا اندازه قابلتوجهی متفاوت عمل میکند- پیشفرضها را کنار بگذارد و افقی متعالی را مبنی بر اینکه ارزش برخورد با اندیشهای جدید را مقدم بر تفریح و سرگرمی خود بداند، قطعا در نوع واکنش او تغییری روی میدهد، یا اگر محتاطانهتر بگوییم واپسزنی او رقیقتر خواهد شد. لذت اندیشناک که گاه تا پایان عمر با ما زندگی میکند، مربوط به این سینماست.
اما در مورد هالیوود که اکثرا با آن بیشتر آشناییم، این پیشفرضها اغلب درست عمل میکنند چرا که مولفههای آن را بهصورت غریزی- بهدلیل بارها دیدن فیلمهایی از این دست- میشناسیم در نتیجه انتظارهایی درست در ما ایجاد میشود و خوانش فیلم مسیر ضروری خود را میپیماید. --------------------------------------------------------
دو تعریف
هالیوود: نه لزوما سینمای امریکا. سینمایی که الگوهای اساسی آن را، مخاطب تعریف میکند.
سینمای اروپا: سینمایی نه بر مبنای بهرهبرداری اقتصادی. سینمایی اندیشمندانه با ردهپای پررنگ مولف.
آندره وايدا
كريشتف زانوس
كريشتف كيشلوفسكي
.
.
گاه*
بَد فرم
دلم خواسته
ایران
مستعمره ی
لهستان
می بود