یکسال پیش هنگام صحبت اینترنتی با هژیر پلاسچی متوجه شدم برقراری
«دیالوگ میان نسلها» و
«دیالوگ میان روشنفکران داخل و خارج کشور» چه ضرورت حیاتی است و فقدان آن چگونه میتواند ابعاد بحران(ها) فعلی ایران و ایرانی را سبب شود یا دامن زند. پس از آن یکی از اهدافم در «اثر» کوشش جهت نزدیک شدن به این مهم بود. دو نامه سرگشاده به بهروز وثوقی، یکی از
مهستی شاهرخی و دیگری از خود
هژیر، جدا از همه مشترکاتشان گویای تفاوتهایی هستند در نگاه دو نویسنده و اندیشمند معترض ایرانی از دو نسل به یک موضوع :
بازگشت یا عدم بازگشت به ایران . دیگر نکتههای مطرح شده در دو نامه نیز از دامنهدار ترین و مهمترین مباحث دو دهه اخیر هستند :
بازگشت یا عدم بازگشت به ایران، امکان کار فرهنگی و هنری در ایران، سینمای موسوم به «فیلم فارسی» و تاثیر آن بر اجتماع و فرهنگ ایران، جایگاه زن در سینمای مسعود کیمیایی و ... .
لازم به گفتن است که ابتدا
نامه سرگشاده مهستی شاهرخی به بهروز وثوقی منتشر شد و قرار نبود دیالوگی گروهی آغاز شود اما چنانچه رسم جهان اندیشه است این نامه باعث ایجاد پرسشها و وانکشهای بسیاری شد .
نامه سرگشاده هژیر پلاسچی به بهروز وثوقی، در نهایت ایجاد نوعی گفتگو با نامه مهستی شاهرخی نیز هست که سرانجام ایده ایجاد این مکالمه گروهی را در ذهن من ایجاد کردند.
.
برای شرکت در این دیالوگ میتوانید
اینجا را بخوانید و و سپس نظرتان را برایم ارسال کنید.
سپاس مهستی و هژیر عزیز را که با نامههای سرگشودهشان آتش این بحث را برافروختند
شاهرخ رئیسی